Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English
Persian
initial
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialed
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialing
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialled
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialling
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initials
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
Other Matches
grangerize
بیوگرافی چیزی رانوشتن
heraldry
نجباوعلائم نجابت خانوادگی نشان نجابت خانوادگی
at first a
در نخستین دید در وهله نخستین
readout
وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
block letter
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
self-
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
Linotype
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
separates
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separated
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separate
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
inferior figures
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
shift keys
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift key
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
monotype
ماشین حروف ریزی و حروف چینی
normalizes
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalised
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalises
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalising
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalize
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
graphics
ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند
users
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
user
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
type
حروف چاپی حروف چاپ
cases
حروف بزرگ یا حروف معمولی
typed
حروف چاپی حروف چاپ
case
حروف بزرگ یا حروف معمولی
types
حروف چاپی حروف چاپ
non destructive cursor
صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند
shift
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
spoonerism
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
familial
خانوادگی
domestic
خانوادگی
NDR
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
family farm
مزرعه خانوادگی
clannishness
هواداری خانوادگی
nobility
اصالت خانوادگی
family background
پیشینه خانوادگی
patronymic
نام خانوادگی
family asset
دارائی خانوادگی
family allowances
مقرری خانوادگی
emblazonry
نشان خانوادگی
removed
فاصله خانوادگی
domestic problem
مساله خانوادگی
homophyly
شباهت خانوادگی
household system
نظام خانوادگی
family industry
صنعت خانوادگی
family names
نام خانوادگی
family names
اسم خانوادگی
family name
نام خانوادگی
blazon
نشان خانوادگی
family name
اسم خانوادگی
washerwoman
زن رختشوی خانوادگی
surnames
نام خانوادگی
surname
نام خانوادگی
italic
حروف یک وری حروف کج
vendetta
دشمنی خونی خانوادگی
vendettas
دشمنی خونی خانوادگی
domestically
بطور خانوادگی و اهلی
coat armour
زره ونشانهای خانوادگی
majordomo
متصدی امور خانوادگی
family neurosis
روان رنجوری خانوادگی
emblazon
بانشانهای نجابت خانوادگی اراستن
maiden names
نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
maiden name
نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
tied down
<idiom>
مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
highbred
دارای تربیت یانجابت خانوادگی
hestia
الهه اجاق خانوادگی وشهرها
heraldry
ایین وتشریفات نشانهای خانوادگی
scutcheon
سپر سپرحاوی نشان خانوادگی
blazonry
علامت یانشان نجابت خانوادگی
syllabary
حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی
blood feud
کینه وعداوت خانوادگی دشمنی دیرین
He cant be tied down to family life.
پای بند زندگی خانوادگی نیست
king of arms
متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
major domo
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domos
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
pewage
پولی که بابت نشستن درجاهای خانوادگی یانیمکتهای چندنفری درکلیسامیدهند
hatchment
صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
premiers
نخستین
premiere
نخستین
incipient
نخستین
first detector
نخستین
initialling
نخستین
initials
نخستین
our first parents adam and eva
نخستین ما
premier
نخستین
first
نخستین
quadrages ima
نخستین
premiered
نخستین
premieres
نخستین
premiering
نخستین
primary
نخستین
initialed
نخستین
mixer
نخستین
mixers
نخستین
initial
نخستین
initialing
نخستین
proto
نخستین
initialled
نخستین
primal
<adj.>
نخستین
first impression
برداشت نخستین
incipincy
حالت نخستین
incunabula
نخستین دوره
at the first blush
در نخستین وهله
primary
مقدماتی نخستین
initial expenses
هزینه نخستین
initial movement
نخستین اقدام
initial stage
طبقه نخستین
book one
جلد نخستین
incipience
حالت نخستین
in the egg
در مرحله نخستین
primordial
اصل نخستین
first hand
نخستین بازی کن
crossover
تمرکز نخستین
hexateuch
نخستین توریه
at first push
در نخستین وهله
first aids
کمکهای نخستین
first rate
نخستین درجه
at the first onset
در نخستین وهله
by return of post
با نخستین پست
his opening remarks
نخستین گفتههای وی
rough coat
نخستین اندود
prototypes
نمونه نخستین
primary personality
شخصیت نخستین
primary needs
نیازهای نخستین
primary motivation
انگیزش نخستین
primary group
گروه نخستین
primary drive
سائق نخستین
primary colors
رنگهای نخستین
primary anxiety
اضطراب نخستین
trivium
دوره نخستین
the opening chapter
نخستین فصل
prototypes
نخستین بشر
prototype
نمونه نخستین
protomartyr
نخستین شهید
prime coat
روکش نخستین
primary zones
نواحی نخستین
primary treatment
تصفیه نخستین
springer stone
نخستین رگ پاطاق
the first day
نخستین رور
primary reinforcement
تقویت نخستین
primary productivity
فراوردگی نخستین
the first of all
نخستین همه
primary processes
فرایندهای نخستین
prototype
نخستین بشر
octateuch
نخستین عهدعتیق
proenomen
نام نخستین
menarche
نخستین قاعدگی
primary treatment
پاکسازی نخستین
primes
نخستین اولیه
prime
نخستین اولیه
as a first step
<adv.>
نخستین
[اولا]
primed
نخستین اولیه
primary mental abilities
تواناییهای عقلی نخستین
incipient stages
مراحل نخستین یا ابتدائی
primary process thinking
اندیشیدن در فرایند نخستین
primary consumers
مصرف کنندگان نخستین
primary reinforcer
تقویت کننده نخستین
initiate
نخستین قدم رابرداشتن
initiated
نخستین قدم رابرداشتن
initiates
نخستین قدم رابرداشتن
draw first blood
کسب نخستین امتیاز
maiden speech
نخستین نطق شخص
break one's duck
کسب نخستین امتیاز
the first person
نخستین شخص متکلم
initial inverse voltage
ولتاژ معکوس نخستین
recoil
بحال نخستین برگشتن
primary projection area
ناحیه فرافکنی نخستین
initiating
نخستین قدم رابرداشتن
primary amentia
نقص عقل نخستین
recoiling
بحال نخستین برگشتن
recoiled
بحال نخستین برگشتن
at the earliest p moment
در نخستین وهله امکان
rudimentary knowledge
دانش مقدماتی یا نخستین
prodelision
حذف نخستین حرفCanis
recoils
بحال نخستین برگشتن
gross primary product
تولید ناخالص نخستین
opener
نخستین مسابقه از یک دورمسابقه
protoplast
نخستین ادم افریده
fifteen
نخستین امتیاز گیم
maiden speeches
نخستین نطق شخص
hexateuchal
شش کتاب نخستین از تورات
first fruits
نخستین دستاوردهای هر چیز
acrospire
نخستین جوانهء دانه
firstling
نوبر نخستین نتیجه
foal tooth
نخستین دندان اسب
net primary production
تولید خالص نخستین
primary sensory area
ناحیه حسی نخستین
primordial
عنصر نخستین اساسی
on the first occasion
در نخستین وهله یا فرصت
retranslate
دوباره بزبان نخستین دراوردن
relapsing
مرتد بحال نخستین برگشتن
primate
راسته پستانداران نخستین پایه
relapse
مرتد بحال نخستین برگشتن
relapsed
مرتد بحال نخستین برگشتن
relapses
مرتد بحال نخستین برگشتن
prototype
اصل ماده نخستین افریده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com