Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
royal palm
نخل بلند جنوب فلوریدا و کوبا
Other Matches
bahama islands
جزایرباهاما واقع درهندغربی و جنوب فلوریدا
Cuba
کشور کوبا
south-east
جنوب شرقی سوی جنوب شرق
south-west
جنوب غربی سوی جنوب باختر
south westerly
سوی جنوب غرب یا جنوب باختر
habanera
رقص دو ضربی کوبا
cuban
اهل جزیره کوبا
south east
جنوب خاوری جنوب شرقی
south west
جنوب باختر جنوب غربی
key
کی
[جزیره ای کوچک در ایالت فلوریدا]
terrapins
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
terrapin
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
seminole
قبیله سرخ پوست ساکن فلوریدا
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
south
جنوب
south
<adj.>
جنوب
notus
باد جنوب
south west
در جنوب باختر
south eastern
جنوب خاوری
south east
جنوب شرق
south-east
جنوب شرق
soiuthern cross
صلیب جنوب
south easterly
جنوب خاوری
south west
جنوب غرب
south-eastern
جنوب شرقی
south-western
جنوب غربی
south east
در جنوب خاور
soiuth ward
بسوی جنوب
south eastern
جنوب شرقی
southeast
جنوب خاوری
southerners
اهل جنوب
southerner
اهل جنوب
southeast
جنوب شرقی
south wards
بسوی جنوب
south westerly
جنوب باختری
azimuth
نقطه جنوب
sou'westers
جنوب غربی
the south pole
قطب جنوب
southern
اهل جنوب
southward
سوی جنوب
southbound
عازم جنوب
South Pole
قطب جنوب
Antarctic
قطب جنوب
south-west
جنوب غرب
lowlander
اهل جنوب
south western
جنوب غربی
south western
جنوب باختری
southland
سرزمین جنوب
southwestward
درجهت جنوب باختری
southeastward
در جهت جنوب خاوری
southeastward
بطرف جنوب شرقی
southeaster
توفان جنوب شرقی
southeaster
باد جنوب شرقی
south west
سوی جنوب باختر
southernmost
در اقصی نقطه جنوب
south east
سوی جنوب خاور
southwest
واقع در جنوب غربی
southwester
باد جنوب غربی
southwestern
واقع در جنوب غربی
southwestwards
درجهت جنوب باختری
southwestward
بسوی جنوب غربی
south easterly
سوی جنوب خاور
southwestwards
بسوی جنوب غربی
souithernism
رسوم واداب جنوب
celestial body south pole
قطب جنوب عالم
southwesterner
اهل جنوب غربی
in a south easterly direction
از جهت جنوب خاور
southern
جنوبا بطرف جنوب
libecchio
باد جنوب غربی
Antarctic
مربوط به قطب جنوب
antarctic circle
مدار قطب جنوب
libeccio
باد جنوب غربی
south
بسوی جنوب نیم روز
south wards
بطرف جنوب متمایل بجنوب
southwester
توفان یا تندباد جنوب غربی
southeasterner
ساکن نواحی جنوب شرقی
souithernism
لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
soputheasternmost
در دورترین نقطه جنوب شرقی
their p was toward the south
چشم اندازانهابسوی جنوب بود
soiuth ward
بطرف جنوب متمایل بجنوب
galleta
چمن با دوام جنوب امریکا و مکزیکو
judea
یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
zulu
اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
water moccasin
مار سمی ابزی جنوب امریکا
peafowl
قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
Makri
[Fethiye]
شهر بندری فتیه در جنوب ترکیه
aardwolf
کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
ASEAN
مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
wilton
نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
seato forces
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
Monaco
ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
platypus
پستاندار ابزی ومنقاردار و صدفخوار جنوب استرالیا
arrdwolf
[حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
joshua tree
درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
shout song
سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
razorback
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
hottentot
یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
nautilus
حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
China denies militarizing South China Sea.
چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
colombo plan
طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
megaphone
بلند گو
vociferous
بلند
eminent
بلند
upland
بلند
uplands
بلند
rumbustious
بلند
high grown
بلند قد
highfalutin
بلند
forte
بلند
fortes
بلند
mouth filling
بلند
megaphones
بلند گو
talll
قد بلند
talll
بلند
eton collan
بلند
legged
پا بلند
lengthwise
بلند
loud speaker
بلند گو
high (1 9 to 36)
بلند
soaring
بلند
longs
بلند
longest
بلند
pointers
خط کش بلند
pointer
خط کش بلند
towering
بلند
amplifiers
بلند گو
amplifier
بلند گو
longer
بلند
longed
بلند
highs
بلند
high
بلند
long
بلند
loudly
بلند
highest
بلند
long-
بلند
loudspeaker
بلند گو
skyscrapers
بلند
tallest
بلند
aloud
بلند
taller
بلند
tall
قد بلند
tall
بلند
grandiose
بلند
loftily
بلند
willowy
بلند
skyscraper
بلند
tallest
قد بلند
taller
قد بلند
slam bang
با سر وصدای بلند
staff
چوب بلند
heists
بلند کردن
mount
بلند شدن
hoists
بلند کردن
lofty
بلند بزرگ
slab sided
بلند ولاغر
lofty
بلند پایه
raised kerb
لبه بلند
row de dow
صدای بلند
long term
<adj.>
بلند مدت
heave
بلند کردن
chivalrous
بلند همت
heist
بلند کردن
mounts
بلند شدن
long run
[American E]
<adj.>
بلند مدت
prolong blast
سوت بلند
heaved
بلند کردن
magnanimity
بلند همتی
quick time
سر قدم بلند
shandygaff
بلند رویایی
raised kerb
جدول بلند
hoisted
بلند کردن
toss
ضربه بلند
loudmouthed
بلند اواز
fortes
موسیقی بلند
forte
موسیقی بلند
crepido
پی پایه بلند
choir-stall
صندلی بلند
bell-tower
برج بلند
banquette
زمین بلند
elevated
بلند مرتبه
banquet
زمین بلند
long wave
موج بلند
tore
علف بلند
tossed
ضربه بلند
tosses
ضربه بلند
tossing
ضربه بلند
staffed
چوب بلند
staffs
چوب بلند
hoist
بلند کردن
promontory
دماغه بلند
promontories
دماغه بلند
ambitions
بلند پروازی
ambitions
بلند همتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com