Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
palm
نخل خرما نشانه پیروزی
palms
نخل خرما نشانه پیروزی
Other Matches
brushes
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brush
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
pointer
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
dates
خرما
date
خرما
ferrets
موش خرما
ferret
موش خرما
palmoil
روغن خرما
palm sap
پیه خرما
palm oil
روغن خرما
palm
درخت خرما
date palm
درخت خرما
palm
برگ خرما
palms
درخت خرما
palms
برگ خرما
squirrels
موش خرما
squirrel
موش خرما
dates
درخت خرما
datepalm
درخت خرما
date tree
درخت خرما
gold oak leaf
برگ خرما
date
درخت خرما
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
ferrety
مثل موش خرما
You cant eat your cake and have it .
نمیشه هم خدا را بخواهی هم خرما را
you can't have it both ways.
<idiom>
نمی توانی هم خدا را بخواهی و هم خرما.
toddies
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
toddy
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
toddy
عرق خرما که بااب گرم مخلوط شود
toddies
عرق خرما که بااب گرم مخلوط شود
sago
شیرینی که با نشاسته ساگو تهیه شود پنیر خرما
triumphs
پیروزی
take
پیروزی
conquests
پیروزی
victoriousness
پیروزی
conquest
پیروزی
achievement
پیروزی
score
پیروزی
scores
پیروزی
beats
پیروزی
beat
پیروزی
takes
پیروزی
triumph
پیروزی
win
پیروزی
scored
پیروزی
wins
پیروزی
victory
پیروزی
victoriously
با پیروزی
victories
پیروزی
triumphing
پیروزی
triumphed
پیروزی
nike
الهه پیروزی
V-signs
علامت پیروزی
V-sign
علامت پیروزی
wins
پیروزی برد
garrison finish
پیروزی غیرمنتظره
secure of victory
مطمئن به پیروزی
triumphal cloumn
برج پیروزی
win on points
پیروزی با امتیاز
v day
روز پیروزی
triumphal
حاکی از پیروزی
conquers
پیروزی یافتن بر
conquering
پیروزی یافتن بر
steals
پیروزی غیرمنتظره
steal
پیروزی غیرمنتظره
paeans
پیروزی نامه
paean
پیروزی نامه
conquer
پیروزی یافتن بر
victory day
روز پیروزی
victory stele
لوح پیروزی
winnable
شایسته پیروزی
win
پیروزی برد
trophy
یادگاری پیروزی
trophy
نشان پیروزی
trophies
نشان پیروزی
trophies
یادگاری پیروزی
successes
پیروزی نتیجه
success
پیروزی نتیجه
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
paean
پیروزی نامه نوشتن
sudden victory
پیروزی در وقت اضافی
triumphantly
فاتحانه فریاد پیروزی
achievements
پیروزی کار بزرگ
win by knockout
پیروزی با ناک اوت
paeans
پیروزی نامه نوشتن
pull it out
پیروزی در واپسین لحظات
triumphant
فاتحانه فریاد پیروزی
pewter
جام پیروزی جایزه
to overcrow one's rival
از پیروزی بر حریف شادی کردن
save the day
<idiom>
به پیروزی وموفقیت دست یافتن
pyrrhic victory
پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
occupation authority
اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
win by retirement
پیروزی با کنار رفتن حریف
shut out
مانع پیروزی حریف شدن
edge
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
edges
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
streaks
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaking
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
streaked
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streak
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
head hunt
بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
turn the tide
<idiom>
چیزی که بنظر شکست خورده بود به پیروزی رساندن
outrun
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrunning
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outruns
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
Vistory was dearly bought .
پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
jiujutsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujitsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jujitsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
die
ماندن در پایگاه در پایان بازی بیس بال دو سرعت جنگ تا پیروزی
electro optics
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
palmer
زوار امکنه مقدسه که دو برگ خرما را صلیب وار به امکنه مقدسه حمل میکنند
marks
نشانه
token
نشانه
mark
نشانه
one address
با یک نشانه
bench mark
نشانه
symbol
نشانه
reminiscences
نشانه
presage
نشانه
presaged
نشانه
presages
نشانه
presaging
نشانه
attributing
نشانه
attributes
نشانه
attribute
نشانه
omen
نشانه
omens
نشانه
trace
نشانه
traced
نشانه
traces
نشانه
tokens
نشانه
icon
نشانه
icons
نشانه
ikons
نشانه
symptoms
نشانه
symptom
نشانه
indicative
نشانه
emblematic
نشانه
reminiscence
نشانه
cue
نشانه
cursor
نشانه گر
cues
نشانه
portent
نشانه
portents
نشانه
indications
نشانه ها
symptomless
بی نشانه
sacrament
نشانه
markers
نشانه
emblems
نشانه
emblem
نشانه
cursors
نشانه گر
signal
نشانه
marker
نشانه
sacraments
نشانه
signalled
نشانه
signaled
نشانه
targeting
تیر نشانه
targeted
تیر نشانه
target
تیر نشانه
trained
نشانه رفتن
asterisks
1-نشانه گرافیکی
train
نشانه رفتن
proofs
نشانه مدرک
targets
تیر نشانه
targetted
تیر نشانه
targetting
تیر نشانه
typology
نشانه شناسی
token passing
گذراندن نشانه
asterisk
1-نشانه گرافیکی
traffic signal
نشانه روشن
trains
نشانه رفتن
signalled
علامت نشانه
levels
نشانه گرفتن
levelled
نشانه گرفتن
signal
علامت نشانه
sightings
نشانه رفتن
marker
علامت نشانه
sighting
نشانه رفتن
markers
علامت نشانه
code
نشانه قراردادی
level
نشانه گرفتن
line of sight
خط نشانه روی
aiming
نشانه روی
indication
اشعار نشانه
bode
نشانه بودن
leveled
نشانه گرفتن
symptomatic
نشانه بیماری
signaled
علامت نشانه
vetoing
نشانه مخالفت
pivot point
نقطه نشانه
cairn
سنگ نشانه
cairns
سنگ نشانه
minimal cue
نشانه کمینه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com