Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
bulk yarn
نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
Other Matches
biaxial deformation
خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
canards
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
puff pastry
شیرینی پفکی
puff paste
ادم پفکی
node
[قسمت برآمده گره در پشت فرش]
alto-rilievo
[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
embossing
طرح برجسته
[برجسته کردن زمینه فرش]
perspective spatial model
مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
massive
حجیم
massively
حجیم
bulky
حجیم
bulkier
حجیم
voluminous
حجیم
bulkiest
حجیم
larger
حجیم
large
حجیم
largest
حجیم
mass concrete
بتن حجیم
massively
توپر حجیم
massive
توپر حجیم
bulk cargo
محموله حجیم
bulk material
اماد حجیم
bulk material
مواد اولیه حجیم
voluminesity
حجیم بودن گنجایی
embossment
نقوش برجسته برجسته کاری
saliency
نکته برجسته موضوع برجسته
bas relif
حجاری ونقوش برجسته برجسته
salience
نکته برجسته موضوع برجسته
supereminent
برجسته فوق العاده برجسته
stereoscope
جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
ActiveX
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
stereograph
نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse
برجسته نمایاحکاکی برجسته
tail planes
سطوح دم
composite area
سطوح مرکب
At lower levels.
در سطوح پایین تر
altitude separation
حد سطوح مبنای ارتفاع
auxiliary control surfaces
سطوح فرامین کمکی
aloft
سطوح بالا در بالای
energy gap
فاصله سطوح انرژی
auxiliary flight surfaces
سطوح پرواز کمکی
isothermal layer
سطوح هم حرارت اب دریا
calyculate
دارای سطوح حفره دار
formwork exposed
قالب بندی سطوح مرئی
fairing
صاف کاری سطوح ائرودینامیکی
ailavator
سطوح فرامین روی بال
formwork at cirved section
قالب بندی در سطوح منحنی
formwork unexposed
قالب بندی سطوح نامرئی
pitch curves
تلاقی سطوح طرفین دندانه
tail boom
پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
anaglyph
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
variable camber
سطوح هادی گاز به داخل توربین
adhesion
اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
bright work
سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ
isotherm follower
دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
fogging
مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
facets
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
full rubber
حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
facet
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
adsorption
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
air foil
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
cutting angle
زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
inertia welding
جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
rotor incidence
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
balanced control surfaces
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
crossed controls
بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
inhibiting
اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
performance monitor
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
gust lock
قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
actuating horns
اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
aerodynamic heating
افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
aerodynamics
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
control lock
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
control surface angle
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
differential spoilers
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
moustaches
سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
brinelling
دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
inscribing
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribe
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribed
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribes
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
anti servo tab
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
deep stall
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
vane pump
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
altitude separation
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
outstanding
برجسته
noted
برجسته
mainline
برجسته
striking
برجسته
rilievo
برجسته
mainlining
برجسته
strikingly
برجسته
stereometric
خط برجسته
of d.
برجسته
mainlined
برجسته
cordon bleu
برجسته
outstandingly
برجسته
par excellence
برجسته
prominent
برجسته
salient
برجسته
relievo
برجسته
illustrious
برجسته
mainlines
برجسته
laureate
برجسته
staring
برجسته
starring
برجسته
dominant
برجسته
raised
برجسته
overriding
برجسته
eminent
برجسته
prime
برجسته
primed
برجسته
ridged
برجسته
illustrated
برجسته
kenspeckle
برجسته
in relief
برجسته
illustrous
برجسته
torose
برجسته
distinguished
برجسته
predominant
برجسته
crowned
برجسته
primes
برجسته
masterwork
برجسته
conspicuous
برجسته
stereometric
برجسته
pre-eminent
برجسته
relief emboss
برجسته
convex
برجسته
pre eminent
برجسته
prosilient
برجسته
anaglyph
حجاری برجسته
bas relif
نقش کم برجسته
basso relief
برجسته کوتاه
topographic map
نقشه برجسته
raised figure
طرح برجسته
bosses
ارباب برجسته
embossed
برجسته شده
to make one's mark
برجسته شدن
to put forward
برجسته نمودارکردن
to stand out
برجسته بودن
alto relievo
برجسته بلند
relief map
نقشه برجسته
boss
ارباب برجسته
contour
نقشه برجسته
anaglyph
تزئینات برجسته
bossed
ارباب برجسته
relievo
برجسته کاری
acrography
گچ کاری برجسته
topography
برجسته نگاری
tyupical
نوبهای برجسته
raised shoulder
شانه برجسته
piece de resistance
فقره برجسته
stucco relief
گچبریهای برجسته
bossing
ارباب برجسته
projection welding
جوش برجسته
relief emboss
نقشه برجسته
cordon bleu
آدم برجسته
mezzo rillievo
نیم برجسته
project
برجسته بودن
stand out
برجسته بودن
bas-reliefs
نقش کم برجسته
bas-reliefs
برجسته کوتاه
bas-relief
نقش کم برجسته
magnific
معروف برجسته
front face
سطح برجسته
bas-relief
برجسته کوتاه
bas relief
نقش کم برجسته
projected
برجسته بودن
projects
برجسته بودن
exaggerated stereoscopy
برجسته بین
premiering
هنرپیشه برجسته
fash butt welding
جوش برجسته
aegicrane
آذین برجسته سر
aegicranium
آذین برجسته سر
premieres
هنرپیشه برجسته
premiered
هنرپیشه برجسته
premiere
هنرپیشه برجسته
stand out
برجسته عالی
bas relief
برجسته کوتاه
half relief
نیم برجسته
bas relif
نقوش برجسته
leading
عمده برجسته
high relief
نقوش برجسته
distinguished
برجسته مهم
illustriously
برجسته وار
in relief
بطور برجسته
signalize
برجسته کردن
signally
بطور برجسته
smatt
برجسته زیرکانه
mezzo relief
نیم برجسته
swells
برجسته شیک
bas-relief
برجسته کاری
poet laureate
شاعر برجسته
relief
برجسته کاری
relief
حجاری برجسته
predominantly
بطور برجسته
swell
برجسته شیک
swelled
برجسته شیک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com