Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (7 milliseconds)
English
Persian
inapprehension
نداشتن بیم یا نگرانی
Other Matches
solicitude
نگرانی
inapprehensive
بی نگرانی
stews
نگرانی
pine
نگرانی
pined
نگرانی
pines
نگرانی
pining
نگرانی
stressless
بی نگرانی
stew
نگرانی
stewed
نگرانی
stewing
نگرانی
worries
نگرانی
care
نگرانی
cared
نگرانی
cares
نگرانی
worry
نگرانی
devil-may-care
<idiom>
نگرانی نداشتند
worry
اندیشه نگرانی
worries
اندیشه نگرانی
pother
نگرانی مضطرب
unwary
بدون نگرانی
umbrage
نگرانی رنجش
one's biggest worry
[problem number one]
بزرگترین نگرانی
anxieties
اشتیاق نگرانی
relief
رفع نگرانی
anxiety
اشتیاق نگرانی
There is no reason (cause) for worry (concern)
جای نگرانی نیست
one anxious week of waiting
یک هفته انتظار با نگرانی
She is worried stiff . She is on edge .
دلش شور می زند ( نگرانی )
There's no reason for concern.
دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
There is nothing to worry about.
دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
lacked
نداشتن
lackvt
نداشتن
lack
نداشتن
lacks
نداشتن
wanted
نداشتن
want
نداشتن
I am obsessed by fear of unemployment .
تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
to be at a loss for an answer
پاسخی نداشتن
disinterest
علاقه نداشتن
missed
نداشتن فاقدبودن
stone-broke
<idiom>
آه دربساط نداشتن
To know no bounds.
حد وحصر نداشتن
disliking
دوست نداشتن
dislikes
دوست نداشتن
disliked
دوست نداشتن
dislike
دوست نداشتن
miss
نداشتن فاقدبودن
misses
نداشتن فاقدبودن
to sit out
شرکت نداشتن در
to be in the wrong
حق نداشتن زورگفتن
freedom from evil record
نداشتن پیشینه بد
powerlessly
با نداشتن نیرو
errorless
نداشتن خطا
sit out
شرکت نداشتن در
clean record
نداشتن پیشینه بد
yips
هیجان و نگرانی از فشارروحی مسابقه که باعث بازی غلط میشود
to not feel hungry
[to not like having anything]
اصلا اشتها نداشتن
thriftessness
نداشتن عقل معاش
wanted
نیازمند بودن به نداشتن
inefficiently
با نداشتن قابلیت بیفایده
distrusts
سوء فن اعتماد نداشتن
distrusting
سوء فن اعتماد نداشتن
distrusted
سوء فن اعتماد نداشتن
inertness
نداشتن زورجنبش یا ایستادگی
distrust
سوء فن اعتماد نداشتن
diffidently
با نداشتن اعتماد بخود
disconnection
قطع نداشتن رابطه
not have a penny to one's name
<idiom>
آهی در بساط نداشتن
not have two pennies to rub together
<idiom>
دیناری در بساط نداشتن
want
نیازمند بودن به نداشتن
not a leg to stand on
<idiom>
مدرک کافی نداشتن
to paddle one's own canoe
کار بکسی نداشتن
to make no doubt
مطمئن بودن شک نداشتن
To be between the devil and the deep blue sea.
راه پس وپیش نداشتن
make no bones about something
<idiom>
هیچ رازی نداشتن
out of step
<idiom>
هم آهنگ وتوازن نداشتن
to get the key of the street
جای شب ماندن نداشتن
intestacy
نداشتن وصیت نامه
to foel
حال درستی نداشتن
out of favor with someone
<idiom>
حسن نیت نداشتن
(can't) stand
<idiom>
تحمل نکردن،دوست نداشتن
lose
نداشتن چیزی دیگر پس از این
loses
نداشتن چیزی دیگر پس از این
in the dark
<idiom>
هیچ اطلاعی از چیزی نداشتن
to play a poor game
ناشی بودن مهارت نداشتن
not have a bean
<idiom>
حتی یک شاهی هم پول نداشتن
out of tune
<idiom>
باهم خوب وسازش نداشتن
forlackof shoes
بواسطه نداشتن یا نبودن کفش
to dislike somebody
[something]
دوست نداشتن کسی
[چیزی]
Nothing to declare
همراه نداشتن کالاهای گمرکی
to act independently of others
کاری به کار دیگران نداشتن
strapped for cash
<idiom>
هیچ پولی دربساط نداشتن
to knock about
سرگردان بودن زندگی منظم نداشتن
to have no prospects
هیچ چشم داشتی
[امیدی ]
نداشتن
caught short
<idiom>
پول کافی برای پرداخت نداشتن
You've got me stumped.
<idiom>
من رو گیر انداختی.
[نداشتن جوابی برای سوالی]
Beats me!
<idiom>
من رو گیر انداختی.
[نداشتن جوابی برای سوالی]
You've got me there!
<idiom>
من رو گیر انداختی.
[نداشتن جوابی برای سوالی]
have half a mind
<idiom>
احساس وسوسه کردن بیشتر از تحمل نداشتن
to be a dead duck
امکان موفق شدن را نداشتن
[چیزی یا کسی]
bye
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
byes
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
walkovers
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
walkover
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
angst
احساس وحشت و نگرانی احساس بیم
rug condition
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com