English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
rate of productivity increase نرخ افزایش بازدهی
Other Matches
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
yield بازدهی
yielded بازدهی
yields بازدهی
productivity بازدهی
payoff بازدهی
payoffs بازدهی
rate of return نرخ بازدهی
rate of yield نرخ بازدهی
return on capital بازدهی سرمایه
total factor productivity بازدهی کل عوامل
yield of lime بازدهی اهک
return [on something] نرخ بازدهی
average productivity بازدهی متوسط
efficiency variance اختلاف بازدهی
factor productivity بازدهی عوامل
marginal productivity بازدهی نهائی
yield rate نرخ بازدهی
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
labor productivity بازدهی نیروی کار
productivity قدرت تولید بازدهی
rate of return over cost نرخ بازدهی بر هزینه سرمایه
marginal return of investment بازدهی نهائی سرمایه گذاری
payoff matrix ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
marginal productivity law قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
enhancement افزایش
increscent افزایش
multiplication افزایش
accession افزایش
intensification افزایش
addition افزایش
gain افزایش
auxesis افزایش
augmentation افزایش
gained افزایش
aggrantizement افزایش
affixture افزایش
gains افزایش
adjunction افزایش
additament افزایش
accru افزایش
additions افزایش
accretion افزایش
raises افزایش
rises افزایش
summation افزایش
addendum افزایش
addenda افزایش
accessed افزایش
accesses افزایش
reduce/enlarge افزایش
accessing افزایش
access افزایش
rise افزایش
scale up افزایش
increased افزایش
increase افزایش
increments افزایش
increment افزایش
increases افزایش
raise افزایش
amplification افزایش
expansion افزایش
annual increase افزایش سالانه
augmentable قابل افزایش
pick up speed <idiom> افزایش سرعت
increase in potential افزایش پتانسیل
spurting افزایش ناگهانی
spurted افزایش ناگهانی
spurt افزایش ناگهانی
elongation افزایش طول
spurts افزایش ناگهانی
accelerative مایه افزایش
add time زمان افزایش
addibility قابلیت افزایش
hypertension افزایش فشارخون
thusŠ+= نشان افزایش
export promotion افزایش صادرات
put on weight <idiom> افزایش وزن
rise in temperature افزایش دما
temperature rise افزایش دما
voltage rise افزایش ولتاژ
voltage increase افزایش ولتاژ
tax increase افزایش مالیات
superaddition باز افزایش
superadd باز افزایش
subjunction افزایش در پایان
scale up افزایش مقیاس
salary increase افزایش حقوق
overcompound افزایش ترکیب
increase in value افزایش ارزش
increase in sensitivity افزایش حساسیت
increase in price افزایش بهاء
increase of potential افزایش پتانسیل
increase in load افزایش بار
increasable افزایش پذیر
frequency multiplication افزایش فرکانس
free radical addition افزایش رادیکالی
increase of contrast افزایش کنتراست
increase of current افزایش جریان
mark up افزایش قیمت
ingravescence افزایش تشدید
monetary expansion افزایش پول
increase of pressure افزایش فشار
increase of power افزایش قدرت
increase of output افزایش توان
increase of efficiency افزایش راندمان
progation افزایش انتقال
ascends افزایش دادن
camber افزایش زیاد
cambers افزایش زیاد
acceleration تعجیل افزایش
ascended افزایش دادن
accrue افزایش یافتن
accrues افزایش یافتن
accruing افزایش یافتن
augments افزایش دادن
augmenting افزایش دادن
augmented افزایش دادن
augment افزایش دادن
ascend افزایش دادن
appreciation افزایش بها
thickening افزایش ضخامت
fire-raising افزایش اتش
aggrandizement افزایش بزرگی
appreciations افزایش بها
growth افزایش ترقی
fire raising افزایش اتش
multiplication افزایش تکثیر
growths افزایش ترقی
jumps جهش افزایش ناگهانی
birth rates ضریب افزایش جمعیت
rate of wage increase نرخ افزایش دستمزد
jumped جهش افزایش ناگهانی
birth rates نرخ افزایش ولادت
capital widening افزایش سطحی سرمایه
capital deepening افزایش عمقی سرمایه
capital apprecation افزایش ارزش سرمایه
increment افزایش در حقوق توسعه
raise to a higher power افزایش دادن نما
alkalosis افزایش قلیای بدن
antimarkovinkoff addition افزایش غیر مارکونیکوفی
bring something on <idiom> دلیل افزایش سریع
to be on the increase روبه افزایش گذاشتن
scale up افزایش به نسبت ثابت
birth rate نرخ افزایش ولادت
increase in conductivity افزایش قابلیت هدایت
increase endorsement تصدیق یا تائید افزایش
vrc بررسی افزایش عمودی
hyperglycemia افزایش قند در خون
increments افزایش در حقوق توسعه
birth rate ضریب افزایش جمعیت
capital gains افزایش ارزش سرمایه زش
fibrosis افزایش بافت لیفی
ether catalyzed addition افزایش با کاتالیزگری اتر
escalator clause شرط افزایش بها
electrophilic addition افزایش الکترون دوستی
artificial aging افزایش استحکام الومینیوم
scale کمتریا افزایش نسبت
appreciations افزایش ارزش دارائی
aging افزایش طول عمر
accretions افزایش یا نمو کوره
appreciation افزایش ارزش دارائی
jump جهش افزایش ناگهانی
strain افزایش طول نسبی
strains افزایش طول نسبی
elongation افزایش درازا کشامد
boosts افزایش دادن چیزی
to increase [to, by] افزایش یافتن [به مقدار]
boosting افزایش دادن چیزی
boost افزایش دادن چیزی
boosted افزایش دادن چیزی
to fire up something با تحریک چیزی را افزایش دادن
intensifies افزایش دادن تشدید کردن
increase of strain افزایش تغییر طول نسبی
primary hypertension افزایش اولیه فشار خون
amplified افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplifies افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
intensified افزایش دادن تشدید کردن
amplify افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplifying افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
To keep prices down. جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
hypercapnia افزایش کربن اکسید در خون
appreciation افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciations افزایش ارزش دارایی و موجودی
multiplier وسیله افزایش ماشین حساب
acroesthesia افزایش حساسیت اعضای انتهایی
to rise in somebody's esteem افزایش اعتبار در برابر کسی
intensifying افزایش دادن تشدید کردن
becking mill غلطک برای افزایش طول
social increment افزایش ناشی از کار جمعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com