Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
rate of time preference
نرخ برتری زمانی
Other Matches
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
Majesties
برتری
Majesty
برتری
profit
برتری
profited
برتری
profits
برتری
hegemony
برتری
beat out
برتری
trancscendent
برتری
transcendence or cy
برتری
unidextrality
یک سو برتری
vantage
برتری
momentum
برتری
powers
برتری
powering
برتری
priority
برتری
priorities
برتری
pre eminence
برتری
predomination
برتری
preemimence
برتری
sinistrality
چپ برتری
paramountcy
برتری
Excellency
برتری
Excellencies
برتری
privilege
برتری
primacy
برتری
advantage
برتری
excellence
برتری
supremacy
برتری
preference
برتری
preferences
برتری
ecellency
برتری
paramountey
برتری
powered
برتری
power
برتری
transcendence
برتری
preponderance
برتری
precedence
برتری
superiority
برتری
influence
برتری تفوق
dextrality
راست برتری
preminence
برتری علو
comparative advantage
برتری نسبی
influencing
برتری تفوق
manual dominance
دست برتری
distinction
برتری ترجیح
distinctions
برتری ترجیح
excelling
برتری داشتن بر
cerebral dominance
سو برتری نیمکره مخ
predominance
برتری علو
laterality
برتری جانبی
outclass
برتری داشتن بر
eye dominance
چشم برتری
lateral dominance
برتری جانبی
handedness
دست برتری
fire superiority
برتری اتش
outclasses
برتری داشتن بر
maritime lien
برتری دریایی
outclassed
برتری داشتن بر
mixed cerebral dominance
برتری نامتمایز مخ
influenced
برتری تفوق
influences
برتری تفوق
outclassing
برتری داشتن بر
ocular dominance
چشم برتری
excelled
برتری داشتن بر
prominence
پیشامدگی برتری
excel
برتری داشتن بر
predominancy
برتری علو
absolute advantage
برتری مطلق
antecede
برتری جستن
superiority
برتری قوا
hemispherical dominance
برتری نیمکره
one up
<idiom>
برتری داشتن
overtop
برتری جستن از
overmaster
برتری یافتن بر
head start
فرصت برتری
head starts
فرصت برتری
best
برتری جستن
supremacist
برتری گرای
supremacists
برتری گرای
outvie
برتری جستن از
to have the pull of
برتری داشتن بر
headships
بزرگی برتری
headship
بزرگی برتری
transcended
برتری یافتن
transcend
برتری یافتن
transcending
برتری یافتن
transcends
برتری یافتن
outreach
برتری یافتن
excels
برتری داشتن بر
overridden
برتری جستن بر
override
برتری جستن بر
overrides
برتری جستن بر
overrode
برتری جستن بر
ascendance
تفوق برتری
salience
جلو امدگی برتری
right handedness
دست راست برتری
humdinger
دارای برتری فاحش
saliency
جلو امدگی برتری
humdingers
دارای برتری فاحش
pull
برتری جزئی و مختصر
to gain a over
برتری یاتفوق جستن بر
anti air
ضد برتری هوایی دشمن
pulls
برتری جزئی و مختصر
manoptoscope
برتری سنج بینایی
upper hand
برتری دست بالا
outguess
در حدس و گمان برتری داشتن بر
outdistancing
غلبه بر حریفان با برتری بسیار
look down on someone
<idiom>
باحقارت واحساس برتری نگریستن
papalism
فرصاغراق امیزنسبت به برتری پاپ
outdistances
غلبه بر حریفان با برتری بسیار
sovereignty
اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
out maneuver
برتری مانور پیدا کردن
teutonism
عقیده برتری نژادی المان
outdistance
غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistanced
غلبه بر حریفان با برتری بسیار
vantage ground
زمین دارای برتری اتش و دید
to get the upper hand
برتری جستن تفوق پیدا کردن
set up
جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر
paragons
رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
paragon
رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
pan germanism
نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
outclasses
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassing
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassed
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
supremacy
برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد
outclass
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
absolute advantage
برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
stand-offs
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
time limits
حد زمانی
temporal
زمانی
monomial
یک زمانی
onetime
یک زمانی
contemporaneousness
هم زمانی
time limit
حد زمانی
simultaneeity
هم زمانی
eternities
بی زمانی
time sense
حس زمانی
eternity
بی زمانی
on
<prep.>
در
[زمانی]
timeline
خط زمانی
sometime
یک زمانی
synchrony
هم زمانی
whilom
یک زمانی
synchronization
هم زمانی
racism
اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
time frame
چارچوب زمانی
time frames
چارچوب زمانی
time limits
محدوده زمانی
time limits
محدودیت زمانی
time scale
مقیاس زمانی
time scales
مقیاس زمانی
timetabled
برنامه زمانی
time lags
فاصله زمانی
time lag
فاصله زمانی
time lag
تاخیر زمانی
time sharing
اشتراک زمانی
timetable
برنامه زمانی
time lags
تاخیر زمانی
time limit
محدودیت زمانی
time limit
محدوده زمانی
no longer
نه دیگر
[زمانی]
no longer
نه بیشتر
[زمانی]
flashbacks
وقفه زمانی
flashback
وقفه زمانی
timeline
تسلسل زمانی
temporal
جسمانی زمانی
When I came in
زمانی که من تو آمدم
time pressure
فشار زمانی
pressure of time
فشار زمانی
timetables
برنامه زمانی
spatiotemporal
فضایی و زمانی
in a short time
در اندک زمانی
time division multiplexing
تسهیم زمانی
time error
خطای زمانی
time estimation
براورد زمانی
time fire
تیر زمانی
time flutter
اختلال زمانی
time jitter
اختلال زمانی
time fuse
ماسوره زمانی
time horizon
افق زمانی
time division multiplex
تسهیم زمانی
time disorientation
گم گشتگی زمانی
temporal maze
ماز زمانی
temporal sign
علامت زمانی
throughput time
اشتراک زمانی
time bar
محدودیت زمانی
time base
مبدا زمانی
time constant
ثابت زمانی
mechanical time fuze
ماسوره زمانی
time dilation
پارادوکس زمانی
discrete time
با گسستگی زمانی
time interval
فاصله زمانی
time series
سریهای زمانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com