English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
English Persian
masculine protest نرینه نمایی
Other Matches
manlike نرینه
male نرینه
masculine نرینه
masculine نرینه مردانه
androgenous نرینه ساز
androgenic نرینه ساز
masculinism نرینه گرایی
male مردانه نرینه
animus نرینه روان
machismo نرینه رفتاری
macho نرینه رفتار
spectroscopic binary دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
squalidity بد نمایی
shabbiness نخ نمایی
seediness بد نمایی
bimodal دو نمایی
exponential نمایی
aberration کج نمایی
effeminacy زن نمایی
squalidness بد نمایی
modal نمایی
modals نمایی
male protest نر نمایی
unimodal یک نمایی
data display داده نمایی
puppydom خود نمایی
characterization منش نمایی
boldfacing درشت نمایی
exponential rate اهنگ نمایی
master stroke هنر نمایی
maculation ملوث نمایی
exhibitionism عورت نمایی
prewetting پیش تر نمایی
playing dead مرده نمایی
dichroism دو رنگ نمایی
exponential rate نرخ نمایی
pretentiousness خود نمایی
grandiosity بزرگ نمایی
exponential function تابع نمایی
holographic image نمایی از شی سه بعدی
exponential distribution توزیع نمایی
exponential curve منحنی نمایی
pearliness مروارید نمایی
illusionism عمق نمایی
exponent bias پیشقدر نمایی
illusionism سه بعد نمایی
death feigning مرده نمایی
grins دندان نمایی
grinning دندان نمایی
showiness خود نمایی
sightliness خوش نمایی
spectroscopy طیف نمایی
spectroscopy بیناب نمایی
stereoscopics برجسته نمایی
transparecy پشت نمایی
flare خود نمایی
ostentation خود نمایی
transparency پشت نمایی
transparencies پشت نمایی
transparence پشت نمایی
verisimilitude راست نمایی
slow motion کند نمایی
tokenism نمونه نمایی
foreshortening کوته نمایی
sanctimony مقدس نمایی
grinned دندان نمایی
grin دندان نمایی
magnifications بزرگ نمایی
magnifications درشت نمایی
puppyhood خود نمایی
magnification بزرگ نمایی
magnification درشت نمایی
saber rattling قدرت نمایی
likelihood درست نمایی
sanctimoniousness مقدس نمایی
sanctified airs مقدس نمایی
notoriety انگشت نمایی
pleading برهان نمایی
flares خود نمایی
to cut a dash خود نمایی کردن
maximum liklihood درست نمایی بیشینه
woolliness پشم نمایی پرپشمی
to prank out oneself خود نمایی کردن
prink خود نمایی کردن
parade خود نمایی کردن
masterstroke هنر نمایی شاهکار
characterizing منش نمایی کردن
characterizes منش نمایی کردن
characterized منش نمایی کردن
characterize منش نمایی کردن
characterising منش نمایی کردن
characterises منش نمایی کردن
characterised منش نمایی کردن
parading خود نمایی کردن
parades خود نمایی کردن
paraded خود نمایی کردن
masterstrokes هنر نمایی شاهکار
magnification factor عامل درشت نمایی
likelihood ratio بهر درست نمایی
circular dischroism دو رنگ نمایی دورانی
ebullioscopy constant ثابت غلیان نمایی
direction indicator دستگاه جهت نمایی
lateral magnifying power درشت نمایی جانبی
powering درشت نمایی قدرت دوربین
perspectives عمق نمایی چشم انداز
powered درشت نمایی قدرت دوربین
power درشت نمایی قدرت دوربین
perspective عمق نمایی چشم انداز
time constant of an exponential quantity ثابت زمانی یک کمیت نمایی
maximum likelihood method روش حداکثر درست نمایی
floating point calculation محاسبات اعداد نمایی یا علمی
panchromatic emulsion امولسیون تمام رنگ نمایی
magnifications بزرگ سازی درشت نمایی
magnification بزرگ سازی درشت نمایی
powers درشت نمایی قدرت دوربین
resolution قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
pedantic وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
resolutions قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
sandbar جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
hypsographic map نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
animation ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
animations ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
hypsometric diagram طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
cheneau [ناودان با نیم نمایی از قرنیز پیچ در پیچ]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com