Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
periapsis
نزدیکترین نقطه مدار به جسم اولیه یا مادر
Other Matches
perihelion
نزدیکترین نقطه مدار به خورشید
perilune
نزدیکترین نقطه مدار به کره ماه
perigee
نزدیکترین نقطه مدار به کره زمین
closest point of approach
نزدیکترین نقطه گذر
pericynthian
نزدیکترین نقطه مسیرفضاپیما نسبت به کره ماه
primery citcuit
مدار اولیه
input circuit
مدار اولیه
initial point
نقطه اولیه
perigee
نقطه حداقل مسافت در مدارسفینه فضایی نققه حضیض مدار سفینه
duplex
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
silver cord
محبت مادر وفرزندی همبستگی مادر وفرزند
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
Where is the nearest bank?
نزدیکترین بانک کجاست؟
Where is the nearest pharmacy?
نزدیکترین داروخانه کجاست؟
Where is the nearest exchange office?
نزدیکترین صرافی کجاست؟
Where is the nearest garage
نزدیکترین تعمیرگاه کجاست؟
Where is the nearest underground station?
نزدیکترین ایستگاه مترو کجاست؟
Where is the neareset petrol station?
نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
Ideal City
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
aftermost
نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
foremother
مادر مادر بزرگ
basic data
دادههای اولیه عناصر اولیه
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
restoration
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
switching
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pinning
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
basic issue list
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
mask design
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
dogmatic marxism
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
firing circuit
مدار چاشنی مدار انفجار
powder train
مدار خرج مدار باروت
one hook
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
mums
مادر
parenticide
مادر کش
mammas
مادر
motherless
بی مادر
matriarchs
مادر
matriarch
مادر
mother-in-law
مادر زن
moms
مادر
mom
مادر
mothering
مادر
mothered
مادر
mother
مادر
mama
مادر
mum
مادر
mothers
مادر
mothers-in-law
مادر زن
stepmother
مادر
mamas
مادر
mother liquor
مادر اب
mamma
مادر
mother liquid
مادر اب
mother in law
مادر زن
mater
مادر
matricidal
مادر کش
mother in low
مادر زن
stepmothers
مادر
matricide
مادر کش
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
congenitally
ازشکم مادر
collecting tank
مخزن مادر
control map
نقشه مادر
dame fortune
مادر روزگار
granny
مادر بزرگ
chart base
چارت مادر
Mother's Day
روز مادر
by birth
ازشکم مادر
grannies
مادر بزرگ
matricide
مادر کشی
uniparental
از یک پدر و مادر
bed rock
سنگ مادر
virgin mary
مادر عسیی
base map
نقشه مادر
matronymic
مادر نامی
moon calf
خل مادر زاد
home port
پایگاه مادر
head well
مادر چاه
grand uncle
عموی مادر
grand uncle
دایی مادر
grandmas
مادر بزرگ
grandma
مادر بزرگ
tender
کشتی مادر
tendered
کشتی مادر
tenderest
کشتی مادر
tendering
کشتی مادر
grand mother
مادر بزرگ
grandame
مادر بزرگ
parent
پدر یا مادر
foster mother
مادر رضاعی
grannie
مادر بزرگ
mother figures
مادر- نماد
mother figure
مادر- نماد
thetis
مادر اشیل
congenital
مادر زادی
parent chain
زنجیر مادر
parant body
جسم مادر
main line
نهر مادر
sultaness
زن یا مادر یا دخترسلطان
sultana
زن یا مادر یا دخترسلطان
main lines
نهر مادر
godmother
مادر تعمیدی
godmothers
مادر تعمیدی
original map
نقشه مادر
motherlike
مادر وار
parent company
شرکت مادر
paternal grandmother
مادر بزرگ
motherlands
مادر میهن
motherland
مادر میهن
stepfather
شوهر مادر
stepfathers
شوهر مادر
trunks
مادر سیم
trunk
مادر سیم
sultanas
زن یا مادر یا دخترسلطان
grandmothers
مادر بزرگ
grandmother
مادر بزرگ
metropolitan
مادر شهری
mother surrogate
جانشین مادر
mothers-in-law
مادر شوهر
parricide
مادر کشی
orphan
بی پدر و مادر
parricides
مادر کشی
orphans
بی پدر و مادر
mother
مادر ننه
metropolises
مادر شهر
metropolis
مادر شهر
mother in low
مادر شوهر
mother liquer
باز مادر
parent ship
کشتی مادر
mother substitute
جانشین مادر
mothers
مادر ننه
mothering
مادر ننه
mother-in-law
مادر شوهر
mothered
مادر ننه
orphaned
بی پدر و مادر
matriarchies
مادر سالاری شه مادری
alcmene
نام مادر هرکول
sponsoring
پدر یا مادر تعمیدی
sponsors
پدر یا مادر تعمیدی
mother in law
مادر شوهر نامادری
godparent
پدر یا مادر تعمیدی
matriarchy
مادر سالاری شه مادری
matricide
قاتل مادر مادرکش
grans
مخفف مادر بزرگ
gran
مخفف مادر بزرگ
half-caste
فرنگی پدروهندی مادر
sponor
پد ریا مادر تعمیدی
materfamilas
مادر خانواده کدبانو
jujitsu
مادر ورزشهای رزمی
sponsor
پدر یا مادر تعمیدی
birthmark
خال مادر زادی
birthmarks
خال مادر زادی
virgin birth
از مادر باکره بدنیاامدن
godparents
پدر یا مادر تعمیدی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com