Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (7 milliseconds)
English
Persian
kinder
نزدیکی تشابه
Other Matches
homoplasy
تشابه ساختمانی تشابه اکتسابی
similitude
تشابه
similarty
تشابه
commonalities
تشابه
commonality
تشابه
resemblance
تشابه
symmetry
تشابه
kinematic similarity
تشابه حرکتی
simile
استعاره تشابه
similes
استعاره تشابه
homogeny
همانندی تشابه
nonconformity
عدم تشابه
geometric similarity
تشابه هندسی
correspondency
تشابه مراسلات
similarity
تشابه مشابهت
correspoundence
مکاتبات تشابه
synonymous
دارای تشابه
similarities
تشابه مشابهت
dissimilitude
عدم تشابه
correspondence
تشابه مراسلات
correspondences
تشابه مراسلات
analogical
دارای وجه تشابه
dissimilation
عدم تشابه کاتابولیسم
symmetry
مراعات نظیر تشابه
converging
تقارب خطوط وجود تشابه
converges
تقارب خطوط وجود تشابه
converge
تقارب خطوط وجود تشابه
converged
تقارب خطوط وجود تشابه
homophone
متشابه الصوت دارای تشابه صوتی
isometropia
تشابه انکسار نور دردو چشم
subcontrariety
رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
intimity
نزدیکی
appulse
نزدیکی
contiguity
نزدیکی
nearby
در نزدیکی
inwarness
نزدیکی
vicinage
نزدیکی
togetherness
نزدیکی
vichywater
نزدیکی
neiggourhood
نزدیکی
nearness
نزدیکی
nighness
نزدیکی
adjacence or cency
نزدیکی
copulate
نزدیکی
copulated
نزدیکی
around
در نزدیکی
copulates
نزدیکی
copulating
نزدیکی
proximity
نزدیکی
approximations
نزدیکی
sexual intercourse
نزدیکی
affinities
نزدیکی
affinity
نزدیکی
adduction
نزدیکی
accession
نزدیکی
closeness
نزدیکی
vicinity
نزدیکی
approximation
نزدیکی
imminence
نزدیکی
propinquity
نزدیکی
nodality
نزدیکی به گره
proximity of blood
خویشی نزدیکی
verges
نزدیکی حدود
sexual intercourse of doubful nature
نزدیکی به شبهه
adjacency
نزدیکی مجاورت
offing
دران نزدیکی ها
verge
نزدیکی حدود
therabout
در همان نزدیکی
adjacence
نزدیکی مجاورت
In the vicinity ( neighbourhood ).
همین نزدیکی ها
going on
نزدیکی تماس
hereabout
درهمین نزدیکی ها
thereabout
درهمان نزدیکی تقریبا
To have sexual intercourse with a woman .
با زنی نزدیکی کردن
in with
<idiom>
دررفاقت ،التفات یا نزدیکی با
imminence
نزدیکی مشرف بودن
hang about
در نزدیکی منتظر بودن
imminency
نزدیکی مشرف بودن
incestuously
با گناه نزدیکی بمحارم
rapprochement
نزدیکی تمایل بدوستی
sexual intercourse
مواقعه نزدیکی جنسی
abutment
بست دیوار نزدیکی
Heris
شهر هریس در نزدیکی تبریز
Is there a ... nearby?
آیا ... در این نزدیکی ها هست؟
accessibility
امکان نزدیکی وسیله وصول
umbilical
واقع در نزدیکی ناف مرکزی
The gas station is nearby .
پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
land sick
کند رونده بواسطه نزدیکی بخشکی
Is there an inexpensive restaurant around here?
آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
to score with a girl
<idiom>
موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری
[اصطلاح روزمره]
corona discharge
تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
machine
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machined
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machines
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
run-up
[start-up]
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
aclinic line
خط استوایی مغناطیسی منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استواگرداگردزمین مفروض است
estrus
مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
esturm
مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
check-points
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoints
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoint
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check mark
علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
okuns law
براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com