Dictiornary-Farsi | نزولی بودن مطلوبیت نهائی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
diminishing marginal utility	نزولی بودن مطلوبیت نهائی


Search result with all words

law of diminishing marginal utility	قانون نزولی بودن مطلوبیت نهائی
Other Matches

diminishing marginal utility	نزولی بودن مطلوبیت نهایی
diminishing marginal product	نزولی بودن محصول نهائی
diminishing marginal rate of	نزولی بودن نرخ نهائی تبدیل
diminishing marginal productivity	بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
marginal desirability	مطلوبیت نهائی
marginal utility	مطلوبیت نهائی
marginal utility curve	منحنی مطلوبیت نهائی
marginal utility of money	مطلوبیت نهائی پول
marginal utility of income	مطلوبیت نهائی درامد
marginal utility function	تابع مطلوبیت نهائی
marginal disutility	عدم مطلوبیت نهائی
decreasing marginal cost	هزینه نهائی نزولی
marginal utility of capital	مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
decreasing marginal efficiency of capita	کارائی نهائی نزولی سرمایه
decreasing marginal productivity	بهره وری نهائی نزولی
marginal productivity law	قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
marginal user cost	هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
von neuman morgensterm utility index	شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
marginal disutility of labor	عدم رضایت نهائی کار نارضامندی نهائی کار
marginal cost pricing	قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
receding leg	شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
utility	مطلوبیت
satisfaction	مطلوبیت
favourableness	مطلوبیت
total utility	مطلوبیت کل
compliance	مطلوبیت
dis utility	عدم مطلوبیت
margin utility	حد مطلوبیت کالا
disutility	عدم مطلوبیت
cardinal utility	مطلوبیت عددی
form utility	مطلوبیت شکلی
utility frontier	مرز مطلوبیت
place utility	مطلوبیت مکانی
margin utility	مطلوبیت نهایی
total utility function	تابع مطلوبیت کل
ordinal utility	مطلوبیت ترتیبی
utility maximization	به حداکثر رسانیدن مطلوبیت
utility possibility curve	منحنی امکانات مطلوبیت
utilitarian	مطلوبیت چیزی بخاطرسودمندی ان
utility possibility frontier	مرز امکانات مطلوبیت
utile	واحد اندازه گیری مطلوبیت
decreasing	نزولی
descending	نزولی
diminishing	نزولی
decreasing cost	هزینه نزولی
diminishing returns	بازده نزولی
downward mobility	تحرک نزولی
diminishing return	بازده نزولی
descending chromatography	کروماتوگرافی نزولی
decreasing return	بازده نزولی
descending order	ترتیب نزولی
regressive tax	مالیات نزولی
decreasing function	تابع نزولی
descending sort	ترتیب نزولی
regressive taxation	مالیات نزولی
efficiency point	حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
law of downward sloping demand	قانون تقاضای نزولی
swoop	حرکت سریع نزولی
law of diminishing return	قانون بازده نزولی
stern attack	تک نزولی ازسمت عقب
swoops	حرکت سریع نزولی
swooping	حرکت سریع نزولی
falling rate of profit	نرخ نزولی سود
diminishing utility	اصل فایده نزولی
diminishing marginal utility	فایده نهایی نزولی
downward sloping demand curve	منحنی تقاضای نزولی
earned rate	نرخ تصاعدی نزولی
regressive tax system	نظام مالیاتی نزولی
descending sort	مرتب سازی نزولی
decreasing cost industry	هزینه نزولی صنعتی
law of diminishing atility	قانون مصرف نزولی
swooped	حرکت سریع نزولی
decreasing marginal cost	هزینه نهایی نزولی
diminishing marginal product	منحنی نزولی محصول نهایی
descending branch	شاخه نزولی مسیر گلوله
bergson criterion	ضابطهای که نشان میدهد هر تغییری که موجب کاهش مطلوبیت شود نامطلوب است
ultimate	نهائی
finals	نهائی
terminal	نهائی
final	نهائی
terminals	نهائی
marginal	نهائی
marginal analysis	تحلیل نهائی
marginal product	محصول نهائی
marginal output	تولید نهائی
marginal disutility	بیفایدگی نهائی
marginal buyer	خریدار نهائی
marginal outlays	مخارج نهائی
incremental cost	هزینه نهائی
marginal cost	هزینه نهائی
incremental revenue	درامد نهائی
marginal productivity	بازدهی نهائی
marginal desirability	رضامندی نهائی
marginal case	وضعیت نهائی
marginal conditions	شرایط نهائی
marginal income	درامد نهائی
marginal revenue	درامد نهائی
marginal benefit	فایده نهائی
ultimate strength	مقاومت نهائی
final goods	کالای نهائی
final demand	تقاضای نهائی
marginal unemployment	بیکاری نهائی
terminal price	قیمت نهائی
final price	قیمت نهائی
final test	ازمایش نهائی
finished product	محصول نهائی
marginal utility	فایده نهائی
terminally	بطور نهائی
final payment	پراخت نهائی
marginal seller	فروشنده نهائی
bolster layer	بالش نهائی
sudden failure	گسیختگی نهائی
marginal product curve	منحنی محصول نهائی
marginal rate of transformation	نرخ نهائی تبدیل
marginal net product	محصول نهائی خالص
marginal borrower	وام گیرنده نهائی
decree absolute	حکم نهائی دادگاه
marginal rate of substitution	نرخ نهائی جانشینی
marginal factor cost	هزینه نهائی عامل
marginal lender	وام دهنده نهائی
marginal propensity to absorb	تمایل نهائی به جذب
marginal efficiency of capital	کارائی نهائی سرمایه
marginal propensity to save	میل نهائی به پس انداز
marginal propensity to spend	میل نهائی به مخارج
marginal demand price	قیمت تقاضای نهائی
marginal costing	هزینه یابی نهائی
marginal propensity to spend	میل نهائی به خرج
marginal cost function	تابع هزینه نهائی
marginal cost curve	منحنی هزینه نهائی
marginal return of capital	بازده نهائی سرمایه
marginal value product	ارزش تولید نهائی
marginal tax rate	نرخ نهائی مالیات
marginal tax rate	میل نهائی به مالیات
marginal propensity to import	میل نهائی به واردات
marginal product function	تابع محصول نهائی
marginal productivity	بهره وری نهائی
marginal propensity to expend	تمایل نهائی به مخارج
marginal propensity to expend	میل نهائی به مخارج
marginal propensity to consume	میل نهائی به مصرف
increasing marginal return	بازده نهائی فزاینده
marginal supply price	قیمت عرضه نهائی
marginal producer	تولید کننده نهائی
marginal revenue curve	منحنی درامد نهائی
marginal revenue function	تابع درامد نهائی
marginal revenue product	درامد محصول نهائی
marginal physical product	محصول فیزیکی نهائی
face fromwork	قالب بندی نهائی
marginal physical product of capital	محصول فیزیکی نهائی سرمایه
marginal physical product of labor	محصول فیزیکی نهائی کار
marginal propensity to pay taxes	میل نهائی به پرداخت مالیات
marginal rate of time preference	نرخ نهائی ترجیح زمانی
marginal return of investment	بازدهی نهائی سرمایه گذاری
marginal net private product	محصول خصوصی نهائی خالص
marginal efficiency of investment	کارائی نهائی سرمایه گذاری
marginal propensity to invest	میل نهائی به سرمایه گذاری
value of marginal product of capital	ارزش تولید نهائی سرمایه
value of marginal product of labor	ارزش تولید نهائی کار
marginal capital output ratio	نسبت نهائی سرمایه بر تولید
purchase element	عامل منتجه بار نهائی
final goods	کالا برای مصرف نهائی
tack coat	پوشش نهائی جاده با قیر
neoclassical school	مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
marginal efficiency of investment schedu	نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
marginal productivity theory of	نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
gurantee period	مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .	مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate	سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contain	در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains	در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained	در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views	د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
regressive taxes	مالیاتهای کاهنده مالیاتهای نزولی
to be in one's right mind	دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
outnumber	از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered	از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering	از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers	از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job <idiom>	مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
to mind	مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
corresponded	بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds	بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
correspond	بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
equation of exchange	متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
lurks	در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be hard put to it	درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
to be in a habit	دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
To be on top of ones job .	بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
lurking	در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
look out	منتظر بودن گوش به زنگ بودن
lurked	در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fit	شایسته بودن برای مناسب بودن
lurk	در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fits	شایسته بودن برای مناسب بودن
validity of the credit	معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
fittest	شایسته بودن برای مناسب بودن
to look out	اماده بودن گوش بزنگ بودن
belongs	مال کسی بودن وابسته بودن
belonged	مال کسی بودن وابسته بودن
belong	مال کسی بودن وابسته بودن
reasonableness	موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن