Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
avalanche
نزول ناگهانی و عظیم هر چیزی
avalanches
نزول ناگهانی و عظیم هر چیزی
Other Matches
nosedives
نزول شدید یا ناگهانی
nosedive
نزول شدید یا ناگهانی
nosedived
نزول شدید یا ناگهانی
nosediving
نزول شدید یا ناگهانی
autumn
برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
autumns
برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
glitches
هر چیزی که باعث قط ع ناگهانی کامپیوتر یا وسیله شود
glitch
هر چیزی که باعث قط ع ناگهانی کامپیوتر یا وسیله شود
ambivalence
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurries
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surges
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurted
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
degression
نزول
descension
نزول
tremendous
عظیم
devolution
نزول
massively
عظیم
astronomic
عظیم
decuman
عظیم
astronomical
عظیم
discounting
نزول
wallopings
عظیم
discounted
نزول
discount
نزول
highs
عظیم
highest
عظیم
discounts
نزول
massive
عظیم
walloping
عظیم
high
عظیم
enormous
عظیم
downturn
نزول
downturns
نزول
breast bone
عظیم قص
stour
عظیم
great
عظیم
great-
عظیم
onfall
نزول
falloff
نزول
greatest
عظیم
glorious
عظیم
apyrexy
نزول تب
descents
نزول
katabasis
نزول
descent
نزول
hiding
عظیم الشان
discount rate
نرخ نزول
terrific
مهیب عظیم
hidings
عظیم الشان
best
عظیم ترین
chasms
پرتگاه عظیم
grand larceny
سرقت عظیم
gargantua
عظیم الجثه
full bodied
عظیم الجثه
whale
عظیم الجثه
elephantine
عظیم الجثه
comedown
نزول کردن
chasm
پرتگاه عظیم
whales
عظیم الجثه
galactic
عظیم الجثه
booms
توسعه عظیم
fall
هبوط نزول
boomed
توسعه عظیم
decreases
نزول کردن
whackings
بسیار عظیم
grand slam
توفیق عظیم
slashing
عظیم چاک
berg
قطعه عظیم یخ
monster
عظیم الجثه
decreased
نزول کردن
money lender
نزول خوار
decrease
نزول کردن
descend
نزول کردن
vast
زیاد عظیم
booming
توسعه عظیم
boom
توسعه عظیم
descends
نزول کردن
swith
خیلی عظیم
monsters
عظیم الجثه
colossus
عظیم الجثه
whacking
بسیار عظیم
colossuses
عظیم الجثه
causes of revelation
اسباب نزول
descendible
قابل نزول
desceht
نزول سرازیری
cause of revelation
شان نزول
grand slams
توفیق عظیم
nosediving
نزول شدید کردن
cataclysmic
وابسته بتحولات عظیم
attacked
اصابت یا نزول ناخوشی
attacks
اصابت یا نزول ناخوشی
nosedives
نزول شدید کردن
attack
اصابت یا نزول ناخوشی
nosedived
نزول شدید کردن
discounts
برات را نزول کردن
discount
برات را نزول کردن
discounting
برات را نزول کردن
gut serena
نزول اب سیاه تام
freezing point depression
نزول نقطه انجماد
whopper
از اندازه بزرگتر عظیم
whoppers
از اندازه بزرگتر عظیم
discounted
برات را نزول کردن
august
عظیم عالی نسب
hugely
بطور عظیم الجثه
nosedive
نزول شدید کردن
undulation
صعودو نزول ترقی و تنزل
macroevoluyion
تحولات عظیم سیر تکامل
titanism
عظیم الجثگی شورش گرایی
sinks
نزول کردن غرق شدن
sink
نزول کردن غرق شدن
gargantuan
غول پیکر عظیم الجثه
discount rate
نرخ ثابت نزول بانکی
rogues
حیوان عظیم الجثه سرکش
rogue
حیوان عظیم الجثه سرکش
behemoth
کرگدن هرچیز عظیم الجثه و نیرومند
sauropod
سوسمارهای عظیم الجثه و گیاهخواردوران ژوراسیک و کرتاسه
whitmonday
روز بعد از عید نزول روح القدس بر رسولان عیسی
nebula
تودههای عظیم گازو گرد مابین فواصل ستارگان جاده شیری
back end network
اتصال بین کامپیوتر main frame و یک رسانه ذخیره سازی عظیم با سرعت بالا یا سرور فایل
to concern something
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
to watch something
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
on the spur of the moment
<idiom>
ناگهانی
spontaneity
ناگهانی
instantaneous
ناگهانی
abrupt
ناگهانی
precipitates
ناگهانی
surprise attack
تک ناگهانی
precipitate
ناگهانی
precipitating
ناگهانی
precipitated
ناگهانی
strikes
تک ناگهانی
strike
تک ناگهانی
snap
ناگهانی
snapped
ناگهانی
snapping
ناگهانی
sudden
ناگهانی
snaps
ناگهانی
all at once
<idiom>
ناگهانی
to stop somebody or something
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
an abrupt departure
حرکت ناگهانی
accidental war
جنگ ناگهانی
hit-and-run
<idiom>
تاثیر ناگهانی
flaw
اشوب ناگهانی
abruption
قطع ناگهانی
flaws
اشوب ناگهانی
twitch
تکان ناگهانی
canvass
حمله ناگهانی
nosediving
افت ناگهانی
clapping
صدای ناگهانی
twitch
انقباض ناگهانی
fright
ترس ناگهانی
irruption
ایجاد ناگهانی
claps
صدای ناگهانی
lunge
حمله ناگهانی
frights
ترس ناگهانی
xenogenesis
خلق ناگهانی
lunged
حمله ناگهانی
raided
حمله ناگهانی
explosive
یورش ناگهانی
canvassed
حمله ناگهانی
canvasses
حمله ناگهانی
snapping
شتابزدگی ناگهانی
scream
ناگهانی گفتن
screamed
ناگهانی گفتن
bump
تکان ناگهانی
walk out
<idiom>
ناگهانی رفتن
in one's tracks
<idiom>
ناگهانی ،بیدرنگ
saltation
جنبش ناگهانی
saltus
انتقال ناگهانی
shoot up
<idiom>
ناگهانی بلندکردن
twitching
انقباض ناگهانی
booms
ترقی ناگهانی
opportunity target
هدف ناگهانی
snapped
شتابزدگی ناگهانی
snap
شتابزدگی ناگهانی
accident
مصیبت ناگهانی
accidents
مصیبت ناگهانی
boom
ترقی ناگهانی
power surge
برق ناگهانی
all of a sudden
<idiom>
به طور ناگهانی
boomed
ترقی ناگهانی
booming
ترقی ناگهانی
twitching
تکان ناگهانی
snaps
شتابزدگی ناگهانی
peripeteia
تغییر ناگهانی
detonation
انفجار ناگهانی
detonations
انفجار ناگهانی
raid
حمله ناگهانی
twitched
انقباض ناگهانی
twitches
تکان ناگهانی
target of opportunity
هدف ناگهانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com