Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
English
Persian
thickly
نسبتا ضخیم
thickish
نسبتا ضخیم
Other Matches
wettish
نسبتا تر
relatively
نسبتا"
comparatively
نسبتا
rather
نسبتا
semiarid
نسبتا کم اب
sort of
نسبتا
smallish
نسبتا کوچک
biggish
نسبتا بزرگ
largish
نسبتا بزرگ
hypothermal
نسبتا گرم
prettyish
نسبتا زیبا
darkish
نسبتا تاریک
somedeal
اندکی نسبتا
modest
معتدل نسبتا کم
lightish
نسبتا روشن
stiffish
نسبتا سخت
youngish
نسبتا جوان
strongish
نسبتا قوی
goodish
نسبتا خوب
lightish
نسبتا سبک
andante
نسبتا ملایم
andante
نسبتا اهسته
nowhere near
نسبتا دور
yellowy
نسبتا زرد
oldish
نسبتا پیر
widish
نسبتا وسیع
thinnish
نسبتا لاغر
poorish
نسبتا فقیر
considerably
نسبتا"زیاد
tallish
نسبتا بلند
poorish
نسبتا ضعیف
coolish
نسبتا خنک
subaquatic
نسبتا ابزی ا
slowish
نسبتا کند
coarser
ضخیم
squatty
ضخیم
coarse
ضخیم
coarsest
ضخیم
fairs
نسبتا خوب متوسط
fairest
نسبتا خوب متوسط
fairer
نسبتا خوب متوسط
partly
نسبتا دریک جزء
sweetish
چیز نسبتا شیرین
enough
باندازهء کافی نسبتا
fair
نسبتا خوب متوسط
heavy-set
چهارشانه و نسبتا چاق
flattish
نسبتا خنک یابیمزه
boldface
حروف ضخیم
body
ضخیم کردن
thickeners
ضخیم ساز
paper base laminate
کاغذ ضخیم
thickener
ضخیم ساز
russet
روستایی ضخیم
kraft paper
کاغذ ضخیم
bodies
ضخیم کردن
straw board
مقوای ضخیم
russetting
ضخیم زبر
russeting
ضخیم زبر
thicken
ضخیم کردن
thickened
ضخیم کردن
thickens
ضخیم کردن
plank
تخته ضخیم
junk bozrd
مقوای ضخیم
mackinaw
پتوی ضخیم
large scale
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large-scale
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
good
معتبر موجه نسبتا" زیاد
deprossion
منطقهای با فشار بارومتری نسبتا کم
pea jacket
ژاکت ضخیم ملوانان
thick film circuit
مدار غشایی ضخیم
shear thickening
ضخیم شدن برش
grosses
شرم اور ضخیم
blunted
دارای لبه ضخیم رک
gross
شرم اور ضخیم
bars
خط یا بلاک ضخیم رنگی
grosser
شرم اور ضخیم
grossed
شرم اور ضخیم
sludge
رسوب گل و لای ضخیم
blunts
دارای لبه ضخیم رک
blunting
دارای لبه ضخیم رک
bluntest
دارای لبه ضخیم رک
blunter
دارای لبه ضخیم رک
bar
خط یا بلاک ضخیم رنگی
grossing
شرم اور ضخیم
gigas
برگهای ضخیم تر و تیره تر
blunt
دارای لبه ضخیم رک
gigas
دارای ساقه ضخیم تر
grossest
شرم اور ضخیم
gambusia
ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
gallinipper
حشره گزنده نسبتا بزرگ سرخک
orthocephalic
دارای سر نسبتا کوتاه وصورت پهن
clothesline
ضربه نسبتا"مستقیم نزدیک زمین
macrame
توری ضخیم و ریشه دار
bold face
حالت ضخیم تر و تیره تر نوشتار
Bolivia
پارچهی پشمی ضخیم و نرم
bulge out
شکم دادن ضخیم شدن
triggerfish
ماهیان رنگارنگ دارای بدن ضخیم
stencil paper
کاغذ ضخیم پارافین دارمخصوص استنسیل
pall
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palled
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palling
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palls
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
nimbostratus
ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
skirting armor
ضخیم ترین قسمت زره تانک
wind shadow
منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
reefer
جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
reefers
جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
acerbic
<adj.>
انتقاد هوشندانه و در عین حال نسبتا ظالمانه از کسی یا چیزی
anthracite
زغال سنگ نسبتا خالص که حاوی تاحدود 59% کربن میباشد
ectoplasm
طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
cell
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cells
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
under weft
پود زیرین یا ضخیم
[جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
chrome dyes
کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
kemp
پشم ضخیم
[بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
p channel mos
تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
thick Ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
bituminous paint
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
jijim
[cicim]
جاجیم
[دست بافته های نسبتا زبر که به شاه سون نیز شناخته شده و بصورت راه راه و پود نما بافته می شود.]
aggrade
ضخیم کردن هموار کردن
impasto
رنگ گذاری- رنگ ضخیم
filikli
[نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
cord yarn
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com