Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
distribution ratio	نسبت توزیع
Other Matches
functional distribution	توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
gini coefficient	شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
leverage	نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law	جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan	توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet	توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
poisson distribution	این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income	توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
prorata	برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable	قابل نسبت دادن نسبت دادنی
nationallism	مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
distribution	پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distributions	پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
dissemination	توزیع
distributions	توزیع
issues	توزیع
dispensations	توزیع
marketing	توزیع
distribution	توزیع
dispensation	توزیع
repartition	توزیع
t distribution	توزیع تی
allotment	توزیع
issue	توزیع
allotments	توزیع
issued	توزیع
dealing arrangments	نحوه توزیع
optimal distribution	توزیع ایده ال
poissan distribution	توزیع پواسن
planck distribution	توزیع پلانک
cumulative distribution	توزیع تجمعی
pareto distribution	توزیع پاراتو
optimal distribution	توزیع بهینه
poisson distribution	توزیع پواسون
random distribution	توزیع بی نظم
continuous distributions	توزیع پیوسته
cost of distribution	هزینه توزیع
Excess Distribution	توزیع فراوانی
rectangular distribution	توزیع مستطیلی
issued	توزیع کردن
qualitative distribution	توزیع کیفی
issues	توزیع کردن
probability distribution	توزیع احتمال
population distribution	توزیع جمعیت
random distribution	توزیع تصادفی
distribution system	سیستم توزیع
distribution law	قانون توزیع
frequency distribution	توزیع فراوانی
frequency distribution	توزیع بسامد
functional distribution	توزیع اساسی
gauaaian distribution	توزیع گوسی
gaussian distribution	توزیع نرمال
hypergeometric distribution	توزیع فراهندسی
distribution function	تابع توزیع
indistributable	غیرقابل توزیع
fixed system	توزیع ثابت اب
distribution of income	توزیع درامد
fire distribution	توزیع اتش
distribution time	زمان توزیع
distributively	بشکل توزیع
distribution system	شبکه توزیع
energy distribution	توزیع انرژی
equalizing basin	حوضچه توزیع اب
exponential distribution	توزیع نمایی
distribution panel	تابلوی توزیع
wealth distribution	توزیع ثروت
distribution of wealth	توزیع ثروت
income distribution	توزیع درامد
distribution free	نابسته به توزیع
issue commissary	مسئول توزیع
distribution factors	ضرایب توزیع
distributable	قابل توزیع
dispensator	توزیع کننده
normal distribution	توزیع نرمال
normal distribution	توزیع بهنجار
normal plane	توزیع نرمال
normalized distribution	توزیع بهنجار
allotments	تخصیص توزیع
demotic distribution	توزیع جمعیت
allotment	تخصیص توزیع
marketing channel	مجرای توزیع
distributing point	نقطه توزیع
market channels	مجاری توزیع
distribution factor	ضریب توزیع
land distribution	توزیع اراضی
load distribution	توزیع بار
distribution curve	منحنی توزیع
dealt	توزیع کردن
dispensing	توزیع کردن
dispenses	توزیع کردن
dispensed	توزیع کردن
dispense	توزیع کردن
decile	توزیع دهگانه
chi square distribution	توزیع مربع خی
despatched	توزیع امکانات
canonical distribution	توزیع بندادی
distributor	توزیع کننده
administer	توزیع کردن
distributors	توزیع کننده
unit of issue	مبنای توزیع
unit of issue	واحد توزیع
truncated distribution	توزیع ناقص
unfair distribution	توزیع ناعادلانه
dispatching	توزیع امکانات
uniform distribution	توزیع یکنواخت
administered	توزیع کردن
administering	توزیع کردن
administers	توزیع کردن
distributed	توزیع شده
Distribution	توزیع [ریاضی]
generalized function	توزیع [ریاضی]
unissued <adj.>	توزیع نشده
distributing	توزیع کردن
distributes	توزیع کردن
distribute	توزیع کردن
issue	توزیع کردن
reinforcement distribution	توزیع ارماتورها
binomial distribution	توزیع دو جملهای
bernoulli distribution	توزیع برنولی
distributivity	توزیع پذیری
spatial distribution	توزیع فضائی
basic of issue	مبنای توزیع
arrengement of the reonforcement	توزیع اماتور
stress distribution	توزیع تنش
stresses distribution	توزیع تنشها
sample distribution	توزیع نمونه
marketing	بازاریابی و توزیع
bose distribution	توزیع بوز
deals	توزیع کردن
deal	توزیع کردن
reseller	توزیع کننده
revolving top	استوانه توزیع
boltzmann distribution	توزیع بولتزمن
rotation system	توزیع تناوبی
symmetrical distribution	توزیع متقارن
angular distribution	توزیع زاویهای
despatching	توزیع امکانات
trade channel	مجرای توزیع
redistribution	توزیع مجدد
despatches	توزیع امکانات
dispatched	توزیع امکانات
the two o'clock d.	توزیع ساعت دو
table of distribution	جدول توزیع
dispatches	توزیع امکانات
dispatch	توزیع امکانات
distributed lag	توزیع فاصله زمانی
dispend	توزیع کردن دادن
distributed fire	اتش توزیع شده
data distribution system	سیستم توزیع داده ها
mark-up	سود توزیع کننده
distribution point	نقطه توزیع اماد
bose einstein distribution	توزیع بوز- اینشتین
constant potential distribution	توزیع با ولت ثابت
distributed network	شبکه توزیع شده
cumulative frequency distribution	توزیع فراوانی تراکمی
mark-ups	سود توزیع کننده
constant current distribution	توزیع با شدت ثابت
dispatcher	توزیع کننده امکانات
countercurrent distribution	توزیع جریان مخالف
angular probability distribution	توزیع زاویهای احتمال
distributed profit	سود توزیع شده
distribution cost	هزینه توزیع کالا
distribution area	منطقه توزیع اماد
distributing tee	سه راهی توزیع کننده
distributed profits	سود توزیع شده
boltzmann distribution function	تابع توزیع بولتزمن
size distribution of income	توزیع درامد مقداری
sampling distribution	توزیع نمونه گیری
outlet	رانش ابگیر توزیع
outlets	رانش ابگیر توزیع
distribution	جدول توزیع اماد
distributions	جدول توزیع اماد
redistribution of income	توزیع دوباره درامد
redistribution effect	اثر توزیع مجدد
rectilinear distribution	توزیع خطی هم ارز
radial probability distribution	توزیع احتمال شعاعی
personal distribution	توزیع درامد فردی
dividend	سود قابل توزیع
dividends	سود قابل توزیع
sole distributor contract	قرارداد توزیع انحصاری
theory of income distribution	نظریه توزیع درامد
normal distribution	توزیع نرمال [ریاضی]
distribution	پخش [توزیع] [اقتصاد]
normal distribution	توزیع گوسی [ریاضی]
unit distribution	روش توزیع به یکان
uneven distribution of income	توزیع نابرابر درامد
unequal distribution of income	توزیع نابرابر درامد
undistributed earnings	منافع توزیع نشده
turnout area	ابخور یک ابگیر توزیع
trade channel	کانال توزیع کالا
redistribution of wealth	توزیع دوباره ثروت
normal distribution curve	منحنی توزیع نرمال
issue commissary	کارپردازی یادفتر توزیع
issue priority	ترتیب تقدم توزیع
five fundamental economic questions	و چگونه توزیع شود
molecular weight distribution	توزیع وزن مولکولی
issue priority	تقدم توزیع اماد
indisributable	غیر قابل توزیع
moment distribution method	روش توزیع لنگر
fermi distribution function	تابع توزیع فرمی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com