English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
capital output ratio نسبت سرمایه به تولید
ratio of capital to output نسبت سرمایه به تولید
Search result with all words
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
marginal capital output ratio نسبت نهائی سرمایه بر تولید
Other Matches
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
ratio of capital to labor نسبت سرمایه به کار
capital labor ratio نسبت سرمایه به کار
labor capital ratio نسبت کار به سرمایه
capital job ratio نسبت سرمایه به شغل
capital intensive technique فن تولید سرمایه بر
capital program برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
capital saving technique فن تولید سرمایه اندوز
value of marginal product of capital ارزش تولید نهائی سرمایه
correlation جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
acceleration principle براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I
employment gap مقدار کمبوداشتغال در حالت تعادل تولیدملی نسبت به اشتغال درفرفیت واقعی تولید
intensive cultivation اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
capitalization تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
disinvestment سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
leverage نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
financiers سرمایه دار سرمایه گذار
financier سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
attributable قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata برحسب نسبت معین بهمان نسبت
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
nationallism مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
registered capital سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
marginal utility of capital مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
spermary غده تولید کننده منی محل تولید منی
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
capital سرمایه
capital intensive سرمایه بر
asset سرمایه
funded سرمایه
fund سرمایه
equity سرمایه
turn over سرمایه
equities سرمایه
circulating capital سرمایه در گردش
invests سرمایه گذاشتن
circulating capital سرمایه در جریان
joint stock سرمایه مشترک
capitalists سرمایه دار
invests سرمایه گذاری
capital gains سود سرمایه
money capital سرمایه پولی
investing سرمایه گذاشتن
quantity of capital مقدار سرمایه
capital paid in ذخیره سرمایه
mobility of capital تحرک سرمایه
circulation capital سرمایه در گردش
working capital سرمایه در گردش
funded موجودی سرمایه
intellectual capital سرمایه فکری
real capital سرمایه واقعی
capitalist سرمایه گرای
capitalist سرمایه دار
out flow of capital خروج سرمایه
capital market بازار سرمایه
stock سهام سرمایه
capitalization سرمایه سازی
capitalization سرمایه گذاری
capital movement حرکت سرمایه
liquid capital سرمایه نقدی
liquid capital سرمایه راکد
capitalists سرمایه گرای
capital outflow خروج سرمایه
cash capital سرمایه نقدی
capital requirement نیاز سرمایه
investing سرمایه گذاری
capital structure بنیان سرمایه
initial capital سرمایه اولیه
investor سرمایه گذار
investors سرمایه گذار
physical capital سرمایه غیرپولی
physical capital سرمایه فیزیکی
invest سرمایه گذاری
invested سرمایه گذاری
capital theory نظریه سرمایه
tycoons سرمایه گذارمهم
invest سرمایه گذاشتن
opening capital سرمایه اولیه
capital tax مالیات بر سرمایه
trading capital سرمایه در گردش
capital structure ساخت سرمایه
operating capital سرمایه در گردش
capital reserve ذخیره سرمایه
national capital سرمایه ملی
consolidated fund سرمایه ذخیره
capital reserve اندوخته سرمایه
finance سرمایه گذاری
financed سرمایه گذاری
invested سرمایه گذاشتن
finances سرمایه گذاری
financing سرمایه گذاری
nominal capital سرمایه اسمی
capital stock موجودی سرمایه
capital stock حجم سرمایه
capital value ارزش سرمایه
capital turnover گردش سرمایه
capital transfers انتقالات سرمایه
tycoon سرمایه گذارمهم
stocked سهام سرمایه
disinvestment کاهش سرمایه
investments سرمایه گذاری
widening of capital گسترش سرمایه
working asset سرمایه کار
working capacity سرمایه جاری
yield of capital بازده سرمایه
bankroll سرمایه بانک
transfer of capital انتقال سرمایه
capitalism سرمایه گرایی
capitalism سرمایه داری
investment سرمایه گذاری
unfunded بدون سرمایه
capital appropiation تخصیص سرمایه
usance سود سرمایه
fund موجودی سرمایه
fluid capital سرمایه متحرک
accumulation of capital تراکم سرمایه
accumulated capital سرمایه متراکم
trust fund سرمایه امانی
anti capitalist ضد سرمایه داری
an idel capital سرمایه بیکار
fluid capital سرمایه سیال
floating capital سرمایه متحرک
flight of capital مهاجرت سرمایه
flight of capital فرار سرمایه
fixed capital سرمایه ثابت
equity investment مشارکت در سرمایه
accumulation of capital انباشت سرمایه
financial capital سرمایه مالی
disinvestment اتلاف سرمایه
capital liability بدهی سرمایه
capital formation تشکیل سرمایه
capital flow انتقال سرمایه
capital flow جریان سرمایه
capital flight فرار سرمایه
capital exports صادرات سرمایه
capital depreciation استهلاک سرمایه
constant capital سرمایه ثابت
capital creation ایجاد سرمایه
cost of capital هزینه سرمایه
capital cost هزینه سرمایه
capital consumption مصرف سرمایه
consumer capital سرمایه مصرفی
capital fund وجوه سرمایه
capital consuming سرمایه طلب
capital levy مالیات بر سرمایه
replacement capital سرمایه جایگزینی
replacement capital سرمایه جانشینی
reserve fund سرمایه احتیاطی
capital loss زیان سرمایه
fixed property سرمایه ثابت
return of capital بازده سرمایه
capital intensive سرمایه طلب
return on capital بازدهی سرمایه
capital inflow ورود سرمایه
capital in cash سرمایه نقدی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com