Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
diffuser area ratio
نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
Other Matches
geometrical percentage
درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
queued
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
contraction ratio
نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
nonlinear
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
gear ratio
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
profiled
مقطع
profile
مقطع
segments
مقطع
segment
مقطع
sections
مقطع
profiles
مقطع
cross section
مقطع
tablature
مقطع
section
مقطع
cutting
مقطع
profiling
مقطع
oblique section
مقطع مایل
transverse section
مقطع عرضی
oblique section
مقطع اریب
trough section
مقطع ناودانی
profiling
مقطع عرضی
necking
تنگی مقطع
lobule
مقطع کوچک
transition section
مقطع تبدیل
areas
سطح مقطع
profiled
مقطع عرضی
profiles
مقطع عرضی
profile
مقطع عرضی
rectangular section
مقطع مستطیلی
root section
مقطع ریشه
sectional area
سطح مقطع
soil profile
مقطع خاک
area
سطح مقطع
aerofoil
مقطع ایرودینامیکی
circular cross section
مقطع گرد
conic section
مقطع مخروطی
cross reaction
سطح مقطع
cross section
مقطع عرضی
airfoil
مقطع ایرودینامیکی
absorption cross section
مقطع جذب
cross section
سطح مقطع
structural section
مقطع سازهای
coil section
مقطع بوبین
compact section
مقطع فشرده
half section
نیم مقطع
cross section area
سطح مقطع
cross section
سطح مقطع عرضی
box spar
تیرکهای با مقطع مربع
egg shaped section
مقطع تخم مرغی
cross sectional area
سطح مقطع عرضی
cross sectional data
داده ها در یک مقطع زمانی
vintage model
الگوی مقطع زمانی
box section
مقطع قوسی سکل
work surfaces
سطح مقطع اصلی
horseshoe shaped section
مقطع نعل اسبی
interrupted quick flashing light
چشمک زن تند مقطع
transection
برش یا مقطع عرضی
total effective collision cross section
سطح مقطع موثر کل
cross section
سطح مقطع موثر
inelastic cross section
مقطع برخورد ناکشسان
work surface
سطح مقطع اصلی
intermediate frequency section
مقطع فرکانس میانی
podite
مقطع با بند پای بندپایان
uncurtailed bars
ارماتور بدون تقلیل مقطع
winding crodd section
سطح مقطع سیم پیچی
syllabify
تقسیم به هجای مقطع کردن
rhombus wing
بالی با سطح مقطع متقارن
cross section
نیمرخ پهنا مقطع موثر
flumming
تنگ کردن مقطع جریان اب
con di nozzle
نازل موتورجت با مقطع همگرا
blade station
موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
form grind
سنگ زدن در مقطع طولی
effective collision cross section
سطح مقطع برخورد موثر
standard egg section
مقطع تخم مرغی شکل معمولی
input output processor
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
syllabary
جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
economic section
انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
three square
سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
poiseuille flow
جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
hachures
خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
parallel aerofoil
ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
mandrel
جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
JK flip flop
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gates
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
venturi
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
barn
واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
barns
واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
NEQ
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
non equivalence function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
equivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
inequivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
adder
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
analog
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
full
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fullest
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
syllable
جزء کلمه مقطع کلمه
profile drag
پسای مقطع پسای نیمرخ
syllables
جزء کلمه مقطع کلمه
analogue
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogues
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
input output
ورودی خروجی
i/o
ورودی-خروجی
flip-flopping
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
input output order
ترتیب ورودی- خروجی
parallel input output
ورودی و خروجی موازی
simultaneous input/output
ورودی و خروجی همزمان
input output device
دستگاه ورودی و خروجی
cpu
باس ورودی / خروجی
input output instructions
دستورات ورودی و خروجی
input output procedure
رویه ورودی- خروجی
input output operation
عملکرد ورودی- خروجی
i/o processor
پردازنده ورودی و خروجی
i/o port
مدخل ورودی و خروجی
i/o bound
محدود به ورودی خروجی
input output interface
میانگیر ورودی- خروجی
i/o channel
کانال ورودی و خروجی
input output ports
مدخلهای ورودی- خروجی
input output relation
رابطه ورودی- خروجی
input output system
سیستم ورودی- خروجی
input output symbol
علامت ورودی- خروجی
central
واحد ورودی و خروجی
microcontroller
پورت ورودی /خروجی
input output bus
گذرگاه ورودی- خروجی
input output channel
کانال ورودی- خروجی
input output control
کنترل ورودی- خروجی
serial input\output
ورودی و خروجی سری
input output unit
واحد ورودی- خروجی
at this age
[در این مقطع سنی]
[در این سنین]
[در این سن]
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
interfaces
که شامل : کانال ورودی /خروجی
input output control system
سیستم کنترل ورودی-خروجی
input output bandwidth
پهنای باند ورودی- خروجی
basic input output system
سیستم ورودی و خروجی پایه
input output controller
کنترل کننده ورودی- خروجی
interface
که شامل : کانال ورودی /خروجی
memory mapped i/o
ورودی- خروجی نگاشت حافظه
architecture
حافظه و وسایل ورودی / خروجی
iocs
سیستم کنترل ورودی- خروجی
input output redirection
تعیین مسیر ورودی- خروجی
difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exclusive
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
input/output file
داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
I/O file
داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
programmed i/o
ورودی- خروجی برنامه ریزی شده
combo box
ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد
amplification
نرخ قدرت سیگنال خروجی به ورودی
remotest
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
remoter
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
remote
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
bios
سیستم اساسی ورودی و خروجی بایوس
microsoft
ورودی کاربر و خروجی را نمایش میدهد
input output programming system
سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی
input/output statement
دستور داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
operation
عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند
I/O statement
دستور داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
cascade connection
خروجی یکی ورودی برای دیگری است
input/output instruction
دستور داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
registers
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
I/O instruction
دستور داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
parallel
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output module
واحد داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
parallels
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
inhibits
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
inhibit
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
input/output
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
registering
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
I/O module
واحد داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
tidal prism
اب ورودی و خروجی جذر ومد یا کشند دریایی
input/output device
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
I/O device
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
input
[output]
request
درخواست داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
register
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
I
[O]
request
[IORQ]
درخواست داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
unit
که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
gigo
اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com