English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (6 milliseconds)
English Persian
animal strach نشاسته حیوانی
glycogen نشاسته حیوانی
Other Matches
fecula نشاسته
amylaceous f. نشاسته
amylum نشاسته
starches نشاسته
farina نشاسته
starch نشاسته
cassava نشاسته کاساو
manioc نشاسته کاساو
maizena نشاسته ذرت
starchy دارای نشاسته
gliadin چسب نشاسته
dextrine صمغ نشاسته
farinha ارد نشاسته مانیوک
starchy شبیه نشاسته رسمی
tapioca نشاسته کاساو یا مانیوک
amylum نشاسته [زیست شیمی]
ravioli نوعی غذای ایتالیایی از گوشت و نشاسته
starch [Amylum] نشاسته [زیست شیمی] [غذا و آشپزخانه]
amylose موادی که از تجزیهء نشاسته بدست میایند بفرمول X
granulose ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
creaturely حیوانی
brutish حیوانی
bestial حیوانی
sago شیرینی که با نشاسته ساگو تهیه شود پنیر خرما
animal psychology روانشناسی حیوانی
animals حیوانی جانوری
animal fat چربی حیوانی
instinct شعور حیوانی
zoochemistry شیمی حیوانی
zoogeography جغرافیای حیوانی
instincts شعور حیوانی
zoophysics فیزیک حیوانی
animal content محتوای حیوانی
animal black ذغال حیوانی
animal حیوانی جانوری
cataplexy هیپنوتیزم حیوانی
cataplexy خواب حیوانی
animal soap صابون حیوانی
animal oil روغن حیوانی
animalism عالم حیوانی
animality طبیعت حیوانی
organic بنیانی حیوانی
animal magnetism مغناطیس حیوانی
animalize حیوانی کردن
animally بطور حیوانی
boneblack کلس حیوانی
zooparasite انگل حیوانی
blancmange دسر حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است
blancmanges دسر حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است
zoogeographical وابسته به جغرافیای حیوانی
zoogeographic وابسته به جغرافیای حیوانی
zoogeographer کارشناس جغرافیای حیوانی
sarcode سفیده یاخته حیوانی
herd book نسب نامه حیوانی
animalization واجد صفات حیوانی
echinoderm حیوانی ازدسته خارپوستان
animalization وجود مواد حیوانی
glycogenic تولیدکننده شکردربافتههای حیوانی
adipose tissue چربی حیوانی پیه
glycogenesis تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
excrescency اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
dapple حیوانی که بدنش خالخال باشد
stud حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود
cynocephalus [مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
biology زیست شناسی زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
glomerule خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
arrdwolf [حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
guinea pig خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
guinea pigs خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
epizoology علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
sizing آهارزنی [گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
horse sense شعور حیوانی شعور ذاتی وطبیعی
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com