Dictiornary-Farsi | نشانه روشن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (11 milliseconds)

English	Persian
traffic signal	نشانه روشن


Search result with all words

flash	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
touch	وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches	وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
Other Matches

pointer	نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers	نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
illumination by diffusion	روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
no drop image	[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
ToolTips	برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically	آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic	آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
daylit	روز روشن روشن کردن
illuminati	روشن ضمیران روشن فکران
daylight	روز روشن روشن کردن
half tone screen	صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
vignetting	سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
peach design	نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
flare	گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares	گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminate	چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminates	چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminating	چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
electro optics	وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector	دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
explains	روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explaining	روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain	روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explained	روشن کردن باتوضیح روشن کردن
icon	نشانه
icons	نشانه
ikons	نشانه
tokens	نشانه
marks	نشانه
emblems	نشانه
emblem	نشانه
symbol	نشانه
indications	نشانه ها
indicative	نشانه
token	نشانه
cursors	نشانه گر
cursor	نشانه گر
signal	نشانه
mark	نشانه
one address	با یک نشانه
sacraments	نشانه
signaled	نشانه
traces	نشانه
traced	نشانه
trace	نشانه
omens	نشانه
omen	نشانه
attribute	نشانه
marker	نشانه
attributes	نشانه
attributing	نشانه
markers	نشانه
signalled	نشانه
emblematic	نشانه
symptom	نشانه
portent	نشانه
presage	نشانه
presages	نشانه
presaging	نشانه
bench mark	نشانه
portents	نشانه
cues	نشانه
cue	نشانه
sacrament	نشانه
symptoms	نشانه
reminiscences	نشانه
reminiscence	نشانه
symptomless	بی نشانه
presaged	نشانه
indication	اشعار نشانه
aiming	نشانه روی
vetoes	نشانه مخالفت
pivot point	نقطه نشانه
vetoing	نشانه مخالفت
signal	علامت نشانه
sem	نشانه شناسی
line of sight	خط نشانه روی
veto	نشانه مخالفت
signaled	علامت نشانه
signalled	علامت نشانه
proof of laziness	نشانه تنبلی
code	نشانه قراردادی
symptomatology	نشانه شناسی
vetoed	نشانه مخالفت
marksman	نشانه گیر
leveled	نشانه گرفتن
bench mark	نشانه مبنا
cockshot	نشانه روی
cockshy	نشانه روی
cue learning	نشانه اموزی
dan buoy	بویه نشانه
direction peg	میخ نشانه
discriminandum	نشانه افتراق
emblematical	حاوی نشانه
badge reader	نشانه خوان
asterisks	1-نشانه گرافیکی
level	نشانه گرفتن
levels	نشانه گرفتن
sightings	نشانه رفتن
sighting	نشانه رفتن
symptomatic	نشانه بیماری
proof	نشانه مدرک
proofs	نشانه مدرک
asterisk	1-نشانه گرافیکی
bode	نشانه بودن
frequency mark	نشانه فرکانس
go ahead	نشانه ترقی
merit badge	نشانه هنر
minimal cue	نشانه کمینه
cairns	سنگ نشانه
cairn	سنگ نشانه
prodrome	پیش نشانه
aims	نشانه گرفتن .
aimed	نشانه گرفتن .
aim	نشانه گرفتن .
indicator	علامت خط نشانه
allegories	نشانه علامت
targetting	تیر نشانه
targetted	تیر نشانه
targets	تیر نشانه
targeting	تیر نشانه
targeted	تیر نشانه
target	تیر نشانه
indicium	نشانه ویژه
allegory	نشانه علامت
marksmen	نشانه گیر
trained	نشانه رفتن
typology	نشانه شناسی
markers	علامت نشانه
token passing	گذراندن نشانه
trains	نشانه رفتن
marker	علامت نشانه
levelled	نشانه گرفتن
train	نشانه رفتن
distinct <adj.>	روشن
lighted	روشن
shriller	روشن
lightest	روشن
moonlit	روشن
shrillest	روشن
legible	روشن
cloudless	روشن
elucidate	روشن
light	روشن
elucidates	روشن
sets	روشن
set	روشن
vivid	روشن
perspicuous	روشن
setting up	روشن
elucidating	روشن
elucidated	روشن
shrill	روشن
sunnier	روشن
unequivocally	روشن
transparently	روشن
lucid	روشن
eyebright	روشن
in a good light	روشن
clear cut	روشن
clears	روشن
clearest	روشن
clear	روشن
furbisher	روشن گر
fogless	روشن
unequivocal	روشن
transparent	روشن
eidetic	روشن
sunniest	روشن
sunny	روشن
alights	روشن
alighting	روشن
alighted	روشن
alight	روشن
nitid	روشن
on/off	روشن
diaphanous	روشن
luculent	روشن
clear-cut	روشن
litten	روشن
clearer	روشن
explicit <adj.>	روشن
sharp cut	روشن
brighter	روشن
expressed	روشن
bright	روشن
definite	روشن
express	روشن
expresses	روشن
expressing	روشن
clean cut	روشن
clean-cut	روشن
cleaners	روشن
explicit	روشن
on	روشن
perspicuous <adj.>	روشن
notable <adj.>	روشن
brightest	روشن
carrying	نشانه وقوع وام
marks	نشانه کردن حریف