English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
code نشانه قراردادی
Other Matches
discharge of contract انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
pointer نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
ToolTips برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
defaults قراردادی
defaulting قراردادی
defaulted قراردادی
defoult قراردادی
default قراردادی
conventional قراردادی
based on a contract قراردادی
bespoke قراردادی
contractual قراردادی
arbitrary قراردادی
contracted قراردادی
bespoken قراردادی
advice code کد قراردادی
conventions ائین قراردادی
arbitrarily بطور قراردادی
convention ائین قراردادی
prosign علامت قراردادی
agreed point نقطه قراردادی
contractual liability مسئوولیت قراردادی
arbitrary دلبخواه قراردادی
unconventional غیر قراردادی
agreement water rate نرخ قراردادی اب
To conclude an agreement (contract). قراردادی بستن
contracted weaver بافنده قراردادی
contractual relationship رابطه قراردادی
convectional current جریان قراردادی
conventional current جریان قراردادی
formal charge بار قراردادی
peach design نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
base symbol علایم قراردادی مبنا
military symbols علایم قراردادی نظامی
legal assistance علایم قراردادی نقشه
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
enter into an agreement قراردادی را منعقد کردن
award a contract قراردادی را واگذار کردن
conventional programming برنامه نویسی قراردادی
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
hit and miss <idiom> ناخوشآیند ،غیر قراردادی
taxied عضو گروه بازیگران قراردادی
default font فونت پیش فرض یا قراردادی
to guarantee a contract اجرای قراردادی راضمانت کردن
to enter into an agreement پیمان یا قراردادی منعقد کردن
to draw up a contract قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
taxi squadder بازیگر عضو گروه قراردادی
conventionality مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
default setting تنظیم پیش فرض یا قراردادی
creation of contractual tie انشاء ایجاد رابطه قراردادی
taxiing عضو گروه بازیگران قراردادی
taxies عضو گروه بازیگران قراردادی
all in contract قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
advice code کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
taxi عضو گروه بازیگران قراردادی
guarantee a contract اجرای قراردادی را ضمانت کردن
taxi squad گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
conventionalist کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
conventionally برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
executory contract قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
to give somebody an ultimatum به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی]
yellow dog contract قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
to off an agreement قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
deals قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
deal قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
contra proferentem قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
signals علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
electro optics وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
restraint of trade قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
capitulation تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
to pull off something [contract, job etc.] چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
to sign up قراردادی را امضا کردن [اسم نویسی کردن]
conventional sign علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
marks نشانه
traces نشانه
symbol نشانه
mark نشانه
indications نشانه ها
emblem نشانه
emblems نشانه
icon نشانه
icons نشانه
omens نشانه
omen نشانه
symptom نشانه
presaging نشانه
emblematic نشانه
presages نشانه
presaged نشانه
attribute نشانه
attributing نشانه
trace نشانه
presage نشانه
ikons نشانه
indicative نشانه
symptoms نشانه
traced نشانه
attributes نشانه
one address با یک نشانه
marker نشانه
cue نشانه
signalled نشانه
signaled نشانه
markers نشانه
signal نشانه
symptomless بی نشانه
token نشانه
tokens نشانه
portent نشانه
portents نشانه
cursors نشانه گر
reminiscences نشانه
reminiscence نشانه
cursor نشانه گر
bench mark نشانه
cues نشانه
sacraments نشانه
sacrament نشانه
frustrated contract قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
notional aircraft هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
prodrome پیش نشانه
target تیر نشانه
symptomatology نشانه شناسی
proof of laziness نشانه تنبلی
sem نشانه شناسی
token passing گذراندن نشانه
targetting تیر نشانه
targetted تیر نشانه
targeted تیر نشانه
bench mark نشانه مبنا
targets تیر نشانه
targeting تیر نشانه
bode نشانه بودن
pivot point نقطه نشانه
typology نشانه شناسی
traffic signal نشانه روشن
direction peg میخ نشانه
vetoing نشانه مخالفت
dan buoy بویه نشانه
cue learning نشانه اموزی
symptomatic نشانه بیماری
proofs نشانه مدرک
cockshy نشانه روی
cockshot نشانه روی
badge reader نشانه خوان
asterisks 1-نشانه گرافیکی
asterisk 1-نشانه گرافیکی
discriminandum نشانه افتراق
emblematical حاوی نشانه
sighting نشانه رفتن
sightings نشانه رفتن
level نشانه گرفتن
leveled نشانه گرفتن
levelled نشانه گرفتن
levels نشانه گرفتن
minimal cue نشانه کمینه
merit badge نشانه هنر
indicium نشانه ویژه
go ahead نشانه ترقی
frequency mark نشانه فرکانس
proof نشانه مدرک
vetoes نشانه مخالفت
marksmen نشانه گیر
indication اشعار نشانه
line of sight خط نشانه روی
trained نشانه رفتن
marksman نشانه گیر
trains نشانه رفتن
signal علامت نشانه
allegory نشانه علامت
vetoed نشانه مخالفت
signalled علامت نشانه
signaled علامت نشانه
allegories نشانه علامت
veto نشانه مخالفت
indicator علامت خط نشانه
marker علامت نشانه
aimed نشانه گرفتن .
train نشانه رفتن
aims نشانه گرفتن .
markers علامت نشانه
aim نشانه گرفتن .
cairns سنگ نشانه
aiming نشانه روی
cairn سنگ نشانه
it is indicative of bad luck نشانه بدبختی است
negative voice منع نشانه مخالفت
it is an indication of lazines نشانه تنبلی است
term symbol نشانه جمله طیفی
it bobes evil نشانه بدی است
carries نشانه وقوع وام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com