Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (14 milliseconds)
English
Persian
level
نشانه گرفتن
leveled
نشانه گرفتن
levelled
نشانه گرفتن
levels
نشانه گرفتن
Search result with all words
aim
نشانه گرفتن .
aimed
نشانه گرفتن .
aims
نشانه گرفتن .
Other Matches
pointers
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointer
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
electro optics
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
to take medical advice
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
to seal up
درز گرفتن کاغذ گرفتن
grips
طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripped
طرز گرفتن وسیله گرفتن
grip
طرز گرفتن وسیله گرفتن
calebrate
جشن گرفتن عید گرفتن
slag
کفه گرفتن تفاله گرفتن
take in
<idiom>
زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
gripping
طرز گرفتن وسیله گرفتن
clam
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
token
نشانه
reminiscences
نشانه
presaged
نشانه
sacrament
نشانه
presage
نشانه
sacraments
نشانه
tokens
نشانه
symptomless
بی نشانه
ikons
نشانه
signal
نشانه
signaled
نشانه
signalled
نشانه
one address
با یک نشانه
marks
نشانه
symbol
نشانه
cue
نشانه
cues
نشانه
icon
نشانه
portent
نشانه
portents
نشانه
icons
نشانه
mark
نشانه
cursor
نشانه گر
indicative
نشانه
bench mark
نشانه
emblem
نشانه
symptom
نشانه
emblematic
نشانه
cursors
نشانه گر
attributing
نشانه
attributes
نشانه
attribute
نشانه
indications
نشانه ها
emblems
نشانه
symptoms
نشانه
reminiscence
نشانه
omens
نشانه
trace
نشانه
markers
نشانه
presaging
نشانه
presages
نشانه
traced
نشانه
traces
نشانه
marker
نشانه
omen
نشانه
emblematical
حاوی نشانه
targets
تیر نشانه
targeting
تیر نشانه
targetted
تیر نشانه
indicium
نشانه ویژه
frequency mark
نشانه فرکانس
targetting
تیر نشانه
go ahead
نشانه ترقی
discriminandum
نشانه افتراق
direction peg
میخ نشانه
proof
نشانه مدرک
asterisks
1-نشانه گرافیکی
symptomatic
نشانه بیماری
asterisk
1-نشانه گرافیکی
bode
نشانه بودن
badge reader
نشانه خوان
cockshy
نشانه روی
sighting
نشانه رفتن
cue learning
نشانه اموزی
sightings
نشانه رفتن
dan buoy
بویه نشانه
cockshot
نشانه روی
train
نشانه رفتن
trained
نشانه رفتن
proofs
نشانه مدرک
token passing
گذراندن نشانه
proof of laziness
نشانه تنبلی
prodrome
پیش نشانه
pivot point
نقطه نشانه
marksmen
نشانه گیر
marksman
نشانه گیر
code
نشانه قراردادی
aiming
نشانه روی
allegories
نشانه علامت
line of sight
خط نشانه روی
marker
علامت نشانه
trains
نشانه رفتن
indicator
علامت خط نشانه
symptomatology
نشانه شناسی
cairns
سنگ نشانه
indication
اشعار نشانه
traffic signal
نشانه روشن
typology
نشانه شناسی
markers
علامت نشانه
sem
نشانه شناسی
vetoed
نشانه مخالفت
cairn
سنگ نشانه
signalled
علامت نشانه
vetoing
نشانه مخالفت
allegory
نشانه علامت
targeted
تیر نشانه
target
تیر نشانه
merit badge
نشانه هنر
minimal cue
نشانه کمینه
veto
نشانه مخالفت
signaled
علامت نشانه
bench mark
نشانه مبنا
vetoes
نشانه مخالفت
signal
علامت نشانه
plot
نشانه میان چهارراه
traffic sign
لوحه نشانه گذاری
toxic symptom
نشانه زهراگینی یامسمومیت
crossbones
نشانه مرگ وخطر
token ring network
شبکه نشانه حلقهای
to present arms
نشانه روی کردن
term symbol
نشانه جمله طیفی
aiming light
چراغ نشانه روی
traffic sign
تابلو نشانه گذاری
homage
نشانه ی تکریم و وفاداری
hallmarks
انگ نشانه عیار
hallmark
انگ نشانه عیار
plots
نشانه میان چهارراه
sightings
نشانه روی کردن
point
نشانه روی کردن
sighting
نشانه روی کردن
plotted
نشانه میان چهارراه
carrying
نشانه وقوع وام
aiming post
شاخصهای نشانه روی
it is indicative of bad luck
نشانه بدبختی است
fine sight
تنظیم خط نشانه دقیق
negative voice
منع نشانه مخالفت
k
نشانه بیان یک هزار
directing point
نقطه نشانه روی
pavement marking
نشانه گذاری راه
peep sight
دریچه نشانه روی
marks
علامت نشانه هدف
marks
نشانه کردن حریف
mark
نشانه کردن حریف
carry
نشانه وقوع وام
mark
علامت نشانه هدف
it is an indication of lazines
نشانه تنبلی است
it bobes evil
نشانه بدی است
kentish fire
که نشانه نفاق ..باشد
leading point
نقطه نشانه روی
impresa
نشانه جمله شعاری
carried
نشانه وقوع وام
gun sight
دستگاه نشانه روی
carries
نشانه وقوع وام
reciprocal laying
نشانه روی متقابله
road marking
نشانه گذاری راه
sights
دوربین نشانه روی
sights
الت نشانه روی
sight
دوربین نشانه روی
sight
الت نشانه روی
symptom substitution theory
نظریه جانشینی نشانه ها
extends
گرافیک و نشانه ها است
aiming stake
دستک نشانه روی
sighting device
وسیله نشانه روی
semicolon
نشانه چاپ شده
sight scale
مقیاس نشانه روی
sight scale
طبله نشانه روی
gunner
نشانه رو توپ ساز
gunners
نشانه رو توپ ساز
extending
گرافیک و نشانه ها است
extend
گرافیک و نشانه ها است
caduceus
نشانه علم پزشکی
refer
نشانه روی به نقطه نشانی
referred
نشانه روی به نقطه نشانی
optical
نشانه روی بصری چشمی
lay
نشانه رفتن قرار دادن
lays
نشانه رفتن قرار دادن
palm
نخل خرما نشانه پیروزی
reference number
اعداد مبنای نشانه روی
caret
نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
toho
اعضای انگشتان نشانه و شست
symptomatic
مطابق نشانه بیماری نماینده
sighting device
دوربین دستگاه نشانه روی
backspace
حرکت نشانه گر یک واحد به چپ یا عقب
marksman
نشانه گیر
[ارتش و ورزش]
point bland
تیراندازی بدون نشانه روی
peep sight
درجه نشانه روی دیدگاه
optical sight
وسایل نشانه روی بصری
refers
نشانه روی به نقطه نشانی
palms
نخل خرما نشانه پیروزی
wreck buoy
نشانه کشتی غرق شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com