Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
homage
نشانه ی تکریم و وفاداری
Other Matches
to pay homage
تکریم و وفاداری نشان دادن
to render homage
تکریم و وفاداری نشان دادن
to do homage
تکریم و وفاداری نشان دادن
to render homage to somebody
به کسی تکریم و وفاداری نشان دادن
to pay homage to somebody
به کسی تکریم و وفاداری نشان دادن
to do homage to somebody
به کسی تکریم و وفاداری نشان دادن
brand loyalty
وفاداری به کالایی خاص وفاداری به علامت تجاری یک محصول
pointer
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
glorification
<adj.>
تکریم
veneration
تکریم
magnifications
تکریم
glorification
تکریم
magnification
تکریم
reverence
تکریم
tribute
ستایش تکریم
tributes
ستایش تکریم
dignify
تکریم کردن
glorifies
تکریم کردن
venerating
تکریم کردن
venerates
تکریم کردن
venerate
تکریم کردن
dignifying
تکریم کردن
venerated
تکریم کردن
glorify
تکریم کردن
glorifying
تکریم کردن
dignifies
تکریم کردن
glorifier
تکریم و تجلیل کننده
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
allegiance
وفاداری
allegiances
وفاداری
fealty
وفاداری
loyalty
وفاداری
troth
وفاداری
staunchness
وفاداری
fealties
وفاداری
faithfulness
وفاداری
fidelity
وفاداری
loyalties
وفاداری
signal fidelity
وفاداری علائم
loyalty discount
تخفیف وفاداری
oath of allegiance
سوگند وفاداری
camaraderie
وفاداری رفاقت
loyalty oath
[American E]
سوگند وفاداری
constancy
استواری وفاداری
faithfully
از روی وفاداری
to be loyal to any one
وفاداری به کسی کردن
to refuse to give somebody one's allegiance
وفاداری به کسی را نپذیرفتن
to refuse to follow somebody
وفاداری به کسی را نپذیرفتن
apotheosize
تکریم اغراق امیز نمودن بدرجهء خدایی پرستیدن
to swear fidelity to somebody
به کسی قول وفاداری دادن
carry the torch
<idiom>
نشان دادن وفاداری به کسی
yeoman's service
خدمت صادقانه و از روی وفاداری و صمیمیت
loyalty rebate
تخفیف وفاداری به یک کالا یاشرکت خاص
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
lady-chapel
[کلیسای کوچک در کلیسای اصلی برای تکریم]
electro optics
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
sacrament
نشانه
reminiscences
نشانه
symptomless
بی نشانه
sacraments
نشانه
reminiscence
نشانه
symbol
نشانه
presages
نشانه
bench mark
نشانه
ikons
نشانه
emblem
نشانه
indications
نشانه ها
marks
نشانه
attribute
نشانه
emblems
نشانه
mark
نشانه
icon
نشانه
cursors
نشانه گر
icons
نشانه
cursor
نشانه گر
one address
با یک نشانه
traces
نشانه
symptoms
نشانه
symptom
نشانه
indicative
نشانه
emblematic
نشانه
token
نشانه
markers
نشانه
attributing
نشانه
traced
نشانه
trace
نشانه
presage
نشانه
signaled
نشانه
signalled
نشانه
cue
نشانه
cues
نشانه
portent
نشانه
portents
نشانه
attributes
نشانه
signal
نشانه
presaged
نشانه
marker
نشانه
omens
نشانه
tokens
نشانه
omen
نشانه
presaging
نشانه
discriminandum
نشانه افتراق
emblematical
حاوی نشانه
symptomatic
نشانه بیماری
go ahead
نشانه ترقی
indicium
نشانه ویژه
minimal cue
نشانه کمینه
allegories
نشانه علامت
merit badge
نشانه هنر
direction peg
میخ نشانه
frequency mark
نشانه فرکانس
allegory
نشانه علامت
dan buoy
بویه نشانه
targetting
تیر نشانه
sightings
نشانه رفتن
sighting
نشانه رفتن
bench mark
نشانه مبنا
badge reader
نشانه خوان
proof
نشانه مدرک
proofs
نشانه مدرک
asterisk
1-نشانه گرافیکی
asterisks
1-نشانه گرافیکی
targetted
تیر نشانه
targets
تیر نشانه
level
نشانه گرفتن
levels
نشانه گرفتن
cue learning
نشانه اموزی
cockshy
نشانه روی
cockshot
نشانه روی
levelled
نشانه گرفتن
leveled
نشانه گرفتن
target
تیر نشانه
targeted
تیر نشانه
targeting
تیر نشانه
bode
نشانه بودن
symptomatology
نشانه شناسی
vetoed
نشانه مخالفت
vetoes
نشانه مخالفت
traffic signal
نشانه روشن
vetoing
نشانه مخالفت
marker
علامت نشانه
marksman
نشانه گیر
typology
نشانه شناسی
marksmen
نشانه گیر
veto
نشانه مخالفت
pivot point
نقطه نشانه
prodrome
پیش نشانه
indication
اشعار نشانه
line of sight
خط نشانه روی
code
نشانه قراردادی
token passing
گذراندن نشانه
signalled
علامت نشانه
sem
نشانه شناسی
signaled
علامت نشانه
signal
علامت نشانه
proof of laziness
نشانه تنبلی
trains
نشانه رفتن
aim
نشانه گرفتن .
cairns
سنگ نشانه
cairn
سنگ نشانه
indicator
علامت خط نشانه
aiming
نشانه روی
aims
نشانه گرفتن .
markers
علامت نشانه
train
نشانه رفتن
aimed
نشانه گرفتن .
trained
نشانه رفتن
marks
نشانه کردن حریف
road marking
نشانه گذاری راه
crossbones
نشانه مرگ وخطر
token ring network
شبکه نشانه حلقهای
sight
دوربین نشانه روی
term symbol
نشانه جمله طیفی
sights
الت نشانه روی
sight
الت نشانه روی
sights
دوربین نشانه روی
toxic symptom
نشانه زهراگینی یامسمومیت
point
نشانه روی کردن
pavement marking
نشانه گذاری راه
it is an indication of lazines
نشانه تنبلی است
carried
نشانه وقوع وام
sighting
نشانه روی کردن
sightings
نشانه روی کردن
extends
گرافیک و نشانه ها است
extending
گرافیک و نشانه ها است
carries
نشانه وقوع وام
extend
گرافیک و نشانه ها است
carry
نشانه وقوع وام
carrying
نشانه وقوع وام
traffic sign
تابلو نشانه گذاری
traffic sign
لوحه نشانه گذاری
to present arms
نشانه روی کردن
gun sight
دستگاه نشانه روی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com