Dictiornary-Farsi | نشانگان انطباق | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 91 (7 milliseconds)

English	Persian
adaptation syndrome	نشانگان انطباق


Search result with all words

general adaptation syndrome	نشانگان انطباق عمومی
Other Matches

syndromes	نشانگان
syndrome	نشانگان
scheie's syndrome	نشانگان شی
parkinson's syndrome	نشانگان پارکینسون
capgras syndrome	نشانگان کپگراس
cushing's syndrome	نشانگان کوشینگ
dacosta's syndrome	نشانگان داکوستا
effort syndrome	نشانگان تلاش
ganser syndrome	نشانگان گانسر
triple x syndrome	نشانگان سه ایکسی
gerstmann syndrome	نشانگان گرستمان
pick's syndrome	نشانگان پیک
kanner's syndrome	نشانگان کانر
korsakoff's syndrome	نشانگان کرساکف
munchausen syndrome	نشانگان مونچاوزن
turner's syndrome	نشانگان ترنر
Down's syndrome	نشانگان داون
stockholm syndrome	نشانگان استکهلم
social breakdown syndrome	نشانگان فروپاشی اجتماعی
acute brain syndrome	نشانگان مغزی حاد
amnesic syndrome	نشانگان یاد زدودگی
pickwickian syndrome	نشانگان پیک ویکی
organic brain syndrome	نشانگان اسیب مغزی
obs	نشانگان اسیب مغزی
frontal lobe syndrome	نشانگان قطعه پیشانی
klinefelter's syndrome	نشانگان کلاین فلتر
kluver bucy syndrome	نشانگان کلوور- بوسی
withdrawal syndrome	نشانگان ترک دارو
adaption	انطباق
coincidences	انطباق
self identity	انطباق
conformity	انطباق
coincidence	انطباق
adaptation	انطباق
adaptations	انطباق
superposition	انطباق
accommodation	انطباق
accommodations	انطباق
suit	تعقیب انطباق
visual adaptation	انطباق دیداری
unadapted	انطباق نایافته
light adaptation	انطباق با روشنایی
alignments	تنظیم انطباق
synchrony	انطباق تقارن
matching stub	مفتول انطباق
nonsuperimposable	انطباق ناپذیر
alignment	تنظیم انطباق
superimposable	انطباق پذیر
sensory adaptation	انطباق حسی
superposable	قابل انطباق
suits	تعقیب انطباق
suited	تعقیب انطباق
scotopic adaptation	انطباق با تاریکی
social adaptiveness	انطباق اجتماعی
adaptable	انطباق پذیر
adaptation time	زمان انطباق
adaptometer	انطباق سنج
adjustability	درجه انطباق
absolute accommodation	انطباق مطلق
brightness adaptation	انطباق با درخشندگی
coincident current	با انطباق جریان
decency	انطباق بامورد
coincidences	اقتران انطباق
adaptability	قابلیت انطباق
dark adaptation	انطباق با تاریکی
goodness of fit	میزان انطباق
coincidence	اقتران انطباق
adaptation level	سطح انطباق
adaptability	انطباق پذیری
aberration	عدم انطباق کانونی
synchronize	انطباق زمانی داشتن
synchronism	ایجاد همزمانی انطباق
suit the punishment to the crime	انطباق مجازات بر جرم
synchronizes	انطباق زمانی داشتن
synchronises	انطباق زمانی داشتن
synchronising	انطباق زمانی داشتن
sovietization	انطباق با رژیم شوروی
parallax	اختلاف منظر انطباق
synchronised	انطباق زمانی داشتن
associable	معاشرتی انطباق پذیر
coincidence adjustment	تعیین مسافت به وسیله انطباق
compatability	قابلیت انطباق کار هماهنگ با سایردستگاهها
self adjustment	انطباق خود بامحیط یا چیز دیگری
formalization	انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
reseau	شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
leninism	اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
rationalization	انطباق با اصول عقلانی عقلانی کردن
forward overlap	پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی