Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
English
Persian
withdrawal syndrome
نشانگان ترک دارو
Other Matches
dose rate
نواخت جذب دارو میزان جذب دارو مقدار اثر دارو
dosages
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
scheie's syndrome
نشانگان شی
syndrome
نشانگان
syndromes
نشانگان
ganser syndrome
نشانگان گانسر
pick's syndrome
نشانگان پیک
effort syndrome
نشانگان تلاش
adaptation syndrome
نشانگان انطباق
dacosta's syndrome
نشانگان داکوستا
stockholm syndrome
نشانگان استکهلم
gerstmann syndrome
نشانگان گرستمان
triple x syndrome
نشانگان سه ایکسی
munchausen syndrome
نشانگان مونچاوزن
parkinson's syndrome
نشانگان پارکینسون
Down's syndrome
نشانگان داون
capgras syndrome
نشانگان کپگراس
turner's syndrome
نشانگان ترنر
korsakoff's syndrome
نشانگان کرساکف
cushing's syndrome
نشانگان کوشینگ
kanner's syndrome
نشانگان کانر
klinefelter's syndrome
نشانگان کلاین فلتر
social breakdown syndrome
نشانگان فروپاشی اجتماعی
amnesic syndrome
نشانگان یاد زدودگی
acute brain syndrome
نشانگان مغزی حاد
general adaptation syndrome
نشانگان انطباق عمومی
obs
نشانگان اسیب مغزی
kluver bucy syndrome
نشانگان کلوور- بوسی
pickwickian syndrome
نشانگان پیک ویکی
frontal lobe syndrome
نشانگان قطعه پیشانی
organic brain syndrome
نشانگان اسیب مغزی
medicaments
دارو
remedies
دارو
medicament
دارو
remedied
دارو
pharmaceutic
دارو
materia medica
دارو
pharmaceuticals
دارو
puisne judge
دارو جز
medicinally
با دارو
medics
دارو
remedying
دارو
remedy
دارو
natural philosophy
دارو
drugging
دارو
cured
دارو
drugs
دارو
pharmaceutical
دارو
cure
دارو
medications
دارو
medication
دارو
pills
حب دارو
cures
دارو
drugged
دارو
pill
حب دارو
medicines
دارو
medicine
دارو
drug
دارو
hyssop
اشنان دارو
lungwort
سینه دارو
philter
مهر دارو
doses
مقدار دارو
pouch kit
جای دارو
pouch kit
جعبه دارو
muller
دارو ساز
withdrawals
ترک دارو
withdrawal
ترک دارو
philtre
مهر دارو
male fern
کیل دارو
dosing
یک خوراک دارو
dosed
مقدار دارو
dosed
یک خوراک دارو
dose
مقدار دارو
doses
یک خوراک دارو
dosing
مقدار دارو
troche
قرص دارو
substance withdrawal
ترک دارو
dosage
یک خوراک دارو
dose
یک خوراک دارو
cure all
نوش دارو
chemic
دارو فروش
dosages
یک خوراک دارو
calomel
کرم دارو
alkahest
نوش دارو
drugs of every description
[of all descriptions]
همه نوع دارو
orthopathy
معالجه بدون دارو
vial
شیشه کوچک دارو
resolutive
دارو یا عامل گدازنده
drugs
دارو
[به طور کلی ]
medications
دارو
[به طور کلی ]
hocus
نوشابه دارو زده
diatessaron
ترکیبی ازچهار دارو
seasoning
دارو زنی بچوب
dozed
دوز یک خوراک دارو
dozes
دوز یک خوراک دارو
dosages
مقدار استعمال دارو
dozing
دوز یک خوراک دارو
dosage
مقدار استعمال دارو
doze
دوز یک خوراک دارو
withdrawal symptoms
نشانههای ترک دارو
drug abuse
سوء استفاده از دارو
drug holiday
ترک موقت دارو
pillbox
قوطی حب دارو وغیره
pillboxes
قوطی حب دارو وغیره
miyhridate
زهر دارو پادزهر
doze
مقدار کافی از یک دارو خوراک
dosage
مقدار تجویز شده دارو
drug
دارو خوراندن تخدیر کردن
dosages
مقدار تجویز شده دارو
dozing
مقدار کافی از یک دارو خوراک
drugged
دارو خوراندن تخدیر کردن
dozes
مقدار کافی از یک دارو خوراک
drugging
دارو خوراندن تخدیر کردن
drugs
دارو خوراندن تخدیر کردن
dozed
مقدار کافی از یک دارو خوراک
spaced out
<idiom>
از خوردن دارو گیج شدن
nauseant
دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
iamatology
مبحث دارو شناسی پزشکی
dopes
دارو دادن تخدیر کردن
dope
دارو دادن تخدیر کردن
love potions
مهر دارو شربت عشق امیز
cold turkey
<idiom>
ترک کردن اعتیاد بدون دارو
gallipot
پیاله کوچک مخصوص مرهم و دارو
rodenticide
دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
stateroom
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
potions
دارو یا زهر ابکی شربت عشق
potion
دارو یا زهر ابکی شربت عشق
love potion
مهر دارو شربت عشق امیز
This drug excites the nerves.
این دارو اعصاب را تحریک می کند
love philtre
مهر دارو شربت سحر امیز
pharmacodynamics
مبحث اثر دارو بر ساختمان موجودات زنده
lay off
<idiom>
بیش از این استفاده نکردن (دارو،سیگار)
pulsatilla
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
muller
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
reconstituent
دارو یا چیز دیگری که نیرووبافت تازه به بدن بدهد
dosimetry
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com