English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (6 milliseconds)
English Persian
wheel indicator نشانگر سکان
Search result with all words
rudder indicator نشانگر تیغه سکان
Other Matches
marker نشانگر
markers نشانگر
indicator نشانگر
complex indicator نشانگر عقده
suspension arm اهرم نشانگر
current cell indicator نشانگر سل جاری
lubber's line نشانگر سینه
mode indicator نشانگر حالت
symptomatic act عمل نشانگر
column indicator نشانگر ستونی
dead reckoning tracer نشانگر نقطه یا محل
end of tape marker نشانگر انتهای نوار
key status indicator نشانگر وضعیت کلید
end of data marker نشانگر انتهای داده ها
oil level indicator نشانگر سطح روغن [مهندسی]
ghosts نشانگر دوم که در برخی برنامه ها استفاده میشود
ghost نشانگر دوم که در برخی برنامه ها استفاده میشود
flagging قرار دادن یک نشانگر در یک موضوع تا بعداگ راحت پیدا شود
hashmark علامت چاپ که به عنوان نشانه کپی سخت یا نشانگر به کار می رود
hash mark علامت چاپ که به عنوان نشانه کپی سخت یا نشانگر به کار می رود
helm سکان
rudder سکان
steerage سکان
rudders سکان
helms سکان
game وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
coxswain سکان قایق
the rudder of a ship سکان کشتی
coxswain سکان گیر
balanced rudder سکان متعادل
automatic steering device سکان خودکار
kitchen rudder سکان کروی
trick wheel چرخ سکان
tiller flat سکان پاشنه
steering gear دنده سکان
steering compass قطبنمای سکان
standard rudder 51 درجه سکان
put on rudder سکان گذاشتن
pilot house اطاق سکان
off take rudder سکان برداشتن
afterpiece پشت سکان
elevators سکان تعادل
helms اهرم سکان
elevator سکان تعادل
helms سکان پرواز
helm سکان پرواز
joysticks سکان هدایت
joystick سکان هدایت
rudder تیغه سکان
navigators افسر سکان
navigator افسر سکان
wheelhouse اطاق سکان
wheelhouse اتاق سکان
wheelhouses اطاق سکان
helmsman سکان گیر
tillers دسته سکان
helmsman مسئول سکان
helmsmen سکان گیر
helmsmen مسئول سکان
helm اهرم سکان
wheelhouses اتاق سکان
tiller دسته سکان
rudders تیغه سکان
jitter خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
shift the rudder تغییر دادن سکان
shift the rudder معکوس کردن سکان
skeg حماله تیغه سکان
rudder سکان عقب هواپیما
helm زاویه سکان از خط مستقیم
weather helm سکان سمت باد
helms زاویه سکان از خط مستقیم
helm سکان کشتی یا قایق
helms سکان کشتی یا قایق
elevator سکان بالا دهنده
tillers دسته سکان قایق
lee helm سکان کمکی ناو
tiller اهرم سکان کشتی
lee helm سکان سمت پناه
elevators سکان بالا دهنده
rudders سکان عقب هواپیما
tiller دسته سکان قایق
tillers اهرم سکان کشتی
absolute joystick سکان هدایت مطلق
steering wheels چرخ سکان فرمان اتومبیل
pintle محور عقب تیغه سکان
pilot rudder تیغه سکان مانور ناو
steering wheel چرخ سکان فرمان اتومبیل
job stick سکان هدایت دسته فرمان
rudders سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
rudder سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
high tailed aircraft هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
nothing to the right دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست
rate joystick سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
weather helm تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
hiking stick دسته اضافی سکان که خم میشود و در عین حال مسیررا تعیین میکند
eot maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
anti collision light چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti servo tab بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
rudder post ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com