Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
thusŠ+=
نشان افزایش
Other Matches
increased
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
scarry
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
silver star
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
marking
نشان دار سازی نشان
markings
نشان دار سازی نشان
poniter
نشان دهنده نشان گیرنده
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
supervisory
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
marks
نشان کردن نشان
mark
نشان کردن نشان
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
raises
افزایش
scale up
افزایش
addendum
افزایش
auxesis
افزایش
addenda
افزایش
addition
افزایش
additions
افزایش
amplification
افزایش
access
افزایش
accessed
افزایش
accesses
افزایش
accessing
افزایش
increased
افزایش
summation
افزایش
increases
افزایش
rises
افزایش
rise
افزایش
increase
افزایش
additament
افزایش
adjunction
افزایش
augmentation
افزایش
affixture
افزایش
aggrantizement
افزایش
increment
افزایش
increments
افزایش
reduce/enlarge
افزایش
accru
افزایش
gain
افزایش
expansion
افزایش
gained
افزایش
accession
افزایش
intensification
افزایش
enhancement
افزایش
increscent
افزایش
accretion
افزایش
gains
افزایش
multiplication
افزایش
raise
افزایش
spurted
افزایش ناگهانی
increase of efficiency
افزایش راندمان
spurt
افزایش ناگهانی
increase of current
افزایش جریان
increase of contrast
افزایش کنتراست
pick up speed
<idiom>
افزایش سرعت
thickening
افزایش ضخامت
augmentable
قابل افزایش
annual increase
افزایش سالانه
growths
افزایش ترقی
camber
افزایش زیاد
increase in price
افزایش بهاء
increase in sensitivity
افزایش حساسیت
appreciation
افزایش بها
increase in value
افزایش ارزش
spurting
افزایش ناگهانی
increase of output
افزایش توان
multiplication
افزایش تکثیر
augmenting
افزایش دادن
subjunction
افزایش در پایان
augments
افزایش دادن
ingravescence
افزایش تشدید
superadd
باز افزایش
superaddition
باز افزایش
add time
زمان افزایش
cambers
افزایش زیاد
accelerative
مایه افزایش
augmented
افزایش دادن
augment
افزایش دادن
ascends
افزایش دادن
spurts
افزایش ناگهانی
increase of power
افزایش قدرت
voltage rise
افزایش ولتاژ
voltage increase
افزایش ولتاژ
increase of pressure
افزایش فشار
overcompound
افزایش ترکیب
addibility
قابلیت افزایش
ascend
افزایش دادن
ascended
افزایش دادن
tax increase
افزایش مالیات
put on weight
<idiom>
افزایش وزن
fire raising
افزایش اتش
frequency multiplication
افزایش فرکانس
increase in load
افزایش بار
progation
افزایش انتقال
accruing
افزایش یافتن
accrues
افزایش یافتن
accrue
افزایش یافتن
monetary expansion
افزایش پول
fire-raising
افزایش اتش
hypertension
افزایش فشارخون
increasable
افزایش پذیر
rise in temperature
افزایش دما
temperature rise
افزایش دما
acceleration
تعجیل افزایش
growth
افزایش ترقی
increase of potential
افزایش پتانسیل
export promotion
افزایش صادرات
free radical addition
افزایش رادیکالی
aggrandizement
افزایش بزرگی
mark up
افزایش قیمت
scale up
افزایش مقیاس
increase in potential
افزایش پتانسیل
appreciations
افزایش بها
elongation
افزایش طول
salary increase
افزایش حقوق
escalator clause
شرط افزایش بها
capital deepening
افزایش عمقی سرمایه
birth rate
نرخ افزایش ولادت
hyperglycemia
افزایش قند در خون
ether catalyzed addition
افزایش با کاتالیزگری اتر
capital gains
افزایش ارزش سرمایه زش
electrophilic addition
افزایش الکترون دوستی
antimarkovinkoff addition
افزایش غیر مارکونیکوفی
alkalosis
افزایش قلیای بدن
birth rate
ضریب افزایش جمعیت
birth rates
نرخ افزایش ولادت
birth rates
ضریب افزایش جمعیت
fibrosis
افزایش بافت لیفی
scale up
افزایش به نسبت ثابت
rate of productivity increase
نرخ افزایش بازدهی
raise to a higher power
افزایش دادن نما
capital apprecation
افزایش ارزش سرمایه
capital widening
افزایش سطحی سرمایه
increase in conductivity
افزایش قابلیت هدایت
increase endorsement
تصدیق یا تائید افزایش
rate of wage increase
نرخ افزایش دستمزد
artificial aging
افزایش استحکام الومینیوم
aging
افزایش طول عمر
increments
افزایش در حقوق توسعه
increment
افزایش در حقوق توسعه
boosts
افزایش دادن چیزی
elongation
افزایش درازا کشامد
bring something on
<idiom>
دلیل افزایش سریع
jumps
جهش افزایش ناگهانی
jumped
جهش افزایش ناگهانی
jump
جهش افزایش ناگهانی
to increase
[to, by]
افزایش یافتن
[به مقدار]
boosting
افزایش دادن چیزی
boosted
افزایش دادن چیزی
strain
افزایش طول نسبی
appreciation
افزایش ارزش دارائی
appreciations
افزایش ارزش دارائی
accretions
افزایش یا نمو کوره
to be on the increase
روبه افزایش گذاشتن
strains
افزایش طول نسبی
boost
افزایش دادن چیزی
vrc
بررسی افزایش عمودی
scale
کمتریا افزایش نسبت
intensifying
افزایش دادن تشدید کردن
increase of strain
افزایش تغییر طول نسبی
becking mill
غلطک برای افزایش طول
to fire up something
با تحریک چیزی را افزایش دادن
amplifying
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
intensifies
افزایش دادن تشدید کردن
primary hypertension
افزایش اولیه فشار خون
amplify
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplifies
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
hypercapnia
افزایش کربن اکسید در خون
amplified
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
intensify
افزایش دادن تشدید کردن
multiplicative
کمک کننده به افزایش یا ضرب
multiplier
وسیله افزایش ماشین حساب
appreciations
افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciation
افزایش ارزش دارایی و موجودی
intensified
افزایش دادن تشدید کردن
internal temperature rise
افزایش درجه حرارت داخلی
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
strain at failure
افزایش طول نسبی درگسیختگی
to rise in somebody's esteem
افزایش اعتبار در برابر کسی
social increment
افزایش ناشی از کار جمعی
To keep prices down.
جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
maths
و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
math
و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
stress strain curve
منحنی تنش به افزایش طول نسبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com