Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English
Persian
index addressing
نشان دهی شاخص دار
Search result with all words
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
compliance index
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
drift float
علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
system indicator
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
target indicator
شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
Other Matches
von neuman morgensterm utility index
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
markers
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
marker
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
ideal index
شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
rainfall index
شاخص بارش شاخص بارندگی
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
indexed sequential file
پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
poniter
نشان دهنده نشان گیرنده
marking
نشان دار سازی نشان
markings
نشان دار سازی نشان
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
index
خط شاخص
dialled
شاخص
gnomon
شاخص
cephalic index
شاخص سر
dials
شاخص
dialed
شاخص
dial
شاخص
index
شاخص
indicator
شاخص
indicative
شاخص
indexes
شاخص
level rod
شاخص
index number
شاخص
tyupical
شاخص
indexed
خط شاخص
critical
شاخص
scale
شاخص
aiming post
شاخص
indexed
شاخص
indexes
خط شاخص
cross index
شاخص متقابل
indexed
فهرست شاخص
critical region
ناحیه شاخص
critical ratio
بهر شاخص
seasonal index
شاخص فصلی
statistics
شاخص امار
sundials
شاخص افتاب
critical values
مقادیر شاخص
indexes
فهرست شاخص
retention index
شاخص بازداری
readability index
شاخص خوانایی
discrimination index
شاخص افتراق
roughness index
شاخص زبری
bench mark
شاخص مبداء
index hole
سوراخ شاخص
difficulty index
شاخص دشواری
index
فهرست شاخص
range indicator
شاخص مسافت
indicator electrode
الکترود شاخص
aiming post sleeve
روپوش شاخص
aiming post sleeve
غلاف شاخص
aiming post light
چراغ شاخص
bain index
شاخص بین
cost indexes
شاخص هزینه
neon indicator
شاخص نئونی
number index
شاخص عددی
oddsmaker
بازیگر شاخص
holotype
نمونه شاخص
compression index
شاخص فشارپذیری
aiming light
چراغ شاخص
levelling staff
شاخص تراز
aiming stake
شاخص کوچک
index mark
علامت شاخص
validity index
شاخص اعتبار
economic indicator
شاخص اقتصادی
economic index
شاخص اقتصادی
index register
ثبات شاخص
vital index
شاخص حیاتی
wage index
شاخص دستمزد
toughness index
شاخص نرمی
weight index
شاخص موزون
indexing
شاخص گذاری
index of correlation
شاخص همبستگی
index number
عدد شاخص
tidal bench mark
شاخص جزر و مد
cranial index
شاخص جمجمه
sysctlg
پرونده شاخص
gnomon
شاخص شرعیات
general index
شاخص کلی
production index
شاخص تولید
indicator
نمایشگر شاخص
index of absorption
شاخص جذب
characteristic roots
ریشههای شاخص
absorption index
شاخص جذب
characteristic equation
معادلههای شاخص
characteristic curve
منحنی شاخص
indicator
شاخص اندازه
price index
شاخص قیمت
gnomonic
وابسته به شاخص
active index
شاخص فعال
critical period
دوره شاخص
indicator gate
دریچه شاخص
polarity indicator
شاخص قطب
position indicator
شاخص نماها
sundial
شاخص افتاب
system catalog
پرونده شاخص
group index
شاخص گروه
gnomonics
فن شاخص سازی
beach flag
پرچم شاخص اسکله
array index number
عدد شاخص ارایه
cost of living index
شاخص هزینه زندگی
air pollution index
شاخص الودگی هوا
producer price index
شاخص قیمت تولیدی
to turn the scales
عامل شاخص بودن
isoheyt
خط شاخص نقاط هم باران
symbol
رمز اشاره شاخص
pre indexing
شاخص گذاری قبلی
post indexing
شاخص گذاری بعدی
laspeyres price index
شاخص قیمت لاسپیرز
colminator
دوربین شاخص توپ
critical incidents technique
شیوه رویدادهای شاخص
map index
فهرست شاخص نقشه ها
to be the clincher
عامل شاخص بودن
index of industrial production
شاخص تولید صنعتی
indexed list
لیست شاخص دار
indexed array
ارایه شاخص دار
indexed address
آدرس شاخص دار
respiratory exchange index
شاخص بهره تنفسی
renewal index
شاخص قابل تجدید
range markers
چراغ شاخص مسیر
characteristic expansion time
زمان شاخص انبساط
index of multiple correlation
شاخص همبستگی چندگانه
construction cost index
شاخص هزینه ساختمانی
index of real wages
شاخص دستمزدهای واقعی
wholesale price index
شاخص قیمت عمده فروشی
annual efficiency index
شاخص کارایی سالانه خدمتی
index of consumer prices
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
consumer price index
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
index of wholesale prices
شاخص قیمتهای عمده فروشی
index linked insurance
بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
consistency index
شاخص تغییر شکل پذیری
cff
بسامد شاخص در سوسو زدن
critical flicker frequency
بسامد شاخص در سوسو زدن
randie branching index
شاخص شاخه زنی رندیچ
gates opening indicator
شاخص باز شدن دریچه ها
plimsoll mark
خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
activity designator
شاخص فعالیت یکان یا قسمت
tidemark
میله شاخص جزر ومد
tidemarks
میله شاخص جزر ومد
index of retail prices
شاخص قیمتهای خرده فروشی
pathognomonic
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
indexed sequential access method
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
index fossil
سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
supervisory
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
paasche price index
شاخص قیمت پاشه که بصورت زیرمحاسبه میگردد001 * 1q * 1p / 0q *1p
range marker
شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
index number
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
basic indexed sequential acess method
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
liquid crystal bar graph panel indicator
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
marks
نشان کردن نشان
mark
نشان کردن نشان
role indicator
نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
lumber's line
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
local color
رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
kwic
روش شاخص بندی اطلاعات توسط کلمات یا عبارات از قبل تعیین شده
hypercard
نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
indicator
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
plasticity index
شاخص خمیری نشانه حالت خمیری
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
nominal scale
شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
Farahan
فراهان
[این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.]
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
grammalogue
نشان
chalked
نشان
vestiges
نشان
cicatricle
نشان
chalking
نشان
cicatricial
نشان
chalks
نشان
chalk
نشان
target
نشان
targetting
نشان
targetted
نشان
targets
نشان
targeting
نشان
targeted
نشان
cicatrice
نشان
refrigerent
تب نشان
caret
نشان
insignia
نشان
impress
نشان
savorŠetc
نشان
shew
نشان
hallmark
نشان
tracked
نشان
tracks
نشان
emblems
نشان
refrigeratory
تب نشان
benchmark
نشان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com