Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (11 milliseconds)
English	Persian
score	نشان معدل
scored	نشان معدل
scores	نشان معدل
Other Matches
average	معدل
averaged	معدل
averages	معدل
meanest	معدل
meaner	معدل
mean	معدل
norms	معدل
norm	معدل
medium	معدل
mediums	معدل
averaging	معدل
averaging	معدل میانگین
averages	معدل میانگین
standard error	خطای معدل
averaged	معدل میانگین
flywheel	چرخ معدل
averaged	معدل گرفتن
flywheels	چرخ معدل
averaging	معدل گرفتن
celestial equator	معدل النهار
average	معدل گرفتن
average	معدل میانگین
averages	معدل گرفتن
meanest	معدل معنی دادن
lower water datum	معدل پس رفت اب دریا
equatorial mounting	استقرار معدل النهاری
mean	معدل معنی دادن
average costs	معدل هزینه کل محصولات
bowling average	معدل امتیاز بازیگربولینگ
meaner	معدل معنی دادن
f	معدل یک هزارم یک میلینیوم میلیون
composite average	معدل امتیاز بازیگر بولینگ
puncuation	نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garters	عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter	عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary	خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star	نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry	دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
marking	نشان دار سازی نشان
poniter	نشان دهنده نشان گیرنده
markings	نشان دار سازی نشان
flag	یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags	یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
supervisory	1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something	نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
marks	نشان کردن نشان
mark	نشان کردن نشان
ground resolution	قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
indicator	نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth	عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
attribute	نشان
trace	نشان
ear mark	نشان
score	نشان
attributes	نشان
targeted	نشان
targeting	نشان
targets	نشان
targetted	نشان
traced	نشان
showed	نشان
presage	نشان
token	نشان
tokens	نشان
stamps	نشان
plaque	نشان
shows	نشان
tract	نشان
stamp	نشان
emblem	نشان
plaques	نشان
target	نشان
symbol	نشان
show	نشان
tracts	نشان
traces	نشان
award	نشان
indication	نشان
indice	نشان
icon	نشان
icons	نشان
ikons	نشان
impressed	نشان
banner	نشان
banners	نشان
presaged	نشان
indicium	نشان
signalled	نشان
marks	نشان
impressing	نشان
impresses	نشان
signal	نشان
signaled	نشان
insigne	نشان
mark	نشان
impress	نشان
hash mark	خط نشان
presages	نشان
presaging	نشان
targetting	نشان
awarded	نشان
medal	نشان
medals	نشان
badge	نشان
grammalogue	نشان
vexillum	نشان
badges	نشان
traceless	بی نشان
trackless	بی نشان
awards	نشان
untitled	بی نشان
awarding	نشان
attributing	نشان
tallied	نشان
slurs	نشان
benchmarks	نشان
benchmark	نشان
unmarked	بی نشان
hallmark	نشان
hallmarks	نشان
slurring	نشان
slurred	نشان
tallied	خط نشان
tallies	نشان
shew	نشان
tallies	خط نشان
tally	نشان
tally	خط نشان
tallying	نشان
tallying	خط نشان
slur	نشان
tracks	نشان
chalk	نشان
vestiges	نشان
vestige	نشان
vestigial	نشان
refrigerent	تب نشان
refrigeratory	تب نشان
insignia	نشان
chalked	نشان
tracked	نشان
track	نشان
gong [British E]	نشان
chalks	نشان
chalking	نشان
bench mark	نشان
printless	بی نشان
ensigns	نشان
brand	نشان
branding	نشان
brands	نشان
scored	نشان
symptoms	نشان
symptom	نشان
savorŠetc	نشان
cicatricle	نشان
emblems	نشان
caret	نشان
ensign	نشان
cicatrice	نشان
cicatricial	نشان
scores	نشان
investiture	اعطای نشان
characteristically	نشان ویژه
aims	نشان هدف
characteristic	نشان ویژه
impressed	نشان گذاردن
aimed	نشان هدف
aim	نشان هدف
investitures	اعطای نشان
memento	نشان یاداور
mementoes	نشان یاداور
highlight	نشان شده
medal of honor	نشان افتخار
plate mark	نشان عیار
impresses	نشان گذاردن
highlights	نشان شده
mutton fist	نشان دست
note of a	نشان شگفت
mementos	نشان یاداور
indicator	نشان دهنده
mark condition	وضعیت نشان
mark sensing	نشان دریایی
insigne	نشان رسمی
instarred with gems	گوهر نشان
pencil mark	نشان مدادی
interogation mark	نشان پرسش
point of interrogation	نشان پرسش
paludous	نوبه نشان
mark sense	نشان دریاب
is a monetary sign	نشان پول
levelling monument	نشان ترازیابی
demonstrator	نشان دهنده
actuate	نشان دادن
against nature	معجز نشان
highlighted	نشان شده
impress	نشان گذاردن
mark sensing	نشان یابی
phonogram	نشان صدا
rule	نشان راه

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com