Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 207 (12 milliseconds)
English	Persian
slash	نشان ممیز
slashed	نشان ممیز
slashes	نشان ممیز
Search result with all words
characteristic	صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristically	صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
fixed point notation	نشان گذاری با ممیز ثابت
floating point notation	نشان گذاری با ممیز شناور
Other Matches
scrutineer	ممیز
controllers	ممیز
surveyors	ممیز
verifier	ممیز
decimal point	ممیز
auditor	ممیز
auditors	ممیز
auditor general	سر ممیز کل
surveyor	ممیز
binary point	ممیز
discerning	ممیز
radix point	ممیز
discriminator	ممیز
distinguished investigated by the	ممیز
comptroller	ممیز
decimal points	ممیز
controller	ممیز
assumed decimal point	ممیز عاریتی
assessor	ممیز مالیات
differentiating filter	صافی ممیز
discerning minor	صغیر ممیز
variable point	با ممیز متغییر
indiscerning	غیر ممیز
fixed point	با ممیز ثابت
fixed point	ممیز ثابت
floating point	ممیز شناور
floating point	با ممیز شناور
decimal point	ممیز اعشاری
decimal point	ممیز اعشار
controller	حسابدار ممیز
decimal points	ممیز اعشاری
decimal points	ممیز اعشار
marker variable	متغیر ممیز
controllers	حسابدار ممیز
binary point	ممیز دودویی
binary point	ممیز دودوئی
radix point	نقطه ممیز
puncuation	نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
floating point number	عدد با ممیز شناور
floating point operation	عملیات ممیز شناور
floating point operation	عملکردبا ممیز شناور
floating point representation	نمایش با ممیز شناور
floating point rutine	روال ممیز شناور
fixed point arithmetic	حساب ممیز ثابت
floating point constant	ثابت ممیز شناور
floating point arithmetic	حساب ممیز شناور
floating point	ممیز شناور [ریاضی]
fixed point operation	عملکرد با ممیز ثابت
fixed point number	عدد با ممیز ثابت
octal point	ممیز هشت هشتی
indiscerning minor	صغیر غیر ممیز
fixed point representation	نمایش ممیز ثابت
hexadecimal point	ممیز شانزده شانزدهی
garter	عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters	عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths]	صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
floating point number	اعداد ممیز شناور [ریاضی]
point	نقطه گذاری کردن ممیز
point	ممیز [در کسر اعشاری] [ریاضی]
actual decimal point	نقطه یا ممیز اعشاری واقعی
discretionary	خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star	نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry	دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
g flops	یک بیلیون عملیات ممیز شناوردر یک ثانیه
markings	نشان دار سازی نشان
marking	نشان دار سازی نشان
poniter	نشان دهنده نشان گیرنده
flag	یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags	یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
supervisory	1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something	نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
0.02 mm - Point-zero-two millimeters [American E]	صفر ممیز صفر دو میلیمتر [ریاضی] [فیزیک] [مهندسی]
0.02 mm - Nought-point-nought-two millimetres [British E]	صفر ممیز صفر دو میلیمتر [ریاضی] [فیزیک] [مهندسی]
normalises	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalizes	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalising	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
mark	نشان کردن نشان
marks	نشان کردن نشان
ground resolution	قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
assumed decimal point	ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
mflops	یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
indicator	نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth	عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
marks	نشان
tract	نشان
icon	نشان
icons	نشان
ikons	نشان
insigne	نشان
indication	نشان
gong [British E]	نشان
mark	نشان
plaque	نشان
plaques	نشان
emblem	نشان
shew	نشان
impressed	نشان
impresses	نشان
impressing	نشان
slurring	نشان
slurs	نشان
signaled	نشان
presaging	نشان
signal	نشان
vestigial	نشان
traceless	بی نشان
vestige	نشان
trackless	بی نشان
vestiges	نشان
trace	نشان
traced	نشان
presages	نشان
signalled	نشان
presaged	نشان
medals	نشان
medal	نشان
caret	نشان
indicium	نشان
indice	نشان
tracts	نشان
banners	نشان
banner	نشان
presage	نشان
traces	نشان
ensign	نشان
scored	نشان
target	نشان
refrigeratory	تب نشان
refrigerent	تب نشان
targeted	نشان
targeting	نشان
scores	نشان
score	نشان
awards	نشان
ensigns	نشان
benchmarks	نشان
benchmark	نشان
award	نشان
awarded	نشان
printless	بی نشان
awarding	نشان
symbol	نشان
targets	نشان
tallies	خط نشان
tally	نشان
tally	خط نشان
tallying	نشان
tallying	خط نشان
slur	نشان
slurred	نشان
emblems	نشان
tallies	نشان
badges	نشان
targetted	نشان
targetting	نشان
savorŠetc	نشان
tallied	نشان
tallied	خط نشان
hallmarks	نشان
hallmark	نشان
badge	نشان
impress	نشان
chalks	نشان
ear mark	نشان
tracks	نشان
tracked	نشان
track	نشان
bench mark	نشان
chalked	نشان
showed	نشان
unmarked	بی نشان
cicatricial	نشان
grammalogue	نشان
brands	نشان
chalking	نشان
brand	نشان
cicatricle	نشان
token	نشان
stamps	نشان
tokens	نشان
stamp	نشان
symptoms	نشان
symptom	نشان
attribute	نشان
cicatrice	نشان
insignia	نشان
attributing	نشان
branding	نشان
hash mark	خط نشان
vexillum	نشان
chalk	نشان
shows	نشان
show	نشان
attributes	نشان
untitled	بی نشان
field mark	نشان میدان
impressions	نشان گذاری
mark sensing	نشان یابی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com