English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 222 (13 milliseconds)
English Persian
check نشان گذاردن
checked نشان گذاردن
checks نشان گذاردن
impress نشان گذاردن
impressed نشان گذاردن
impresses نشان گذاردن
impressing نشان گذاردن
demarcate نشان گذاردن
demarcated نشان گذاردن
demarcates نشان گذاردن
demarcating نشان گذاردن
demark نشان گذاردن
Search result with all words
chalk باگچ نشان گذاردن
chalked باگچ نشان گذاردن
chalking باگچ نشان گذاردن
chalks باگچ نشان گذاردن
cicatrization عمل گوشت نوبالا اوردن زخم وباقی گذاردن نشان
mottle با خالهای رنگارنگ نشان گذاردن
obelize با این علامت "-" نشان گذاردن
to check off رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
to cross self با گذاردن انگشت برپیشانی ودوطرف بدن نشان صلیب
to impress a mark on something نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
Other Matches
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
marking نشان دار سازی نشان
poniter نشان دهنده نشان گیرنده
markings نشان دار سازی نشان
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
supervisory 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
mark نشان کردن نشان
marks نشان کردن نشان
to lay it on with a trowel گذاردن
lays گذاردن
set گذاردن
sets گذاردن
instate گذاردن
to leave out جا گذاردن
reposal گذاردن
repose گذاردن
skew کج گذاردن
lay گذاردن
skewing کج گذاردن
impone گذاردن
skews کج گذاردن
invest گذاردن
invests گذاردن
tabled تو گذاردن
to lay it on thick گذاردن
tabling تو گذاردن
table تو گذاردن
tables تو گذاردن
investing گذاردن
invested گذاردن
setting up گذاردن
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
exposing بی حفاظ گذاردن
bestowing امانت گذاردن
bestows امانت گذاردن
imprints گذاردن زدن
table معوق گذاردن
consigns امانت گذاردن
tabled معوق گذاردن
bestowed امانت گذاردن
consigning امانت گذاردن
interposing پا به میان گذاردن
exposing روباز گذاردن
consign امانت گذاردن
encapsulate درکپسول گذاردن
encapsulates درکپسول گذاردن
encapsulating درکپسول گذاردن
consigned امانت گذاردن
interpose پا به میان گذاردن
reposit ودیعه گذاردن
interposed پا به میان گذاردن
interposes پا به میان گذاردن
bulid بنیان گذاردن
tables معوق گذاردن
imprint گذاردن زدن
imprinted گذاردن زدن
placing در محلی گذاردن
places در محلی گذاردن
place در محلی گذاردن
stroking سرکش گذاردن
strokes سرکش گذاردن
stroked سرکش گذاردن
stroke سرکش گذاردن
to step in پامیان گذاردن
to strike in پامیان گذاردن
thwart بی نتیجه گذاردن
thwarted بی نتیجه گذاردن
tabling معوق گذاردن
to d. up خوراک گذاردن
bestow امانت گذاردن
suspend معوق گذاردن
suspending معوق گذاردن
to leave behind باقی گذاردن
suspends معوق گذاردن
to leave behind درپس گذاردن
pouch درجیب گذاردن
to leave unsaid نا گفته گذاردن
pouches درجیب گذاردن
underdo از کار کم گذاردن
pyx درجعبه گذاردن
collocates پهلوی هم گذاردن
innovate بدعت گذاردن
embowel در روده گذاردن
put up در فرف گذاردن
put-up در فرف گذاردن
assess خراج گذاردن بر
assessed خراج گذاردن بر
impressing باقی گذاردن
assesses خراج گذاردن بر
impresses باقی گذاردن
assessing خراج گذاردن بر
impressed باقی گذاردن
innovated بدعت گذاردن
innovates بدعت گذاردن
innovating بدعت گذاردن
collocated پهلوی هم گذاردن
collocate پهلوی هم گذاردن
sash پنجره گذاردن
procrastinating معوق گذاردن
procrastinates معوق گذاردن
procrastinated معوق گذاردن
procrastinate معوق گذاردن
collocating پهلوی هم گذاردن
shelve در قفسه گذاردن
shelved در قفسه گذاردن
reverence احترام گذاردن
contradistinguish فرق گذاردن
impress باقی گذاردن
gage وثیقه گذاردن
skewing اریب گذاردن
endorsing صحه گذاردن
skew اریب گذاردن
expose بی حفاظ گذاردن
expose روباز گذاردن
novelize بدعت گذاردن
exposes بی حفاظ گذاردن
placing at disposal در دسترس گذاردن
exposes روباز گذاردن
silo در سیلو گذاردن
pt down کنار گذاردن
sashes پنجره گذاردن
skews اریب گذاردن
endorses صحه گذاردن
imburse درکیسه گذاردن
endorse صحه گذاردن
incase در جعبه گذاردن
endorsed صحه گذاردن
interlay در میان گذاردن
interlocate در میان گذاردن
schedules دربرنامه گذاردن
scheduled دربرنامه گذاردن
schedule دربرنامه گذاردن
leave alone تنها گذاردن
leave alone بحال گذاردن
put away کنار گذاردن
work on/upon <idiom> تفثیر گذاردن
adopt نام گذاردن
awarding امانت گذاردن
awards امانت گذاردن
leave باقی گذاردن
award امانت گذاردن
leaving باقی گذاردن
awarded امانت گذاردن
to join in پامیان گذاردن
trail اثرپا باقی گذاردن
trailed اثرپا باقی گذاردن
crates صندوقه درجعبه گذاردن
crate صندوقه درجعبه گذاردن
shuffle off بدوش دیگری گذاردن
tick خطنشان گذاردن خط کشیدن
trailing اثرپا باقی گذاردن
ticked خطنشان گذاردن خط کشیدن
ticks خطنشان گذاردن خط کشیدن
degenerated روبه انحطاط گذاردن
overindulge زیاد ازاد گذاردن
insert در جوف چیزی گذاردن
overprice بیش از حد قیمت گذاردن
thole گذاردن اجازه دادن
inserts در جوف چیزی گذاردن
inserting در جوف چیزی گذاردن
to foil a plan عقیم گذاردن نقشه ای
put on : تحمیل کردن گذاردن
jackets پوشاندن درپوشه گذاردن
trails اثرپا باقی گذاردن
stations درپست معینی گذاردن
stationed درپست معینی گذاردن
deposit with the bank در بانک ودیعه گذاردن
diaphragms حجاب یاپرده گذاردن
poses : مطرح کردن گذاردن
posing : مطرح کردن گذاردن
posed : مطرح کردن گذاردن
pose : مطرح کردن گذاردن
to serve up گذاردن یادرفرف ریختن
disremember درطاق نیسان گذاردن
deposit in the bank در بانک به ودیعه گذاردن
jacket پوشاندن درپوشه گذاردن
diaphragm حجاب یاپرده گذاردن
cyphers صفر گذاردن برمزدراوردن
degenerates روبه انحطاط گذاردن
ciphers صفر گذاردن برمزدراوردن
degenerate روبه انحطاط گذاردن
cipher صفر گذاردن برمزدراوردن
station درپست معینی گذاردن
degenerating روبه انحطاط گذاردن
lays تخم گذاردن داستان منظوم
afterdate تاریخ چیزیرا موخر گذاردن
pop باصدا ترکیدن برهن گذاردن
deferring تسلیم شدن احترام گذاردن
preconcert قبلا فرار ومدار گذاردن
godfathers نام گذاردن بر سرپرستی کردن از
interfere پا بمیان گذاردن مداخله کردن
tells تشخیص دادن فرق گذاردن
telling-off تشخیص دادن فرق گذاردن
tell تشخیص دادن فرق گذاردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com