Dictiornary-Farsi | نشستن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 153 (7 milliseconds)

English	Persian
seize	نشستن
seized	نشستن
seizes	نشستن
await	نشستن
awaited	نشستن
awaiting	نشستن
awaits	نشستن
sit	نشستن
sits	نشستن
perch	نشستن
perched	نشستن
perches	نشستن
perching	نشستن
to take a chair	نشستن


Other Matches

to sit out	نشستن بیشتر نشستن از
forward seat	حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
running aground	به گل نشستن
to give ground	پس نشستن
to lose ground	پس نشستن
recoil	پس نشستن
recoiled	پس نشستن
recoiling	پس نشستن
recoils	پس نشستن
bow out	عقب نشستن
sprawls	پهن نشستن
dwit koobi	نشستن به عقب
setbacks	عقب نشستن
setback	عقب نشستن
give way	عقب نشستن
ground position	در خاک نشستن
straddles	گشاد نشستن
benches	بر کرسی نشستن
to fall back	عقب نشستن
ambushed	در کمین نشستن
ambushes	در کمین نشستن
throne	برتخت نشستن
ambushing	در کمین نشستن
straddle	گشاد نشستن
ambush	در کمین نشستن
bench	بر کرسی نشستن
straddled	گشاد نشستن
to come to the throne	بر تخت نشستن
insidiate	در کمین نشستن
outsit	بیشتر نشستن از
to take the wheel	پشت رل نشستن
sitting duck <idiom>	بی خیال نشستن
sit up <idiom>	بیدار نشستن
hunker down	روی پا نشستن
to hunker down	چمباتمه نشستن
to take ground	بخاک نشستن
to take ground	بگل نشستن
to sit up	راست نشستن
sit up	راست نشستن
stranding	به گل نشستن کشتی
suppurate	چرک نشستن
take sanctuary	بست نشستن
to a the throne	برتخت نشستن
to f. the throne	برتخت نشستن
to fill the chair	برکرسی نشستن
to lie in a	درکمین نشستن
to lie in w	درکمین نشستن
to run aground	بگل نشستن
to knock back	عقب نشستن
rankles	چرک نشستن
landing	نشستن هواپیما
land	بزمین نشستن
land	به زمین نشستن
land	به گل نشستن کشتی
swamp	به گل نشستن قایق
subside	فرو نشستن
subsided	فرو نشستن
subsides	فرو نشستن
subsiding	فرو نشستن
rankled	چرک نشستن
abate	فرو نشستن
rankling	چرک نشستن
rankle	چرک نشستن
landings	نشستن هواپیما
swamps	به گل نشستن قایق
swamping	به گل نشستن قایق
ground	بزمین نشستن
sprawling	پهن نشستن
sag	فرو نشستن
sagged	فرو نشستن
sprawl	پهن نشستن
sags	فرو نشستن
strand	به گل نشستن کشتی
swamped	به گل نشستن قایق
thrones	برتخت نشستن
strands	به گل نشستن کشتی
sit out	تا پایان چیزی نشستن
sit idly by <idiom>	عین ماست نشستن
to sit on the bench	روی نیمکت نشستن
slump test	ازمایش فرو نشستن
waylays	درکمین کسی نشستن
waylaying	درکمین کسی نشستن
waylaid	درکمین کسی نشستن
To come to grief. To be runied.	بخاک سیاه نشستن
waylay	درکمین کسی نشستن
primer setback	عقب نشستن چاشنی
sprawling	بی پروا درازکشیدن یا نشستن
landing	بزمین نشستن هواپیما
sprawl	بی پروا درازکشیدن یا نشستن
beaches	بگل نشستن کشتی
beached	بگل نشستن کشتی
stranding	به گل نشستن تصادفی کشتی
beach	بگل نشستن کشتی
sprawls	بی پروا درازکشیدن یا نشستن
landings	بزمین نشستن هواپیما
hatch	نصفه در روی تخم نشستن
To sit (walk) straight.	راست نشستن ( راه رفتن )
To incite someone.	زیر پای کسی نشستن
hatches	نصفه در روی تخم نشستن
hatched	نصفه در روی تخم نشستن
clogged	به گل نشستن گیر کردن چسبیدن
clog	به گل نشستن گیر کردن چسبیدن
sprawling	گشاد نشستن هرزه روییدن
clogs	به گل نشستن گیر کردن چسبیدن
sprawl	گشاد نشستن هرزه روییدن
scrawls	خط خطی کردن گشاد نشستن
sprawls	گشاد نشستن هرزه روییدن
scrawl	خط خطی کردن گشاد نشستن
to sit under a pre cher	پای وعظ واعظی نشستن
round out	دورزدن هواپیما برای نشستن
still hunting	شکار باروش در کمین نشستن
scrawled	خط خطی کردن گشاد نشستن
scrawling	خط خطی کردن گشاد نشستن
grabble	پهن نشستن جمع اوری کردن
mump	خاموش وعبوس نشستن ترشرو بودن
to have the pout	در گوشه ای نشستن و قهر کردن [اصطلاح مجازی]
to be in the pouts	در گوشه ای نشستن و قهر کردن [اصطلاح مجازی]
bench	روی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یانشاندن
benches	روی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یانشاندن
To accpt the consequences . to face the music .	پای لرزش نشستن ( عواقب کاری را پذیرفتن )
swatting	ضربت سخت خوردن یازدن چمباتمه نشستن
swat	ضربت سخت خوردن یازدن چمباتمه نشستن
swatted	ضربت سخت خوردن یازدن چمباتمه نشستن
pewage	پولی که بابت نشستن درجاهای خانوادگی یانیمکتهای چندنفری درکلیسامیدهند
deflation port	سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
squat	وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
landing gear	چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
squatting	وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squats	وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatted	وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
landing approach	مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
clevis bolt	پیچ مخصوصی با سر گردشکافدار برای نشستن پیچ گوشتی
landing area	منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
head dip	نشستن روی تخته موج وفروبردن سر به موج
parquet	محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
putrefying	چرک نشستن چرک کردن
putrefy	چرک نشستن چرک کردن
putrefies	چرک نشستن چرک کردن
putrefied	چرک نشستن چرک کردن