Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
to have a closed meeting
نشست محرمانه داشتن
[بخصوص سیاست]
Other Matches
meets
نشست نشست گاه
meet
نشست نشست گاه
secrets
محرمانه
necessary house
محرمانه
in private
محرمانه
in secret
محرمانه
confidental
محرمانه
confidentially
محرمانه
classified
محرمانه
privily
محرمانه
secret
محرمانه
privately
محرمانه
private code
کد محرمانه
restricted
محرمانه
subrosa
محرمانه
privates
محرمانه
private
محرمانه
tete a tete
محرمانه
esoteric
محرمانه
cheek by jowl
محرمانه
jackes
محرمانه
backsides
محرمانه
backside
محرمانه
hush-hush
محرمانه
arcane
محرمانه
confidential
محرمانه
hush hush
محرمانه
surreptitious
پنهان محرمانه
surreptitiously
محرمانه جانشین
confide
محرمانه گفتن
closed meeting
گردهمایی محرمانه
privates
محرمانه سرجوخه
confided
محرمانه گفتن
conclaves
انجمن محرمانه
confides
محرمانه گفتن
closed
محرمانه بسته
in confidence
بطور محرمانه
private code
رمز محرمانه
privileged communication
مدارک محرمانه
privity
موضوع محرمانه
conclave
انجمن محرمانه
secrecy
محرمانه بودن
private talk
گفتگوی محرمانه
confidential
خیلی محرمانه
backstage
محرمانه خصوصی
private
محرمانه سرجوخه
off the record
محرمانه و خصوصی
off-the-record
محرمانه و خصوصی
privy
خصوصی محرمانه
closed conference
گردهمایی محرمانه
confidential
دارای ماموریت محرمانه
tipping
محرمانه رساندن نوک
tip
محرمانه رساندن نوک
secret service
دستگاه محرمانه دولت
data privacy
محرمانه بودن داده ها
behind the stage
<adj.>
<adv.>
محرمانه
[اصطلاح مجازی]
underground
تشکیلات محرمانه وزیرزمینی
hugger mugger
تنهایی مطلب محرمانه
secret services
دستگاه محرمانه دولت
snoopy
بعمل اورنده تحقیقات محرمانه
tipster
فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
tipsters
فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
to give one the straight tip
محرمانه چیزیرا بکسی خبردادن
get wise to something/somebody
<idiom>
درمورد موضوع محرمانه فهمیدن
underplot
دسیسه محرمانه دوز و کلک
administrative crypto account
نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
under the rose
نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
top-secret
مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
putsches
توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
collogue
توط ئه چیدن محرمانه گفتگو کردن
putsch
توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
top secret
مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
slump
نشست
symposia
هم نشست
settlements
نشست
slumped
نشست
symposiums
هم نشست
slumping
نشست
sittings
نشست
sitting
نشست
meeting
نشست
consolidation
نشست
meetings
نشست
slumps
نشست
symposium
هم نشست
fouling
ته نشست
session
نشست
sessions
نشست
siting
نشست
trim
نشست
trimmest
نشست
trims
نشست
sediment
ته نشست
sediments
ته نشست
seance
نشست
settlement of the dam
نشست سد
precipitation
ته نشست
settlement
نشست
settletment
نشست
leakage
نشست
leakages
نشست
seepage
نشست
deposition
ته نشست
depositions
ته نشست
declassified
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifying
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassify
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifies
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
Between you , me and the gatepost. Between ourselves .
میان خودمان باشد( محرمانه باقی بماند )
precipitated rocks
سنگهای ته نشست
settlement ratio
نسبت نشست
assembly
مجمع نشست
subsided
نشست کردن
rate of deposition
سرعت ته نشست
settles
نشست کردن
true slump
نشست واقعی
trim forward
نشست سینه
trim aft
نشست پاشنه
sinking
استهلاک نشست
subside
نشست کردن
settle
نشست کردن
to cave in
نشست کردن
sink
نشست کردن
seep in
نشست کردن
soft spot
ناحیه نشست
shore formation
ته نشست دریاچهای
special session
نشست ویژه
leaky
نشست کننده
settlement of the foundation
نشست پی گاه
sinks
نشست کردن
lacustrine sediment
ته نشست دریاچهای
extraordinary meeting
نشست ویژه
she sat behind me
او پشت من نشست
subsiding
نشست کردن
subsides
نشست کردن
oil residue
ته نشست روغن
sinkable
نشست کردنی
calcareous deposit
ته نشست اهکی
closed meeting
نشست مسدود
boring stay
محل نشست
closed conference
نشست مسدود
air landed
هوا نشست
exudation
برون نشست
electrolytic deposition
ته نشست الکترولیتی
annual accumulation of sediment
ته نشست سالانه
lime deposite
ته نشست اهکی
deposit
ته نشست ته نشین
extravasate
نشست کردن
deposits
ته نشست ته نشین
subsidence
نشست فرونشینی
subsidence
نشست خاک
settlement forecast
پیش بینی نشست
annual accumulation of sediment
سال اورد ته نشست
settlement of abutments
نشست تکیه گاه
landing zone
منطقه نشست هوایی
She sat beside ( next to ) her mother .
کنار مادرش نشست
extraordinary meeting
نشست فوق العاده
The plan landed .
هواپیما بزمین نشست
seat of settlement
محل نشست ساختمان
He was favorably impressed by what I told him .
حرفم دردلش نشست
The dust was laid ( settled ) .
گرد وخاک نشست
She went to the bad.
بروز سیاه نشست
special session
نشست فوق العاده
powwow
نشست وگفتگو کردن
longs
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
the bird took its perch
مرغ روی چوب نشست
conventional take off and landing
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
exudate
ترشح التهابی برون نشست
proces verbal
صورت جلسه نشست نامه
to keep up
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
To associate ( mix) with someone .
با کسی نشست وبر خاست کردن
the veaael was neaped
کشتی بواسطه فرو کش اب بگل نشست
protection
عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
drops
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropping
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropped
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
he took her in to dinner
انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
drop
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
inclusus
گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
cost
قیمت داشتن ارزش داشتن
differ
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest
مقصود داشتن هدف داشتن
differing
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resides
اقامت داشتن مسکن داشتن
resided
اقامت داشتن مسکن داشتن
differed
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffering
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer
تقدیم داشتن عرضه داشتن
hoped
انتظار داشتن ارزو داشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com