Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
thwart
نشیمنگاه عرضی قایق
thwarted
نشیمنگاه عرضی قایق
Other Matches
sliding seat
نشیمنگاه متحرک در قایق مسابقه
valve seat reamer
جدار تراش نشیمنگاه سوپاپ برقوی نشیمنگاه سوپاپ
crossbar
خط عرضی صلیب میله عرضی
crossbars
خط عرضی صلیب میله عرضی
canopies
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
rests
نشیمنگاه
seats
نشیمنگاه
rest
نشیمنگاه
capstan
نشیمنگاه
seated
نشیمنگاه
seat
نشیمنگاه
seats
نشیمنگاه مسند
seated
نشیمنگاه مسند
valve seat
نشیمنگاه سوپاپ
seat
نشیمنگاه مسند
roosts
نشیمنگاه پرنده
roosting
نشیمنگاه پرنده
roosted
نشیمنگاه پرنده
roost
نشیمنگاه پرنده
common-house
نشیمنگاه صومعه
reseated
نشیمنگاه تازه دادن
reseating
نشیمنگاه تازه دادن
reseats
نشیمنگاه تازه دادن
window seat
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window seats
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
reseat
نشیمنگاه تازه دادن
valve seat grinder
دستگاه پرداخت نشیمنگاه سوپاپ
tacking
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
transect
بطور عرضی برش کردن برش عرضی کردن
boat space
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
showboat
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
seated
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seat
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seats
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
crossbars
خط عرضی
cross
عرضی
crossbar
خط عرضی
crosser
عرضی
crosses
عرضی
crossest
عرضی
transverse
عرضی
traversed
عرضی
traverse
عرضی
traversing
عرضی
traverses
عرضی
lateral
عرضی
latitude band
کمربند عرضی
lateral stability
پایداری عرضی
cross beam
تیر عرضی
latitude band
نوار عرضی
timber
دنده عرضی
leak coil
بوبین عرضی
lateral tell
سبقت عرضی
northing
مختصات عرضی
sagrod
مهار عرضی
cross cut
برش عرضی
sag rod
مهار عرضی
accident
صفت عرضی
accidents
صفت عرضی
radial play
بازی عرضی
radial load
بار عرضی
transverse crack
ترک عرضی
frame
دنده عرضی
lateral shifts
تغییرات عرضی
lateral route
جاده عرضی
crossed belt
تسمه عرضی
cross linking
اتصال عرضی
cross traverse
تراورس عرضی
cross trail
جاده عرضی
cross section
نیمرخ عرضی
cross section
برش عرضی
cross section
مقطع عرضی
cross roll
نورد عرضی
cross hole
سوراخ عرضی
deflection sweep
درو عرضی
cross feed
تغذیه عرضی
lateral forces
نیروهای عرضی
transverse plane
صفحه عرضی
horizontal plane
صفحه عرضی
collateral ganglia
عقدههای عرضی
cross head
تیر عرضی
cross brace
گیره عرضی
cross brace
مهار عرضی
cross compartment
دهلیز عرضی
cross fall
شیب عرضی
cross piece
تیر عرضی
baselinesman
خط نگهدار خط عرضی
transverse joint
درز عرضی
sides way
نوسان عرضی
transverse reinforcement
ارماتور عرضی
axis
خط طولی یا عرضی
transversal section
برش عرضی
profile
مقطع عرضی
profiled
مقطع عرضی
transverse fault
گسل عرضی
profiles
مقطع عرضی
transverse axis
محور عرضی
transection
برش عرضی
square ball
پاس عرضی
trimmed joist
تیر عرضی
traversing fire
اتش عرضی
profiling
مقطع عرضی
transversal wave
موج عرضی
phenomenally
عارضی عرضی
phenomenal
عارضی عرضی
transverse wave
موج عرضی
athwart
به طور عرضی
accidentalism
فلسفهء عرضی
accidentalism
فلسفه عرضی
transverse valley
دره عرضی
transverse bracing
تقویت عرضی
transverse stress
تنش عرضی
abeam
جهت عرضی
transverse bulkhead
تیغه عرضی
transverse acceleration
شتاب عرضی
shape of cross section
نیمرخ عرضی
transverse scale
مقیاس عرضی
transverse section
مقطع عرضی
valve seat insert
مدخل نشست سوپاپ نشیمنگاه سوپاپ
transverse conductance
مقدار هدایت عرضی
transverse cardan shaft
محور کاردان عرضی
enfilade
درو عرضی کردن
crossrial carriage
پاگیر تیر عرضی
crossing target
هدفهای متحرک عرضی
transverse test specimen
نمونه ازمایش عرضی
cross section
سطح مقطع عرضی
cross sectional area
سطح مقطع عرضی
cross sectional data
دادههای برش عرضی
cross level buble
حباب تراز عرضی
cross hole nut
مهره با سوراخ عرضی
cross slide
کشوی لغزنده عرضی
cross wall
دیوار پلهای عرضی
transverse fatigue test
ازمایش خستگی عرضی
cross tree
رابط عرضی دکلها
accidental
غیر مترقبه عرضی
traversed
حرکت عرضی یا مورب
cross-tree
[رابط عرضی دکلها]
traverse
حرکت عرضی یا مورب
cross-aisle
[گوشواره عرضی کلیسا]
northing
محور عرضی نقشه
counter-brace
تیر تقویت عرضی
shrouds
بکسلهای عرضی ناو
valley cross section
نیمرخ عرضی دره
y axis
محور عرضی مختصات
section of valley
نیمرخ عرضی دره
backward pass
پاس عرضی یا به عقب
traverses
حرکت عرضی یا مورب
broadside aerial
تشعشع کننده عرضی
latitude band
نوار عرضی زمینی
transverse bending test
ازمایش خمش عرضی
cross barred
دارای میلههای عرضی
rafters
تیر عرضی طاق
rafter
تیر عرضی طاق
career courses
دورههای عرضی نظامی
transection
برش یا مقطع عرضی
traversing
حرکت عرضی یا مورب
swinging of flow
نوسانات عرضی جریان
brace
تیر تقویت عرضی
braced
تیر تقویت عرضی
cross folding test
ازمایش چین خوردگی عرضی
broad beam headlamp
نور افکن با تشعشع عرضی
balkline
خط عرضی روی میز بیلیارد
terete
استوانهای شکل در برش عرضی
keel
ستون عرضی مرکزی ناو
keels
ستون عرضی مرکزی ناو
cross-gable
[سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
I have nothing more to say .
دیگر عرضی نیست ( ندارم )
tumple
گردش حول محور عرضی
cross trail
جاده سرتاسری عرضی در منطقه
head string
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
lateral tell
پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
frame
قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
baulks
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
toggle
میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
baulking
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
Could I have a word with you ?
عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
stock
ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
stocked
ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
balk
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balked
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balking
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balks
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulked
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balkline spot
نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
toggles
میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
phugoid oscillation
نوسانهای با پریود طولانی هواپیما حول محور عرضی
ante-chapel
[قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
fishbone mine
سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
warping
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
pitch control
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
bye
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
byes
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
cross tell
پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
nose up
چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com