English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (6 milliseconds)
English Persian
prime meridian نصف النهار مبدا
Other Matches
meridian نصف النهار
meridians خط نصف النهار
meridian خط نصف النهار
meridians نصف النهار
line of longitude نصف النهار
celestial equator معدل النهار
post meridiem پس از نصف النهار
prime meridian نصف النهار مبداء
lower branch of meridian نصف النهار زیرین
magnetic meridian نصف النهار مغناطیسی
meridians خطوط نصف النهار
prime meridian نصف النهار گرینویچ
ante meridiem پیش از نصف النهار
meridians مدار نصف النهار
geographical meridian نصف النهار جغرافیایی
upper branch of meridian نصف النهار برین
true meridian نصف النهار واقعی
greenwich meridian نصف النهار گرینویچ
greenwich meridian نصف النهار گرینیچ
meridian مدار نصف النهار
reduction to the meridian تعدیل به نصف النهار
meridian خطوط نصف النهار
celestial meridian نصف النهار اسمانی
celestial meridian نصف النهار سماوی
prime meridian نصف النهار مبداء یا گرینویچ
hour circle نصف النهار حلقه مدرج
postmeridian وابسته به بعد ازنصف النهار
datum مبدا
of از مبدا
origins مبدا
provenience مبدا
refrence مبدا
proveance مبدا
era مبدا
eras مبدا
origin مبدا
magnetic meridians دوایر نیمروز معناطیسی نصف النهار مغناطیسی
source file فایل مبدا
time base مبدا زمانی
proximal نزدیک مبدا
home record رکورد مبدا
offspring مبدا منشا
epoch مبدا تاریخ
origins منشا مبدا
origin منشا مبدا
certificate of origin گواهی مبدا
epochs مبدا تاریخ
time zones منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zone منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
port مامن مبدا مسافرت
prime meridian دایره نیمروز مبدا
the christian era مبدا تاریخ میلادی
polygeny تعد د مبدا بشر
polygenetic دارای چندین مبدا
cerebellar peduncles فخذین مبدا نخاع
absolute address محل یک شی در رابطه با مبدا
it is of doubtful proveance مبدا ان مشکوک است
machine address محل یک شی در رابط ه با مبدا
cerebral peduncles ساعدین مبدا نخاع
offset مبدا نقطه شروع مسابقه
offsetting مبدا نقطه شروع مسابقه
basing point نقطه مبدا برای قیمت
polar سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
free docks نوعی قرارداد که در ان کالا را دربندر مبدا به بندرگاه تحویل می دهند
messages انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
message انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
switching بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
reference آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
references آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
greenwich hour angle زاویه ساعتی بین نصف النهارسماوی گرینویچ و نصف النهار محل
vectors سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
vector سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
semicompiled برنامه تبدیل شده از برنامه کد اصلی که حاوی توابع کتابخانهای و... نیست که در کد مبدا استفاده می شوند
propagation delay 1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
ABC پایه کار مبدا کار
true origin نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com