English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
hindquarter نصف قسمت خلفی گوشت گاو یا گوساله وگوسفند
Other Matches
hindgut قسمت خلفی لوله گوارش
veal گوشت گوساله
schnitzel کتلت گوشت گوساله
fricandeau گوشت گوساله سرخ کرده درروغن خودش
hereford نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
galantine خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
rosette گوشت قسمت پشت بازوی گاو طوقی
rosettes گوشت قسمت پشت بازوی گاو طوقی
dorsal خلفی
postern خلفی
posterior خلفی
hindgut روده خلفی
posterior دیرتر خلفی
retral پسین خلفی
pile گوشت فرش [قسمت آزاد نخ در بالای گره است و ارتفاع آن بسته به نوع و محل بافت فرش از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر می رسد.]
salami گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
pomace گوشت سیب گوشت میوه
club steak قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
veal گوساله
farrow بی گوساله
bull calf گوساله نر
farrowing بی گوساله
calves گوساله
farrowed بی گوساله
calf گوساله
farrows بی گوساله
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
freemartin گوساله خنثی
calves چرم گوساله
heifer ماده گوساله
vealer گوساله پرواری
bullocks گوساله وحشی
bullock گوساله وحشی
calfskin پوست گوساله
calf skin پوست گوساله
vealy گوساله وار
vitular گوساله وار
seals گوساله ماهی
seal گوساله ماهی
calf چرم گوساله
steers گوساله پرواری
steered گوساله پرواری
cow calf گوساله ماده
heifers گوساله ماده
calved گوساله زاییدن
calve گوساله زاییدن
vellum پوست گوساله
heifers ماده گوساله
heifer گوساله ماده
enseal گوساله ابی
steer گوساله پرواری
kipped پوست گوساله وبره
kip پوست گوساله وبره
to break a colf رام کردن یک گوساله
vellum کاغذ پوست گوساله
kipping پوست گوساله وبره
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
fatling بره یا گوساله ویاحیوان پرواری
sealer شکارچی گوساله ماهی مهردار
kipskin تیماج پوست گوساله یابره
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section قسمت قسمت کردن برش دادن
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
law calf پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
throttling عبور قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
shuttles بمباران قسمت به قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
flesh گوشت
preserved meat گوشت
proud flesh گوشت نو
basting گوشت
pulpless بی گوشت
meat گوشت
flesh and blood گوشت
meats گوشت
flesh-and-blood گوشت
viand گوشت
granulation tissue گوشت نو
brawn گوشت
venison گوشت گوزن
grill گوشت کباب کن
masher گوشت کوب
grilling گوشت کباب کن
mangler گوشت خرد کن
lenten بی گوشت لاغر
leal meat گوشت لخم
grills گوشت کباب کن
murrain گوشت مرده
surloin گوشت مازه
red meat گوشت گاووگوسفند
meatman گوشت فروش
ham گوشت ران
mutton گوشت گوسفند
shoulder گوشت سردست
leg گوشت ران
emaciated گوشت رفته
flab گوشت اضافی
flab گوشت شل و آویزان
the pulp of an apple گوشت سیب
pot roast گوشت اب پزشده
sarcophagous گوشت خوار
pot roasts گوشت اب پزشده
outgrowth گوشت زیادی
top round گوشت کبابی
gravy شیره گوشت
minces گوشت قیمه
mince گوشت قیمه
dripping چکیده گوشت
pulpous گوشت دار
horseflesh گوشت اسب
pork گوشت خوک
chop گوشت دنده
chop گوشت کتلت
meaty گوشت دار
luncheon meat گوشت ساندویچی
meatiest گوشت دار
meatier گوشت دار
pemican گوشت خشکانده
pemmican گوشت خشکانده
rib گوشت دنده
beefed up گوشت گاو
chopping board تختهسبزیو گوشت
beef گوشت گاو
white meat گوشت سفید
sirloin گوشت راسته
sirloins گوشت راسته
beefy گوشت الو
meat fly مگس گوشت
haslet گوشت کبابی
spareribs گوشت دنده
caruncle گوشت پاره
flesh hook قلاب گوشت کش
flash hook قلاب گوشت
butchery business گوشت فروشی
incarnant گوشت نو اور
killcalf گوشت فروش
collop برش گوشت
carrion گوشت گندیده
carnosity گوشت زیاد
green meat گوشت کهنه
carnification گوشت سازی
blowfly مگس گوشت
brisket گوشت سینه
french chop گوشت دنده
beef tea جوهریاشیره گوشت
fleshmonger گوشت فروش
fruit pulp گوشت میوه
flesher گوشت فروش
fuzz ball گوشت زیادی
gambrel قلاب گوشت
goose گوشت غاز
carneous گوشت مانند
pancreas خوش گوشت
stringers چنگک گوشت
stringer چنگک گوشت
diastasc اب خوش گوشت
consomme اب گوشت تنگاب
lappet گوشت اویخته
lambs گوشت بره
shin گوشت قلم پا
lamb گوشت بره
shins گوشت قلم پا
pancreases خوش گوشت
sirloins گوشت کمرگوسفند یا خوک
gratings گوشت ریز ساینده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com