English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
security monitoring نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
Other Matches
security تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
circular scanning مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
reserved for security purposes تامینی
security force نیروی تامینی
security countermeasures اقدامات تامینی
safety fuze ماسوره تامینی
preventive justice حقوق تامینی
preventive action اقدامات تامینی
insurance stockage ذخیره تامینی
hedge خرید و فروش تامینی
hedged خرید و فروش تامینی
hedging خرید و فروش تامینی
hedges خرید و فروش تامینی
intraline فاصله تامینی ساختمانها ازیکدیگر
hedge داد وستد تامینی کردن
hedged داد وستد تامینی کردن
hedges داد وستد تامینی کردن
precautions درنظرگرفتن احتیاط و جنبههای تامینی لازم
precaution درنظرگرفتن احتیاط و جنبههای تامینی لازم
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
escorted محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorting محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorts محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escort محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
preventive detention تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
vigilance مراقبت
care مراقبت
counter surveillance ضد مراقبت
espial مراقبت
ovservation مراقبت
eyesight مراقبت
cares مراقبت
watchfulness مراقبت
cared مراقبت
tendance مراقبت
surveillance مراقبت
unattended بی مراقبت
watchful مراقبت
monitoring نظارت
helms نظارت
governance نظارت
controlment نظارت
presidency نظارت
controllership نظارت
supervision نظارت
helm نظارت
intendancy نظارت
controlling نظارت
superintendence نظارت
superintendency نظارت
surveillance نظارت
control نظارت
stewardship نظارت
proctorship نظارت
controls نظارت
inspection نظارت
residential care مراقبت پناهگاهی
watching مراقبت کردن
watch tower برج مراقبت
watches مراقبت کردن
watched مراقبت کردن
watch مراقبت کردن
control towers برج مراقبت
day care مراقبت در روز
area monitoring مراقبت منطقهای
Medicare مراقبت پزشکی
watchtower برج مراقبت
watchtowers برج مراقبت
ground surveillance مراقبت زمینی
sea surveillance مراقبت دریایی
due care مراقبت کافی
listening watch مراقبت به گوش
combat surveillance مراقبت رزمی
to see after مراقبت کردن
to see to it مراقبت کردن
care of supplies مراقبت اماد
see to it مراقبت کردن
animadversion مراقبت مشاهده
air surveillance مراقبت هوایی
air search مراقبت هوایی
acoustical surveillance مراقبت صوتی
to llok مراقبت کردن
helical scanning مراقبت مارپیچی
insuring مراقبت کردن در
ensured مراقبت کردن در
ensure مراقبت کردن در
ensuring مراقبت کردن در
insures مراقبت کردن در
ensures مراقبت کردن در
harbor control tower برج مراقبت بندر
double up مراقبت از مهاجم با دو مدافع
care and handling مراقبت و دستکاری وسایل
lookout مراقبت عمل پاییدن
airborne beacon برج مراقبت هوابرد
lookouts مراقبت عمل پاییدن
maintain به خوبی مراقبت شده
air beacon برج مراقبت پایگاه
to ensure something مراقبت کردن در [چیزی]
maintained به خوبی مراقبت شده
maintains به خوبی مراقبت شده
overwatch مراقبت از حرکت بااتش
radar beacon برج مراقبت رادار
under one's wing <idiom> تحت مراقبت کسی
stake-outs محل تحت مراقبت
stake-out محل تحت مراقبت
care محافظت کردن مراقبت
cared محافظت کردن مراقبت
cares محافظت کردن مراقبت
surveillance دیدبانی و مراقبت از منطقه
unattended operation هملکرد مراقبت نشده
surveillant مراقبت کننده دیدبان
radar scan مراقبت بوسیله رادار
sector of search منطقه مراقبت رادار
attendances ملازمت مراقبت رسیدگی
attendance ملازمت مراقبت رسیدگی
area monitoring مراقبت کردن از منطقه
search مراقبت کردن از زمین
searched مراقبت کردن از زمین
searches مراقبت کردن از زمین
searchingly مراقبت کردن از زمین
vigilance مراقبت به گوش بودن
control نظارت کردن
supervision نظارت کردن
inspector نظارت کننده
supervised نظارت کردن
government control نظارت دولتی
foreign exchange control نظارت بر ارز
fiscal control نظارت مالی
supervisor state حالت نظارت
stewardship نظارت خرج
direct نظارت کردن
directed نظارت کردن
exchange control نظارت ارز
inspection certificate گواهی نظارت
inspection clause بند نظارت
inspection clause ماده نظارت
directs نظارت کردن
monetary control نظارت پولی
controls نظارت کردن
qualitative controls نظارت کیفی
staff supervision نظارت ستادی
inspectors نظارت کننده
invigilation نظارت درامتحانات
span of control حوزه نظارت
supervise نظارت کردن
superintend نظارت کردن بر
supervises نظارت کردن
monitors نظارت کردن
superintending نظارت کردن بر
CCTV camera دوربین نظارت
budgetary control نظارت بودجهای
observation camera دوربین نظارت
bailiwick مباشرت نظارت
security camera دوربین نظارت
supervisor state وضعیت نظارت
surveillance camera دوربین نظارت
administer نظارت کردن
closed-circuit camera دوربین نظارت
monitor نظارت کردن
uncontrollably غیرقابل نظارت
uncontrollable غیرقابل نظارت
superintends نظارت کردن بر
controlling نظارت کردن
monitored نظارت کردن
supervising نظارت کردن
controllable قابل نظارت
control of resources نظارت بر منابع
control equipment ابزار نظارت
close supervision نظارت نزدیک
close supervision نظارت مستقیم
superintended نظارت کردن بر
up to someone to do something <idiom> مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
slap together <idiom> به عجله وبی مراقبت واداشتن
unattended ground sensor رادار مراقبت زمینی خودکار
picket نرده کشیدن مراقبت کردن
picketed نرده کشیدن مراقبت کردن
pickets نرده کشیدن مراقبت کردن
aspect رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
aspects رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
invigilates در امتحان نظارت کردن
watching بر کسی نظارت کردن
controlling نظارت و ممیزی کردن
watched بر کسی نظارت کردن
invigilate در امتحان نظارت کردن
control نظارت و ممیزی کردن
invigilated در امتحان نظارت کردن
invigilating در امتحان نظارت کردن
watches بر کسی نظارت کردن
election supervisory council انجمن نظارت بر انتخابات
election supervisor council انجمن نظارت بر انتخابات
controlling بازرسی نظارت جلوگیری
in the charge of <idiom> تحت مراقب یا نظارت
watch بر کسی نظارت کردن
control بازرسی نظارت جلوگیری
regulated monopoly انحصار نظارت شده
controls نظارت و ممیزی کردن
controls بازرسی نظارت جلوگیری
managed money پول نظارت شده
spiral scanning مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
maintain watch مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com