English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
man machine systems نظامهای انسانی- ماشینی
Other Matches
information processing systems نظامهای خبرپردازی
human factor فاکتورهای انسانی ضریب مربوط به خطای انسانی
inhuman فاقد خوی انسانی غیر انسانی
mask یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
loop pile پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
mechanic ماشینی
mechanician ماشینی
mechanized ماشینی
machine made ماشینی
mechanical ماشینی
human انسانی
humanitarian <adj.> انسانی
humane <adj.> انسانی
neoanthropic نو انسانی
humane انسانی
humans انسانی
hu man انسانی
machine ringing زنگ ماشینی
machine shop tool ابزار ماشینی
machine translation ترجمه ماشینی
machine welding جوشکاری ماشینی
mechanical welding جوشکاری ماشینی
machinery steel فولاد ماشینی
lawn sprinkler اب پاش ماشینی
mechanization ماشینی کردن
machine tool ابزار ماشینی
artificial intelligence هوش ماشینی
machine tools ابزار ماشینی
mechanized ماشینی شده
manipulator دست ماشینی
drill press vise گیره ماشینی
robots ادم ماشینی
octane سوخت ماشینی
mass production تولید ماشینی
robot ادم ماشینی
automatons ادم ماشینی
power saw اره ماشینی
mechanical production تولید ماشینی
mechanical translation ترجمه ماشینی
mechanical language زبان ماشینی
mechnical ماشینی صنعتی
mechanical translator مترجم ماشینی
mechanized data دادههای ماشینی
factory rugs فرش ماشینی
tufted rugs فرش ماشینی
automaton ادم ماشینی
mechanism قطعه ماشینی
mechanisms قطعه ماشینی
dehumanises نا انسانی کردن
dehumanised نا انسانی کردن
human factor عوامل انسانی
human factor عامل انسانی
inhumane غیر انسانی
dehumanising نا انسانی کردن
hu man nature طبیعت انسانی
human capital سرمایه انسانی
dehumanized نا انسانی کردن
dehumanizes نا انسانی کردن
dehumanize نا انسانی کردن
hordes رمه انسانی
horde رمه انسانی
humanly بطور انسانی
cut-throat غیر انسانی
preterhuman فوق انسانی
dehumanizing نا انسانی کردن
human resources منابع انسانی
manpower نیروی انسانی
man power نیروی انسانی
humanized انسانی کردن
humanizing انسانی کردن
humanised انسانی کردن
humanising انسانی کردن
humanises انسانی کردن
superhuman مافوق انسانی
non-human غیر انسانی
non human غیر انسانی
humanize انسانی کردن
unknowable ماوراتجربیات انسانی
labored نیروی انسانی
labors نیروی انسانی
litterae humaniores علوم انسانی
humanizes انسانی کردن
labour نیروی انسانی
liberal arts علوم انسانی
humanization انسانی کردن
human skill مهارت انسانی
labor نیروی انسانی
machinery castings ریخته گری ماشینی
mechanistic theory نظریه ماشینی نگری
to start a car [to crank a car] [American English] ماشینی را روشن کردن
automation ماشینی شدن تولید
gynoid نوع زن ادم ماشینی
agricultural mechanization ماشینی کردن کشاورزی
machine shop کارگاه محاسبات ماشینی
crosscut saw اره گرد ماشینی
manpower cieling حداکثرنیروی انسانی مجاز
manpower control کنترل نیروی انسانی
sportmanship رفتار و اخلاق انسانی
authorized manpower نیروی انسانی مجاز
scientific manpower نیروی انسانی متخصص
dehumanizes فاقدصفات انسانی شدن
manpower development پرورش نیروی انسانی
humance انسانی شایسته بشریت
high level manpower نیروی انسانی بالا
human factors engineering مهندسی عوامل انسانی
manpower cieling سطح نیروی انسانی
human biometric زیست سنجی انسانی
human ecology بوم شناسی انسانی
humans دارای خوی انسانی
dehumanize فاقداحساسات انسانی کردن
dehumanize فاقدصفات انسانی شدن
humanism علوم انسانی انسانگرایی
dehumanising فاقدصفات انسانی شدن
dehumanized فاقداحساسات انسانی کردن
man made مصنوع انسان انسانی
dehumanising فاقداحساسات انسانی کردن
dehumanizes فاقداحساسات انسانی کردن
man-made مصنوع انسان انسانی
dehumanizing فاقداحساسات انسانی کردن
dehumanised فاقداحساسات انسانی کردن
dehumanised فاقدصفات انسانی شدن
dehumanises فاقداحساسات انسانی کردن
dehumanises فاقدصفات انسانی شدن
dehumanized فاقدصفات انسانی شدن
dehumanizing فاقدصفات انسانی شدن
human دارای خوی انسانی
automaton ماشینی که کارهای انسان را میکند
automatons ماشینی که کارهای انسان را میکند
clock ماشینی که زمان را نشان میدهد
clocks ماشینی که زمان را نشان میدهد
droid یک ادم ماشینی شبیه انسان
businesses ماشینی که در شرکت استفاده میشود
business ماشینی که در شرکت استفاده میشود
serviced ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
ingrain فرش ماشینی دو رو و تمام پشم
service ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
Machine- made carpets . فرشهای ماشینی ( غیر دستباف )
winepress ماشینی که اب انگور رامیگیرد چرخشت
barker کارگر یا ماشینی که پوست میکند
bordering machine ماشینی که لبه لوله ها را خم میکند
investment in human capital سرمایه گذاری در نیروی انسانی
unknowing ندانسته ماورا تجربیات انسانی
unknowingly ندانسته ماورا تجربیات انسانی
yahoo جانوری که درقالب انسانی باشد
manpower planning برنامه ریزی نیروی انسانی
manpower loading chart نمودار تخصیص نیروی انسانی
AA فوق دیپلم در علوم انسانی
lag rate نسبت کسری نیروی انسانی
B.A مخفف لیسانس علوم انسانی
man power leveling یکنواخت کردن نیروی انسانی
B.A.s مخفف لیسانس علوم انسانی
dehumanization از دست دادن صفات انسانی
dehumanises از خصائص انسانی محروم شدن
eros بچه قشنگ غرائزشهوانی انسانی
dehumanize از خصائص انسانی محروم شدن
hu man دارای خوی انسانی انسان
dehumanizing از خصائص انسانی محروم شدن
dehumanising از خصائص انسانی محروم شدن
dehumanised از خصائص انسانی محروم شدن
dehumanized از خصائص انسانی محروم شدن
dehumanizes از خصائص انسانی محروم شدن
heterologous سرم غیر انسانی دگرسان
badge reader ماشینی که داده را از یک نشانه مشخصات می خواند
appliance ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
caloric engine ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
saw doctor ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
automation افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
appliances ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
pulsator ماشینی که الماس را از خاک جدا میکند
weighing machine ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
PhD درجه دکترا در علوم یا دانشهای انسانی
anthroposophy علم شناسایی طبیعت و ماهیت انسانی
PhDs درجه دکترا در علوم یا دانشهای انسانی
anthropomorphism تصور شخصیت انسانی برای چیزی
Ekistics [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
to have packed up [British E] کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
card ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
injection engine ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
perforator ماشینی که روی کاغذ سوراخها را پانج میکند
self feeder ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
manifolder ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
to conk out کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to crap out خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to conk out خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
wright کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
to have packed up [British E] خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to crap out کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
cards ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
manifold writer ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
wringer ماشینی که برای چلاندن چیزی بکارمی رود
anthropological وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
anthropomorphize جنبه انسانی برای خدا قائل شدن
anthropopathism اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
labour intensive industry صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
preterhuman بیرون از نبروی انسانی خارج از قوه بشر
anthropomorphism قائل شدن جنبه انسانی برای خدا
wiretapper جاسوس یا ماشینی که مکالمات را بطور سری ضبط میکند
CNC ماشینی که به طور خودکار توسط کامپیوتر اجرا میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com