Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
foreign value system
نظام ارزشی بیگانه
Other Matches
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
foreignism
رسم بیگانه بیگانه پرستی
single valued
تک ارزشی
univalent
یک ارزشی
worth a cent
<idiom>
با هر ارزشی
two valued
دو ارزشی
trivalent
سه ارزشی
ad velorem
ارزشی
multivalued
چند ارزشی
value judgement
قضاوت ارزشی
monobasic acid
اسید یک ارزشی
value trace
اثر ارزشی
value judgment
داوری ارزشی
value judgements
قضاوت ارزشی
quadrivalent
چهار ارزشی
it is of little worth
چندان ارزشی ندارد
dress left
از چپ نظام یا از راست نظام
assessed value
ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود
averages
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaging
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
normative economics
اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
goldbrick
جنس بی ارزشی که بجای جنس بهاداری فروخته میشود
barbarian
بیگانه
strange
بیگانه
foreigner
بیگانه
abroad
بیگانه
peregrine
بیگانه
foreigners
بیگانه
stranger
بیگانه
barbarians
بیگانه
exotic
بیگانه
foreign
بیگانه
xenophobe
بیگانه
peregrin or rine
بیگانه
barbarous
بیگانه
outsider
بیگانه
alien
بیگانه
only
بس بیگانه
strangest
بیگانه
oversea
بیگانه
aliens
بیگانه
outsiders
بیگانه
xenoplastic
همزیست با بیگانه
abroad
ممالک بیگانه
xenophobe
بیگانه ترس
xenophilous
بیگانه پرست
foreign subjects
اتباع بیگانه
foreignism
اصطلاح بیگانه
stranger
بیگانه کردن
overseas
کشورهای بیگانه
xenocentrism
بیگانه محوری
xenophile
بیگانه دوست
xenophile
بیگانه پرست
xenophilism
بیگانه پرستی
xenophobia
بیگانه هراسی
xenophobia
بیگانه ترسی
loanword
واژه بیگانه
holozoic
بیگانه خوار
phagocytosis
بیگانه خواری
foreing currency
پول بیگانه
estrangements
بیگانه کردن
estrangement
بیگانه کردن
outlandish
بیگانه وار
xenophobe
دشمن بیگانه
foreignlegion
هنگ بیگانه
publican
بیگانه صاحب میخانه
macrophage
یاخته بیگانه خواردرشت
strangely
بطور غریب یا بیگانه
phagocyte
سلول بیگانه خوار
overseas agent
نماینده درکشور بیگانه
currency
ارز پول بیگانه
currencies
ارز پول بیگانه
barbarize
بیگانه یا وحشی شدن
publicans
بیگانه صاحب میخانه
estrange
بیگانه کردن دورکردن
strangers
بطور غریب یا بیگانه
xenoglossophilia
عشق به زبانهای بیگانه
xenoglossophobia
هراس از زبانهای بیگانه
he is no linguist
زبان بیگانه نمیداند
foreignize
بیگانه کردن یاشدن
non-resident alien
[NRA]
بیگانه غیر مقیم
gringo
بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
foreignize
حالت بیگانه دادن یایافتن
the a.of boreign words
اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
gringos
بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
phagotroph
ریزه پرواره بیگانه خوار
alien species
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
indents
سفارش خرید از کشور بیگانه
indenting
سفارش خرید از کشور بیگانه
neophyte
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
indent
سفارش خرید از کشور بیگانه
invasive species
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
invasive exotic
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
exotic
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
tramontane
واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
disunited
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunites
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disuniting
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunite
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
barbarize
با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
phagocytize
در اثر بیگانه خواری تحلیل رفتن
enclave
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
alienability
قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
enclaves
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
to purify the person language
زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
adoption
اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
exclave
ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
chuck
سه نظام
systems
نظام
left d.
نظام به چپ
chucked
سه نظام
chucks
سه نظام
trends
نظام
trend
نظام
military
نظام
system
نظام
ablegate
مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
enclave
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
short haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short-haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
incentive system
نظام تشویقی
jaw chuck
سه نظام فک دار
educational system
نظام اموزشی
landlordism
نظام اربابی
household system
نظام خانوادگی
mechanism of the organ
نظام تشکیلات
factory system
نظام کارخانهای
foot infantry
پیاده نظام
serfdom system
نظام سرفی
filing system
نظام بایگانی
hand operated chuck
سه نظام دستی
household system
نظام تولیدخانوادگی
man power
مشمولین نظام
underdetermined system
نظام نامعین
serfdom system
نظام رعیتی
yeomanry
سواره نظام
welfare system
نظام رفاهی
value system
نظام ارزشها
skirmisher
پیاده نظام
social system
نظام اجتماعی
system dynamics
پویائی نظام
systematization
نظام دهی
systems analysis
نظام شناسی
tax system
نظام مالیاتی
taylorism
نظام تیلور
serfdom
نظام رعیتی
serfdom
نظام دهقانی
market system
نظام بازار
miniature system
خرده نظام
mixed system
نظام مختلط
mnemonic system
نظام یادیار
modern system
نظام نوین
modern system
نظام جدید
musculature
نظام عضلانی
open system
نظام باز
price system
نظام قیمت
price system
نظام قیمتی
sensorium
نظام حسی
the military profession
کار نظام
economic system
نظام اقتصادی
closed system
نظام بسته
banking system
نظام بانکداری
communism
نظام اشتراکی
agrarian system
نظام ارضی
action system
نظام عمل
accounting system
نظام حسابداری
infantry
پیاده نظام
military
مربوط به نظام
phonology
نظام صوتی
cavalry
سواره نظام
barter system
نظام پایاپای
barter system
نظام تهاتری
class system
نظام طبقاتی
chuck wrench
اچار سه نظام
centralized system
نظام متمرکز
caste system
نظام کاستی
capitalist system
نظام کاپیتالیسم
boring chuck
سه نظام مته
biosystem
نظام زیستی
biological system
نظام زیستی
binary system
نظام دو نمادی
military service
نظام وفیفه
conscription
نظام وفیفه
systems
نظام سیستم
system
نظام سیستم
horse
سواره نظام
order
نظام معماری
socialism
نظام اشتراکی
code
نظام نامه
exemption
معافی نظام
regulations
نظام نامه
chuck
دستگاه نظام
chuck
صفحه نظام
feudalism
نظام زمینداری
double standard
نظام دو معیاری
service
نظام وفیفه
dragoons
سواره نظام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com