English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
closed system نظام اقتصادی بسته
Other Matches
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
economic system نظام اقتصادی
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
closed system نظام بسته
e c e کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
communism کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic liberalism مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic aggregates مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic imperialism جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
quarterly journal of economics مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
dress left از چپ نظام یا از راست نظام
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic order quantity کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
autarky خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
chuck سه نظام
military نظام
chucks سه نظام
chucked سه نظام
trend نظام
left d. نظام به چپ
systems نظام
system نظام
trends نظام
social system نظام اجتماعی
value system نظام ارزشها
filing system نظام بایگانی
skirmisher پیاده نظام
socialism نظام اشتراکی
foot infantry پیاده نظام
serfdom system نظام سرفی
dragoon سواره نظام
dragoons سواره نظام
factory system نظام کارخانهای
underdetermined system نظام نامعین
order نظام معماری
the military profession کار نظام
system نظام سیستم
code نظام نامه
taylorism نظام تیلور
tax system نظام مالیاتی
educational system نظام اموزشی
systems analysis نظام شناسی
systematization نظام دهی
system dynamics پویائی نظام
serfdom system نظام رعیتی
serfdom نظام رعیتی
household system نظام خانوادگی
hand operated chuck سه نظام دستی
man power مشمولین نظام
modern system نظام جدید
modern system نظام نوین
mnemonic system نظام یادیار
mixed system نظام مختلط
horse سواره نظام
market system نظام بازار
chuck دستگاه نظام
chuck صفحه نظام
chucked دستگاه نظام
chucked صفحه نظام
landlordism نظام اربابی
serfdom نظام دهقانی
jaw chuck سه نظام فک دار
price system نظام قیمتی
price system نظام قیمت
systems نظام سیستم
horseman سواره نظام
open system نظام باز
chucks صفحه نظام
chucks دستگاه نظام
musculature نظام عضلانی
incentive system نظام تشویقی
household system نظام تولیدخانوادگی
miniature system خرده نظام
biological system نظام زیستی
action system نظام عمل
exemption معافی نظام
accounting system نظام حسابداری
infantry پیاده نظام
military مربوط به نظام
barter system نظام تهاتری
chuck wrench اچار سه نظام
phonology نظام صوتی
class system نظام طبقاتی
delusional system نظام هذیانی
cavalry سواره نظام
regulations نظام نامه
agrarian system نظام ارضی
centralized system نظام متمرکز
biosystem نظام زیستی
boring chuck سه نظام مته
barter system نظام پایاپای
banking system نظام بانکداری
dynamic system نظام پویا
dual price system نظام دو قیمتی
drill chuck سه نظام مته
binary system نظام دو نمادی
capitalist system نظام کاپیتالیسم
caste system نظام کاستی
cognitive system نظام شناختی
cutter chuck سه نظام فرز
military service نظام وفیفه
credit system نظام اعتباری
collectivism نظام اشتراکی
welfare system نظام رفاهی
yeomanry سواره نظام
sensorium نظام حسی
colonial system نظام استعماری
conscription نظام وفیفه
double standard نظام دو معیاری
communism نظام اشتراکی
feudalism نظام زمینداری
communication system نظام ارتباطی
serviced نظام وفیفه
service نظام وفیفه
conversational system نظام محاورهای
mechanism of the organ نظام تشکیلات
communist system نظام کمونیستی
dragonnades بوسیله سواره نظام
doughboy سرباز پیاده نظام
drill socket [مخروطی سه نظام مته]
infantrymen جمعی پیاده نظام
normal interval فرمان از جلو نظام
infantrymen سرباز پیاده نظام
infantryman جمعی پیاده نظام
infantryman سرباز پیاده نظام
cosmology نظام عالم وجود
cosmologies نظام عالم وجود
ironside نام سواره نظام
foot soldier سرباز پیاده نظام
cavalry unit یکان سوار نظام
slacker فراری ازخدمت نظام
slackers فراری ازخدمت نظام
light infantry پیاده نظام سبک
clamping chuck سه نظام بست دار
conscription law قانون نظام وفیفه
chuck lathe سه نظام ماشین تراش
desert from military service فراری از خدمت نظام
commercial banking system نظام بانکداری تجارتی
janizary سرباز پیاده نظام
national service خدمت نظام وظیفه
merit system نظام شایستگی نگر
caste system نظام طبقهای منفصل
dogface سرباز پیاده نظام
dough boy سرباز پیاده نظام
capitalist system نظام سرمایه داری
wage system نظام پرداخت دستمزد
electrically operated chuck سه نظام با عملکرد الکتریکی
military service خدمت نظام وفیفه
exchange rate system نظام نرخ ارز
extended family system نظام فامیلی گسترده
constitution نظام نامه مزاج
constitutions نظام نامه مزاج
federal reserve system نظام فدرال رزرو
social security system نظام تامین اجتماعی
simultaneous equation system نظام معادلات همزمانی
infantry رسته پیاده نظام
effective tax system نظام موثر مالیاتی
conscripts مشمول نظام کردن
systematized delusions هذیانهای نظام یافته
voting system نظام رای گیری
voluntaryist مخالف نظام وفیفه
to enter the military داخل نظام شدن
to bear arms خدمت نظام کردن
societies نظام اجتماعی گروه
conscript مشمول نظام کردن
monarchical هواداری نظام شاهی
conscripted مشمول نظام کردن
systems approach رویکرد نظام نگر
conscripting مشمول نظام کردن
society نظام اجتماعی گروه
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
free economic system نظام اقتصاد ازاد
gold standard نظام پولی طلا
quota system نظام سهمیه بندی
gold currency system نظام پولی طلا
proportional tax system نظام مالیات تناسبی
free market system نظام بازار ازاد
progressive tax system نظام مالیات تصاعدی
army regulation نظام نامه ارتشی
planning system نظام برنامه ریزی
gold backing system نظام پشتوانه طلا
phylarch فرمانده سواره نظام
free enterprise system نظام اقتصاد ازاد
rationing system نظام جیره بندی
cosmos نظام عالم وجود
free enterprise system نظام تجارت ازاد
selective service خدمت داوطلبانه نظام
bimetallism نظام پولی دو فلزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com