English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
free market system نظام بازار ازاد
Other Matches
market system نظام بازار
free enterprise system نظام تجارت ازاد
free enterprise system نظام اقتصاد ازاد
free economic system نظام اقتصاد ازاد
competition بازار ازاد
competitions بازار ازاد
free market بازار ازاد
free markets بازار ازاد
open market بازار ازاد
free market economy اقتصاد بازار ازاد
open market rate نرخ بازار ازاد
open market operations عملیات بازار ازاد
open purchase خرید از بازار ازاد
open market price قیمت بازار ازاد
open market بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
open market operation عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
walras law براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
dumping فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
market research تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
fairest بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairs بازار مکاره هفته بازار عادلانه
market failure شکست بازار نارسائی بازار
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
dress left از چپ نظام یا از راست نظام
market value در بازار قیمت بازار
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
market economy اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
systems نظام
system نظام
trends نظام
chuck سه نظام
chucked سه نظام
trend نظام
chucks سه نظام
left d. نظام به چپ
military نظام
taylorism نظام تیلور
tax system نظام مالیاتی
systems analysis نظام شناسی
capitalist system نظام کاپیتالیسم
systematization نظام دهی
system dynamics پویائی نظام
socialism نظام اشتراکی
value system نظام ارزشها
price system نظام قیمت
order نظام معماری
boring chuck سه نظام مته
biosystem نظام زیستی
biological system نظام زیستی
binary system نظام دو نمادی
barter system نظام تهاتری
the military profession کار نظام
caste system نظام کاستی
cognitive system نظام شناختی
closed system نظام بسته
double standard نظام دو معیاری
communism نظام اشتراکی
feudalism نظام زمینداری
conscription نظام وفیفه
open system نظام باز
military service نظام وفیفه
musculature نظام عضلانی
underdetermined system نظام نامعین
class system نظام طبقاتی
chuck wrench اچار سه نظام
modern system نظام جدید
cavalry سواره نظام
centralized system نظام متمرکز
barter system نظام پایاپای
banking system نظام بانکداری
sensorium نظام حسی
system نظام سیستم
serfdom نظام دهقانی
serfdom نظام رعیتی
serfdom system نظام رعیتی
serfdom system نظام سرفی
systems نظام سیستم
horseman سواره نظام
chucks صفحه نظام
chuck دستگاه نظام
chuck صفحه نظام
chucks دستگاه نظام
chucked دستگاه نظام
miniature system خرده نظام
dragoon سواره نظام
dragoons سواره نظام
price system نظام قیمتی
phonology نظام صوتی
skirmisher پیاده نظام
modern system نظام نوین
horse سواره نظام
mnemonic system نظام یادیار
agrarian system نظام ارضی
social system نظام اجتماعی
action system نظام عمل
accounting system نظام حسابداری
mixed system نظام مختلط
infantry پیاده نظام
military مربوط به نظام
chucked صفحه نظام
landlordism نظام اربابی
mechanism of the organ نظام تشکیلات
delusional system نظام هذیانی
conversational system نظام محاورهای
drill chuck سه نظام مته
incentive system نظام تشویقی
dual price system نظام دو قیمتی
dynamic system نظام پویا
economic system نظام اقتصادی
factory system نظام کارخانهای
filing system نظام بایگانی
credit system نظام اعتباری
foot infantry پیاده نظام
jaw chuck سه نظام فک دار
cutter chuck سه نظام فرز
educational system نظام اموزشی
regulations نظام نامه
communist system نظام کمونیستی
welfare system نظام رفاهی
service نظام وفیفه
exemption معافی نظام
colonial system نظام استعماری
collectivism نظام اشتراکی
hand operated chuck سه نظام دستی
household system نظام خانوادگی
serviced نظام وفیفه
code نظام نامه
communication system نظام ارتباطی
man power مشمولین نظام
yeomanry سواره نظام
household system نظام تولیدخانوادگی
infantry رسته پیاده نظام
dough boy سرباز پیاده نظام
infantryman جمعی پیاده نظام
infantrymen جمعی پیاده نظام
infantryman سرباز پیاده نظام
exchange rate system نظام نرخ ارز
dogface سرباز پیاده نظام
infantrymen سرباز پیاده نظام
foot soldier سرباز پیاده نظام
cosmology نظام عالم وجود
cosmologies نظام عالم وجود
dragonnades بوسیله سواره نظام
electrically operated chuck سه نظام با عملکرد الکتریکی
simultaneous equation system نظام معادلات همزمانی
drill socket [مخروطی سه نظام مته]
slacker فراری ازخدمت نظام
slackers فراری ازخدمت نظام
social security system نظام تامین اجتماعی
national service خدمت نظام وظیفه
doughboy سرباز پیاده نظام
effective tax system نظام موثر مالیاتی
janizary سرباز پیاده نظام
ironside نام سواره نظام
phylarch فرمانده سواره نظام
military service خدمت نظام وفیفه
conscripts مشمول نظام کردن
conscripting مشمول نظام کردن
conscripted مشمول نظام کردن
conscript مشمول نظام کردن
society نظام اجتماعی گروه
societies نظام اجتماعی گروه
grabby نفر پیاده نظام
gold standard نظام پایه طلا
gold standard نظام پولی طلا
gold currency system نظام پولی طلا
gold backing system نظام پایه طلا
planning system نظام برنامه ریزی
constitution نظام نامه مزاج
constitutions نظام نامه مزاج
merit system نظام شایستگی نگر
cosmos نظام عالم وجود
federal reserve system نظام فدرال رزرو
selective service خدمت داوطلبانه نظام
normal interval فرمان از جلو نظام
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
right shoulder arms فرمان ازراست نظام
regressive tax system نظام مالیاتی نزولی
regressive tax system نظام مالیاتی کاهنده
rationing system نظام سهمیه بندی
rationing system نظام جیره بندی
quota system نظام سهمیه بندی
proportional tax system نظام مالیات تناسبی
progressive tax system نظام مالیات تصاعدی
gold backing system نظام پشتوانه طلا
voting system نظام رای گیری
monarchical هواداری نظام شاهی
systems approach رویکرد نظام نگر
army regulation نظام نامه ارتشی
systematized delusions هذیانهای نظام یافته
voluntaryist مخالف نظام وفیفه
bimetallism نظام پولی دو فلزی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com