Dictiornary-Farsi | نظام قیمتهای حمایت شده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
price support system	نظام قیمتهای حمایت شده


Other Matches

marxist economics	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
protective duty	حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
whole prices	قیمتهای عمده
relative prices	قیمتهای نسبی
official prices	قیمتهای رسمی
market prices	قیمتهای بازار
distorted prices	قیمتهای تحریف شده
guaranteed prices	قیمتهای تضمین شده
market prices	قیمتهای تعیین شده در بازار
index of wholesale prices	شاخص قیمتهای عمده فروشی
index of retail prices	شاخص قیمتهای خرده فروشی
value cost contract	پیمان بستن با قیمتهای پایه
point of sale	محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
dress left	از چپ نظام یا از راست نظام
effective demand	تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
escalation	مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
support	حمایت
protectorship	حمایت
aid	حمایت
advocation	حمایت
belay	حمایت
in suppotrtof	به حمایت
abetment	حمایت
aiding	حمایت
aided	حمایت
vindication	حمایت
protection	حمایت
patronage	حمایت
sponsorship	حمایت
auspices	حمایت
egis	حمایت
lee	حمایت
vindicated	حمایت کردن از
vindicating	حمایت کردن از
to take under one's wing	حمایت کردن
price support	حمایت قیمت
protecting	حمایت کردن
shelter	محافظت حمایت
protect	حمایت کردن
vindicates	حمایت کردن از
vindicate	حمایت کردن از
partisanship	هواخواهی حمایت
uphold	حمایت کردن از
upholds	حمایت کردن از
sustain	حمایت کردن از
sheltered	محافظت حمایت
vindicative	حمایت امیز
sheltering	محافظت حمایت
shelters	محافظت حمایت
propugn	حمایت کردن از
sustained	حمایت کردن از
sustains	حمایت کردن از
protects	حمایت کردن
vindicable	حمایت کردنی
aided	حمایت کردن
aid	حمایت کردن
support	حمایت کردن
maintenance	حمایت خرجی
self support	حمایت از خود
covering a man	حمایت فوروارد
emotional support	حمایت عاطفی
dynamic balay	حمایت متحرک
to defend [from]	حمایت کردن [از]
protection	حراست حمایت
aiding	حمایت کردن
to agitate [for]	حمایت کردن
overprotection	حمایت مفرط
price support	حمایت قیمتی
belayer	حمایت کننده
maintrain	حمایت کردن از
defends	حمایت کردن
defend	حمایت کردن
maintenance of membership	حمایت از عضویت
defended	حمایت کردن
defending	حمایت کردن
espousing	شوهردادن حمایت کردن از
auspice	سایه حمایت توجهات
agricultural support policy	سیاست حمایت از کشاورزی
consumer protection	حمایت از مصرف کننده
consumerism	حمایت از مصرف کننده
environmetal protection	حمایت محیط زیستی
protege	حمایت شده شاگرد
belay on	علامت با طناب در حمایت
bring up	صعود با حمایت از بالا
statolatry	حمایت ازقدرت مرکزی
espouse	شوهردادن حمایت کردن از
espouses	شوهردادن حمایت کردن از
espoused	شوهردادن حمایت کردن از
protectionism	مکتب طرفدار حمایت
vindicatory	مربوط به دفاع و حمایت
stand one's ground <idiom>	حمایت از جایگاه شخص
assist	پیوستن به حمایت کردن از
stead	گذاشتن حمایت کردن
assisted	پیوستن به حمایت کردن از
assisting	پیوستن به حمایت کردن از
assists	پیوستن به حمایت کردن از
protectionists	طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionist	طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionists	طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionist	طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
maintains	حمایت کردن از مدعی بودن
maintain	حمایت کردن از مدعی بودن
maintained	حمایت کردن از مدعی بودن
supportable	حمایت کردنی تاب اوردنی
protectionism	سیستم حمایت از تولیدات داخلی
farm price supports	حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
consumer organization	سازمان حمایت از مصرف کنندگان
Thank you for your support	با تشکر برای حمایت شما.
labor theory of value	براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
to stand by a person	از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
stick one's neck out <idiom>	مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
price support	قیمت حمایت شده از طرف دولت
in law	کسی که تحت حمایت قانون است
system	نظام
left d.	نظام به چپ
systems	نظام
trends	نظام
trend	نظام
chuck	سه نظام
military	نظام
chucks	سه نظام
chucked	سه نظام
price support	تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
out law	کسی که از حقوق و حمایت قانونی بهره مند نیست
filing system	نظام بایگانی
skirmisher	پیاده نظام
serfdom system	نظام سرفی
serfdom system	نظام رعیتی
foot infantry	پیاده نظام
serfdom	نظام رعیتی
hand operated chuck	سه نظام دستی
household system	نظام خانوادگی
factory system	نظام کارخانهای
dual price system	نظام دو قیمتی
taylorism	نظام تیلور
dynamic system	نظام پویا
economic system	نظام اقتصادی
educational system	نظام اموزشی
tax system	نظام مالیاتی
systems analysis	نظام شناسی
systematization	نظام دهی
system dynamics	پویائی نظام
social system	نظام اجتماعی
household system	نظام تولیدخانوادگی
serfdom	نظام دهقانی
miniature system	خرده نظام
price system	نظام قیمت
mixed system	نظام مختلط
mnemonic system	نظام یادیار
modern system	نظام نوین
modern system	نظام جدید
musculature	نظام عضلانی
price system	نظام قیمتی
market system	نظام بازار
mechanism of the organ	نظام تشکیلات
sensorium	نظام حسی
incentive system	نظام تشویقی
underdetermined system	نظام نامعین
value system	نظام ارزشها
landlordism	نظام اربابی
the military profession	کار نظام
welfare system	نظام رفاهی
man power	مشمولین نظام
yeomanry	سواره نظام
open system	نظام باز
boring chuck	سه نظام مته
dragoons	سواره نظام
class system	نظام طبقاتی
closed system	نظام بسته
cognitive system	نظام شناختی
collectivism	نظام اشتراکی
colonial system	نظام استعماری
dragoon	سواره نظام
conscription	نظام وفیفه
communication system	نظام ارتباطی
communist system	نظام کمونیستی
horseman	سواره نظام
agrarian system	نظام ارضی
cavalry	سواره نظام
service	نظام وفیفه
banking system	نظام بانکداری
biosystem	نظام زیستی
capitalist system	نظام کاپیتالیسم
biological system	نظام زیستی
caste system	نظام کاستی
binary system	نظام دو نمادی
centralized system	نظام متمرکز
feudalism	نظام زمینداری
barter system	نظام تهاتری
military service	نظام وفیفه
double standard	نظام دو معیاری
chuck wrench	اچار سه نظام
barter system	نظام پایاپای
action system	نظام عمل
accounting system	نظام حسابداری
military	مربوط به نظام
regulations	نظام نامه
systems	نظام سیستم
credit system	نظام اعتباری
exemption	معافی نظام