Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
tax system
نظام مالیاتی
Search result with all words
effective tax system
نظام موثر مالیاتی
regressive tax system
نظام مالیاتی کاهنده
regressive tax system
نظام مالیاتی نزولی
Other Matches
tax deduction
تخفیف مالیاتی مخارجی که معافیت مالیاتی دارند
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
dress left
از چپ نظام یا از راست نظام
fiscal
مالیاتی
tax limit
حد مالیاتی
taxpayer
مودی مالیاتی
surtax
جریمه مالیاتی
revenuer
مامور مالیاتی
tax law
قانون مالیاتی
taxpayers
مودی مالیاتی
tax exemption
معافیت مالیاتی
tax remission
معافیت مالیاتی
tax instrument
ابزار مالیاتی
tax payer
مودی مالیاتی
tax capacity
فرفیت مالیاتی
tax policy
سیاست مالیاتی
tax proceeds
عواید مالیاتی
tax base
مبنای مالیاتی
tax incentive
انگیزه مالیاتی
tax friction
اصطکاک مالیاتی
tax expenditures
مخارج مالیاتی
tax exclusion
استثنای مالیاتی
ratability
مشمولیت مالیاتی
arrears of taxes
بقایای مالیاتی
fiscal policy
سیاست مالیاتی
tax equity
عدالت مالیاتی
tax havens
بهشت مالیاتی
tax havens
ماوای مالیاتی
tax haven
پناهگاه مالیاتی
tax haven
بهشت مالیاتی
tax haven
ماوای مالیاتی
tax concession
بخشودگی مالیاتی
tax credit
اعتبار مالیاتی
tax revenue
درامد مالیاتی
tax equation
معادله مالیاتی
burden of taxation
بار مالیاتی
tax burden
بار مالیاتی
capitation
سرشماری مالیاتی
tax efficiency
کارائی مالیاتی
tax collector
تحصیلدار مالیاتی
tax havens
پناهگاه مالیاتی
census
احصائیه ممیزی مالیاتی
censuses
احصائیه ممیزی مالیاتی
tax loopholes
روزنههای فرار مالیاتی
net tax revenue
خالص درامد مالیاتی
non tax revenue
درامد غیر مالیاتی
tax rolls
جزو جمع مالیاتی
effective tax rate
نرخ موثر مالیاتی
tax reforms
اصلاح امور مالیاتی
a comparison of the tax systems in Italy and Spain
مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
tax avoidance
اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
letter-box company
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
regressive tax
مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
withholding taxes
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding tax
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
revenue cutter
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
subsidy
حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
chucks
سه نظام
military
نظام
systems
نظام
chuck
سه نظام
system
نظام
chucked
سه نظام
trend
نظام
trends
نظام
left d.
نظام به چپ
revenue tax
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
murage
مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
household system
نظام تولیدخانوادگی
market system
نظام بازار
jaw chuck
سه نظام فک دار
man power
مشمولین نظام
mechanism of the organ
نظام تشکیلات
drill chuck
سه نظام مته
landlordism
نظام اربابی
incentive system
نظام تشویقی
household system
نظام خانوادگی
delusional system
نظام هذیانی
dual price system
نظام دو قیمتی
dynamic system
نظام پویا
economic system
نظام اقتصادی
educational system
نظام اموزشی
factory system
نظام کارخانهای
filing system
نظام بایگانی
mixed system
نظام مختلط
hand operated chuck
سه نظام دستی
foot infantry
پیاده نظام
cutter chuck
سه نظام فرز
yeomanry
سواره نظام
serfdom
نظام دهقانی
serfdom
نظام رعیتی
serfdom system
نظام رعیتی
serfdom system
نظام سرفی
skirmisher
پیاده نظام
the military profession
کار نظام
social system
نظام اجتماعی
system dynamics
پویائی نظام
systematization
نظام دهی
sensorium
نظام حسی
taylorism
نظام تیلور
underdetermined system
نظام نامعین
miniature system
خرده نظام
mnemonic system
نظام یادیار
modern system
نظام نوین
modern system
نظام جدید
musculature
نظام عضلانی
open system
نظام باز
price system
نظام قیمت
price system
نظام قیمتی
welfare system
نظام رفاهی
value system
نظام ارزشها
systems analysis
نظام شناسی
agrarian system
نظام ارضی
caste system
نظام کاستی
double standard
نظام دو معیاری
dragoons
سواره نظام
dragoon
سواره نظام
horseman
سواره نظام
centralized system
نظام متمرکز
chucks
صفحه نظام
chuck wrench
اچار سه نظام
chucks
دستگاه نظام
chucked
صفحه نظام
chucked
دستگاه نظام
chuck
صفحه نظام
chuck
دستگاه نظام
feudalism
نظام زمینداری
conscription
نظام وفیفه
accounting system
نظام حسابداری
infantry
پیاده نظام
phonology
نظام صوتی
cavalry
سواره نظام
military service
نظام وفیفه
banking system
نظام بانکداری
barter system
نظام پایاپای
barter system
نظام تهاتری
binary system
نظام دو نمادی
biological system
نظام زیستی
biosystem
نظام زیستی
boring chuck
سه نظام مته
capitalist system
نظام کاپیتالیسم
communism
نظام اشتراکی
exemption
معافی نظام
communist system
نظام کمونیستی
communication system
نظام ارتباطی
horse
سواره نظام
order
نظام معماری
socialism
نظام اشتراکی
cognitive system
نظام شناختی
regulations
نظام نامه
collectivism
نظام اشتراکی
colonial system
نظام استعماری
closed system
نظام بسته
code
نظام نامه
credit system
نظام اعتباری
service
نظام وفیفه
systems
نظام سیستم
serviced
نظام وفیفه
conversational system
نظام محاورهای
action system
نظام عمل
system
نظام سیستم
class system
نظام طبقاتی
military
مربوط به نظام
simultaneous equation system
نظام معادلات همزمانی
conscripts
مشمول نظام کردن
conscripting
مشمول نظام کردن
military service
خدمت نظام وفیفه
infantry
رسته پیاده نظام
closed system
نظام اقتصادی بسته
right shoulder arms
فرمان ازراست نظام
selective service
خدمت داوطلبانه نظام
cosmologies
نظام عالم وجود
constitutions
نظام نامه مزاج
national service
خدمت نظام وظیفه
cosmology
نظام عالم وجود
constitution
نظام نامه مزاج
societies
نظام اجتماعی گروه
infantrymen
سرباز پیاده نظام
infantryman
جمعی پیاده نظام
infantryman
سرباز پیاده نظام
voting system
نظام رای گیری
voluntaryist
مخالف نظام وفیفه
slackers
فراری ازخدمت نظام
to bear arms
خدمت نظام کردن
to enter the military
داخل نظام شدن
infantrymen
جمعی پیاده نظام
monarchical
هواداری نظام شاهی
conscripted
مشمول نظام کردن
conscript
مشمول نظام کردن
society
نظام اجتماعی گروه
systematized delusions
هذیانهای نظام یافته
wage system
نظام پرداخت دستمزد
systems approach
رویکرد نظام نگر
social security system
نظام تامین اجتماعی
cosmos
نظام عالم وجود
slacker
فراری ازخدمت نظام
rationing system
نظام سهمیه بندی
foreign value system
نظام ارزشی بیگانه
janizary
سرباز پیاده نظام
extended family system
نظام فامیلی گسترده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com