Dictiornary-Farsi | نظام مالیات تناسبی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
proportional tax system	نظام مالیات تناسبی


Other Matches

proportional tax	مالیات تناسبی
proportional taxation	مالیات تناسبی
proportional income tax	مالیات بر درامد تناسبی
progressive tax system	نظام مالیات تصاعدی
marxist economics	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
inconcinnity	بی تناسبی
proportional	تناسبی
disproportionateness	بی تناسبی
proportional growth	رشد تناسبی
ability to pay principle of taxation	اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation	تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax	مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes	صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise	مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax	مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
dress left	از چپ نظام یا از راست نظام
assessment	ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments	ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion	عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation	خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
levies	مالیات بندی مالیات
taxation	مالیات بندی مالیات
levied	مالیات بندی مالیات
levies	اخذ مالیات مالیات
levying	مالیات بندی مالیات
levying	اخذ مالیات مالیات
levied	اخذ مالیات مالیات
levy	اخذ مالیات مالیات
levy	مالیات بندی مالیات
regressive income tax	مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax	بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
system	نظام
trends	نظام
chuck	سه نظام
chucked	سه نظام
chucks	سه نظام
systems	نظام
trend	نظام
left d.	نظام به چپ
military	نظام
barter system	نظام پایاپای
chuck	صفحه نظام
infantry	پیاده نظام
chucked	دستگاه نظام
chucked	صفحه نظام
closed system	نظام بسته
chucks	دستگاه نظام
chucks	صفحه نظام
collectivism	نظام اشتراکی
horseman	سواره نظام
military	مربوط به نظام
colonial system	نظام استعماری
phonology	نظام صوتی
chuck	دستگاه نظام
class system	نظام طبقاتی
barter system	نظام تهاتری
agrarian system	نظام ارضی
binary system	نظام دو نمادی
biological system	نظام زیستی
action system	نظام عمل
accounting system	نظام حسابداری
biosystem	نظام زیستی
boring chuck	سه نظام مته
capitalist system	نظام کاپیتالیسم
centralized system	نظام متمرکز
chuck wrench	اچار سه نظام
systems	نظام سیستم
caste system	نظام کاستی
cavalry	سواره نظام
military service	نظام وفیفه
communication system	نظام ارتباطی
banking system	نظام بانکداری
incentive system	نظام تشویقی
drill chuck	سه نظام مته
household system	نظام تولیدخانوادگی
household system	نظام خانوادگی
hand operated chuck	سه نظام دستی
dual price system	نظام دو قیمتی
dynamic system	نظام پویا
economic system	نظام اقتصادی
educational system	نظام اموزشی
foot infantry	پیاده نظام
filing system	نظام بایگانی
factory system	نظام کارخانهای
delusional system	نظام هذیانی
double standard	نظام دو معیاری
mixed system	نظام مختلط
miniature system	خرده نظام
communist system	نظام کمونیستی
conversational system	نظام محاورهای
market system	نظام بازار
man power	مشمولین نظام
credit system	نظام اعتباری
conscription	نظام وفیفه
feudalism	نظام زمینداری
landlordism	نظام اربابی
cutter chuck	سه نظام فرز
jaw chuck	سه نظام فک دار
communism	نظام اشتراکی
dragoon	سواره نظام
system	نظام سیستم
social system	نظام اجتماعی
service	نظام وفیفه
serfdom	نظام دهقانی
sensorium	نظام حسی
taylorism	نظام تیلور
the military profession	کار نظام
code	نظام نامه
exemption	معافی نظام
value system	نظام ارزشها
regulations	نظام نامه
serfdom	نظام رعیتی
serviced	نظام وفیفه
skirmisher	پیاده نظام
system dynamics	پویائی نظام
mechanism of the organ	نظام تشکیلات
systematization	نظام دهی
systems analysis	نظام شناسی
serfdom system	نظام سرفی
serfdom system	نظام رعیتی
underdetermined system	نظام نامعین
tax system	نظام مالیاتی
cognitive system	نظام شناختی
yeomanry	سواره نظام
musculature	نظام عضلانی
socialism	نظام اشتراکی
modern system	نظام جدید
order	نظام معماری
dragoons	سواره نظام
horse	سواره نظام
welfare system	نظام رفاهی
open system	نظام باز
price system	نظام قیمت
price system	نظام قیمتی
modern system	نظام نوین
mnemonic system	نظام یادیار
clamping chuck	سه نظام بست دار
conscripted	مشمول نظام کردن
systems approach	رویکرد نظام نگر
national service	خدمت نظام وظیفه
federal reserve system	نظام فدرال رزرو
systematized delusions	هذیانهای نظام یافته
conscripting	مشمول نظام کردن
extended family system	نظام فامیلی گسترده
effective tax system	نظام موثر مالیاتی
electrically operated chuck	سه نظام با عملکرد الکتریکی
closed system	نظام اقتصادی بسته
infantry	رسته پیاده نظام
voluntaryist	مخالف نظام وفیفه
exchange rate system	نظام نرخ ارز
conscript	مشمول نظام کردن
monarchical	هواداری نظام شاهی
commercial banking system	نظام بانکداری تجارتی
desert from military service	فراری از خدمت نظام
caste system	نظام طبقهای منفصل
societies	نظام اجتماعی گروه
to bear arms	خدمت نظام کردن
constitutions	نظام نامه مزاج
military service	خدمت نظام وفیفه
voting system	نظام رای گیری
society	نظام اجتماعی گروه
conscripts	مشمول نظام کردن
conscription law	قانون نظام وفیفه
dragonnades	بوسیله سواره نظام
drill socket	[مخروطی سه نظام مته]
doughboy	سرباز پیاده نظام
foot soldier	سرباز پیاده نظام
dough boy	سرباز پیاده نظام
dogface	سرباز پیاده نظام
wage system	نظام پرداخت دستمزد
constitution	نظام نامه مزاج
bimetallism	نظام پولی دو فلزی
merit system	نظام شایستگی نگر
rationing system	نظام سهمیه بندی
regressive tax system	نظام مالیاتی کاهنده
regressive tax system	نظام مالیاتی نزولی
right shoulder arms	فرمان ازراست نظام
selective service	خدمت داوطلبانه نظام
cosmos	نظام عالم وجود
rationing system	نظام جیره بندی
quota system	نظام سهمیه بندی
slacker	فراری ازخدمت نظام
slackers	فراری ازخدمت نظام
army regulation	نظام نامه ارتشی
phylarch	فرمانده سواره نظام
normal interval	فرمان از جلو نظام
infantryman	سرباز پیاده نظام
infantryman	جمعی پیاده نظام
infantrymen	سرباز پیاده نظام
infantrymen	جمعی پیاده نظام
janizary	سرباز پیاده نظام
ironside	نام سواره نظام
gold backing system	نظام پایه طلا
foreign value system	نظام ارزشی بیگانه
gold backing system	نظام پشتوانه طلا
to enter the military	داخل نظام شدن
simultaneous equation system	نظام معادلات همزمانی
cavalry unit	یکان سوار نظام
free market system	نظام بازار ازاد
free enterprise system	نظام اقتصاد ازاد