Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
mixed system	نظام مختلط
Other Matches
co-eds	دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-ed	دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co ed	دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
marxist economics	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
dress left	از چپ نظام یا از راست نظام
coeducational	مختلط
farraginous	مختلط
mixes	مختلط
mix	مختلط
complex	مختلط
mixed	مختلط
combined	مختلط
composite	مختلط
complexes	مختلط
composite unit	یکان مختلط
omnibus test	ازمون مختلط
coeducation	اموزش مختلط
individual medley	شنای مختلط
mixed reinforcement	تقویت مختلط
mixed	یکان مختلط
hybrid rocket	راکت مختلط
mixed strategy	استراتژی مختلط
mixed doubles	دونفره مختلط
complex impedance	ناگذرایی مختلط
mixed economies	اقتصاد مختلط
mixed government	حکومت مختلط
mixed goods	کالاهای مختلط
complex number	عدد مختلط
mixed economy	اقتصاد مختلط
complex circuit	مدار مختلط
complex admittance	گذرایی مختلط
medley	مختلط رنگارنگ
composite squadron	اسکادران مختلط
complex number	اعداد مختلط
complex power	توان مختلط
medleys	مختلط رنگارنگ
composite	یکان مختلط
individual medleyist	شناگر شنای مختلط
symmetallism	سیستم دو فلزی مختلط
coeducation	اموزش وپرورش مختلط
multiple drill	تمرین چندکاره یا مختلط
endowment assurance	بیمه عمر مختلط
z-plane	صفحه مختلط [ریاضی]
complex number	عدد مختلط [ریاضی]
complex plane	صفحه مختلط [ریاضی]
versatile	متحرک متنوع و مختلط
medleyist	شناگر شنای مختلط
assemblage of Order	ستون بندی مختلط
mixed policy	بیمه نامه مختلط
medley	قطعه موسیقی مختلط
joint stock partnership	شرکت مختلط سهامی
medleys	قطعه موسیقی مختلط
Complex analysis	آنالیز مختلط [ریاضی]
mixed capitalism	سرمایه داری مختلط
theory of functions of a complex variable	آنالیز مختلط [ریاضی]
complex conjugate	عدد مزدوج مختلط [ریاضی]
limited partnership	شرکت مختلط غیر سهامی
medley	شنای مختلط 002 تا 004متر
Eurasian	از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
Eurasians	از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
medleys	شنای مختلط 002 تا 004متر
complex analytic function	تابع تحلیلی [مختلط] [ریاضی]
hybrid propulation	نیروی پیش برنده مختلط
limited partnership	شرکت مختلط غیر سهامی مضاربه
complex absolute value function	تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
mixed doubles	پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
mixtilineal	دارای خطهای راست و کج مختلط الخطوط
lingua franca	زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
lingua francas	زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
amerind	نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
composite squadron	گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
mixed school	اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
inserted grouping	میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
scalar	متغیری که حاوی مقدار ثابت ونه نوع داده مختلط میباشد.
system	نظام
chucks	سه نظام
chucked	سه نظام
trends	نظام
military	نظام
trend	نظام
systems	نظام
left d.	نظام به چپ
chuck	سه نظام
credit system	نظام اعتباری
delusional system	نظام هذیانی
conversational system	نظام محاورهای
market system	نظام بازار
skirmisher	پیاده نظام
educational system	نظام اموزشی
man power	مشمولین نظام
communist system	نظام کمونیستی
communication system	نظام ارتباطی
cutter chuck	سه نظام فرز
miniature system	خرده نظام
serfdom system	نظام سرفی
serfdom system	نظام رعیتی
open system	نظام باز
musculature	نظام عضلانی
mnemonic system	نظام یادیار
modern system	نظام جدید
landlordism	نظام اربابی
hand operated chuck	سه نظام دستی
modern system	نظام نوین
household system	نظام خانوادگی
household system	نظام تولیدخانوادگی
incentive system	نظام تشویقی
price system	نظام قیمت
price system	نظام قیمتی
foot infantry	پیاده نظام
serfdom	نظام رعیتی
serfdom	نظام دهقانی
sensorium	نظام حسی
drill chuck	سه نظام مته
dual price system	نظام دو قیمتی
dynamic system	نظام پویا
economic system	نظام اقتصادی
factory system	نظام کارخانهای
filing system	نظام بایگانی
jaw chuck	سه نظام فک دار
serviced	نظام وفیفه
dragoon	سواره نظام
service	نظام وفیفه
dragoons	سواره نظام
double standard	نظام دو معیاری
communism	نظام اشتراکی
feudalism	نظام زمینداری
conscription	نظام وفیفه
mechanism of the organ	نظام تشکیلات
yeomanry	سواره نظام
military service	نظام وفیفه
cavalry	سواره نظام
welfare system	نظام رفاهی
phonology	نظام صوتی
chuck	دستگاه نظام
military	مربوط به نظام
horseman	سواره نظام
regulations	نظام نامه
exemption	معافی نظام
code	نظام نامه
socialism	نظام اشتراکی
order	نظام معماری
horse	سواره نظام
system	نظام سیستم
systems	نظام سیستم
chuck	صفحه نظام
chucked	دستگاه نظام
chucked	صفحه نظام
chucks	دستگاه نظام
chucks	صفحه نظام
infantry	پیاده نظام
capitalist system	نظام کاپیتالیسم
biosystem	نظام زیستی
closed system	نظام بسته
systems analysis	نظام شناسی
centralized system	نظام متمرکز
taylorism	نظام تیلور
biological system	نظام زیستی
banking system	نظام بانکداری
barter system	نظام پایاپای
barter system	نظام تهاتری
the military profession	کار نظام
caste system	نظام کاستی
tax system	نظام مالیاتی
chuck wrench	اچار سه نظام
underdetermined system	نظام نامعین
value system	نظام ارزشها
binary system	نظام دو نمادی
social system	نظام اجتماعی
colonial system	نظام استعماری
collectivism	نظام اشتراکی
cognitive system	نظام شناختی
boring chuck	سه نظام مته
accounting system	نظام حسابداری
action system	نظام عمل
system dynamics	پویائی نظام
agrarian system	نظام ارضی
class system	نظام طبقاتی
systematization	نظام دهی
systems approach	رویکرد نظام نگر
quota system	نظام سهمیه بندی
systematized delusions	هذیانهای نظام یافته
simultaneous equation system	نظام معادلات همزمانی
monarchical	هواداری نظام شاهی
progressive tax system	نظام مالیات تصاعدی
proportional tax system	نظام مالیات تناسبی
rationing system	نظام جیره بندی
right shoulder arms	فرمان ازراست نظام
voting system	نظام رای گیری
rationing system	نظام سهمیه بندی
regressive tax system	نظام مالیاتی کاهنده
regressive tax system	نظام مالیاتی نزولی
wage system	نظام پرداخت دستمزد
planning system	نظام برنامه ریزی
social security system	نظام تامین اجتماعی
national service	خدمت نظام وظیفه
to bear arms	خدمت نظام کردن
normal interval	فرمان از جلو نظام
to enter the military	داخل نظام شدن
selective service	خدمت داوطلبانه نظام
phylarch	فرمانده سواره نظام

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com