Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
he took a different view
نظریه دیگری اتخاذ کرد
Other Matches
stages theory of economic growth
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
adopt
اتخاذ کردن
adoptable
اتخاذ کردنی
embracement
قبول اتخاذ
adopt
اتخاذ کردن
adoption
اختیار اتخاذ
adopter
اتخاذ کننده
assumption
اتخاذ قصد
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subrogate
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
determining
اتخاذ تصمیم کردن
take a dicision
اتخاذ تصمیم کردن
determine
اتخاذ تصمیم کردن
orrive at a conclusion
اتخاذ تصمیم کردن
determines
اتخاذ تصمیم کردن
arrive at a conclusion
اتخاذ تصمیم کردن
arbitrament
قدرت اتخاذ تصمیم
take note
اتخاذ سند کردن
take a decision
اتخاذ تصمیم کردن
to a dapt a policy
رویهای اتخاذ کردن
recode
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letter
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
policy implication
کاربردسیاست اتخاذ شده در عمل
to take a course
رویه ایی را اتخاذ کردن
cited
اتخاذ سند کردن گفتن
cite
اتخاذ سند کردن گفتن
cites
اتخاذ سند کردن گفتن
citing
اتخاذ سند کردن گفتن
subsistence theory of wages
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
classical theory of money
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
counter revolution
عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
wage fund theory of wages
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
countersignature
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
adopts
اتخاذ کردن اقتباس کردن
adopting
قبول کردن اتخاذ کردن
adopts
قبول کردن اتخاذ کردن
adopting
اتخاذ کردن اقتباس کردن
viewed
نظریه
queuing theory
نظریه صف
view
نظریه
suggestion
نظریه
lookouts
نظریه
lookout
نظریه
notion
نظریه
outlook
نظریه
notions
نظریه
viewing
نظریه
recommendations
نظریه
views
نظریه
comment
نظریه
commented
نظریه
commenting
نظریه
suggestions
نظریه
queing theory
نظریه صف
recommendation
نظریه
theorem
نظریه
theorems
نظریه
opinion
نظریه
viewpoint
نظریه
thebe
نظریه
theories
نظریه
two cents worth
<idiom>
نظریه
positioned
نظریه
position
نظریه
in the light of
نظریه
theory
نظریه
point of view
نظریه
opinions
نظریه
points of view
نظریه
viewpoints
نظریه
trichromatic theory
نظریه سه رنگی
theorist
نظریه پرداز
valence theory
نظریه والانسی
theorists
نظریه پرداز
viscoelastic theory
نظریه ویسکوالاستیک
electron theory
نظریه الکترونها
trireceptor theory
نظریه سه گیرندهای
kinetic theory
نظریه جنبشی
two factor theory
نظریه دو عاملی
learning theory
نظریه یادگیری
notional
فکر نظریه
local theory
نظریه اختصاصی
logic theory
نظریه منطقی
price theory
نظریه قیمت
social theory
نظریه اجتماعی
stagnation thesis
نظریه رکود
poetics
نظریه شاعرانه
perturbation theory
نظریه اختلال
tetrachromatic theory
نظریه چهاررنگی
theorem proving
اثبات نظریه
probability theory
نظریه احتمالات
refute
رد کردن نظریه
queuing theory
نظریه صف بندی
quantum theory
نظریه کوانتومی
recapitulation theory
نظریه بازپیدایی
replacement theory
نظریه جایگزینی
representation theory
نظریه نمایش
refuting
رد کردن نظریه
probability theory
نظریه احتمال
theorization
نظریه پردازی
theory of accumulation
نظریه انباشته
network theory
نظریه شبکه
molecular theory
نظریه مولکولی
theoretician
نظریه پرداز
theoreticians
نظریه پرداز
submission
افهار نظریه
maxwellian view
نظریه ماکسولی
transformational theory
نظریه تطور
transformism
نظریه تطور
noncontinuity theory
نظریه ناپیوستگی
one factor theory
نظریه یک عاملی
refutes
رد کردن نظریه
theory of numbers
نظریه اعداد
theory of relativity
نظریه نسبیت
theory of rent
نظریه اجاره
theory of saving
نظریه پس انداز
theory of value
نظریه ارزش
value theory
نظریه ارزش
three component theory
نظریه سه مولفهای
refuted
رد کردن نظریه
readings
نظریه شور
capital theory
نظریه سرمایه
dust cloud theory
نظریه غباری
classical theory
نظریه کلاسیک
game theory
نظریه بازیها
duplicity theory
نظریه دو جزیی
equilibrium theory
نظریه تعادل
communication theory
نظریه ارتباطات
communication theory
نظریه ارتباط
set theory
نظریه مجموعه ها
automata
نظریه ماشین ها
consumption theory
نظریه مصرف
economic theory
نظریه اقتصادی
electomagnetic theory
نظریه الکترومغناطیسی
attensity
در نظریه تیچز
automata theory
نظریه ماشینها
viewed
نظریه عقیده
viewing
نظریه عقیده
balance theory
نظریه توازن
views
نظریه عقیده
reading
نظریه شور
facet theory
نظریه رویه ها
field theory
نظریه میدانی
continuity theory
نظریه پیوستگی
electron theory
نظریه الکترونی
hartree theory
نظریه هارتری
group theory
نظریه گروهها
information theory
نظریه اطلاعات
information theory
نظریه خبر
view
نظریه عقیده
information theory
نظریه اگاهی
group theory
نظریه گروهی
graph theory
نظریه گرافها
general theory
نظریه عمومی
heam yoei vooly
نظریه نیرو
game theory
نظریه بازی
innovation theory
نظریه نواوری
bard cannon theory
نظریه بارد- کنون
stimulus response theory
نظریه محرک- پاسخ
Group theory
نظریه گروه ها
[ریاضی]
surplus energy theory
نظریه انرژی مازاد
switch theory
نظریه راه گزینی
expertize
نظریه فنی دادن
equal sacrifice theory
برطبق این نظریه
equal sacrifice theory
نظریه برابری فداکاری
affective arousal theory
نظریه برانگیختگی عاطفی
symptom substitution theory
نظریه جانشینی نشانه ها
second best theory
نظریه بهترین دوم
steady state theory
نظریه حالت پایا
counsels
نظریه دادن رایزنی
sampling theory
نظریه نمونه گیری
counselling
نظریه دادن رایزنی
counselled
نظریه دادن رایزنی
counseled
نظریه دادن رایزنی
relativistic quantum theory
نظریه کوانتومی نسبیتی
counsel
نظریه دادن رایزنی
crystal field theory
نظریه میدان بلور
quantity theory of money
نظریه مقداری پول
density wave theory
نظریه موج چگالی
quantum theory of valence
نظریه کوانتومی والانس
statistical learning theory
نظریه اماری یادگیری
decision theory
نظریه تصمیم گیری
special theory of relativity
نظریه نسبیت خصوصی
theory of functions of a complex variable
نظریه توابع
[ریاضی]
Complex analysis
نظریه توابع
[ریاضی]
counterview
نظریه مخالف مواجهه
c.f.t
نظریه میدان بلور
real will
نظریه اراده واقعی
excess capacity theory
نظریه مازاد فرفیت
liquidity preference theory
نظریه رجحان نقدینگی
theory of saving
نظریه مربوط به پس انداز
valence bond theory
نظریه پیوند والانس
underconsumption theory
نظریه مصرف ناکافی
location theory
نظریه تعیین مکان
theory of numbers
نظریه اعداد
[ریاضی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com