English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
poetics نظریه شاعرانه
Other Matches
stages theory of economic growth نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
poematic شاعرانه
poetic شاعرانه
poetically شاعرانه
subsistence theory of wages نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
poetry لطف شاعرانه
poetical imagination تصور شاعرانه
demise درگذشت [شاعرانه]
demise فوت [شاعرانه]
poetize شاعرانه بحث کردن
poeticize شاعرانه بحث کردن
classical theory of money نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
to call something your own چیزی را از خود دانستن [شاعرانه]
bemuse غرق افکار شاعرانه کردن
winged horse شعر نظم اشعار لطف شاعرانه
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
idealized بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealising بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealised بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizing بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealises بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizes بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealize بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
thebe نظریه
queuing theory نظریه صف
queing theory نظریه صف
in the light of نظریه
theory نظریه
two cents worth <idiom> نظریه
viewpoints نظریه
outlook نظریه
theorems نظریه
theorem نظریه
suggestion نظریه
recommendations نظریه
view نظریه
recommendation نظریه
viewed نظریه
views نظریه
viewing نظریه
commenting نظریه
commented نظریه
comment نظریه
suggestions نظریه
notion نظریه
lookout نظریه
viewpoint نظریه
positioned نظریه
position نظریه
theories نظریه
points of view نظریه
point of view نظریه
lookouts نظریه
notions نظریه
opinions نظریه
opinion نظریه
learning theory نظریه یادگیری
kinetic theory نظریه جنبشی
queuing theory نظریه صف بندی
probability theory نظریه احتمال
quantum theory نظریه کوانتومی
price theory نظریه قیمت
logic theory نظریه منطقی
replacement theory نظریه جایگزینی
maxwellian view نظریه ماکسولی
molecular theory نظریه مولکولی
noncontinuity theory نظریه ناپیوستگی
one factor theory نظریه یک عاملی
perturbation theory نظریه اختلال
network theory نظریه شبکه
local theory نظریه اختصاصی
tetrachromatic theory نظریه چهاررنگی
probability theory نظریه احتمالات
recapitulation theory نظریه بازپیدایی
transformational theory نظریه تطور
transformism نظریه تطور
trichromatic theory نظریه سه رنگی
trireceptor theory نظریه سه گیرندهای
two factor theory نظریه دو عاملی
valence theory نظریه والانسی
viscoelastic theory نظریه ویسکوالاستیک
three component theory نظریه سه مولفهای
value theory نظریه ارزش
representation theory نظریه نمایش
social theory نظریه اجتماعی
stagnation thesis نظریه رکود
theorem proving اثبات نظریه
theorization نظریه پردازی
theory of accumulation نظریه انباشته
theory of numbers نظریه اعداد
theory of relativity نظریه نسبیت
theory of rent نظریه اجاره
theory of saving نظریه پس انداز
theory of value نظریه ارزش
automata نظریه ماشین ها
equilibrium theory نظریه تعادل
facet theory نظریه رویه ها
field theory نظریه میدانی
duplicity theory نظریه دو جزیی
game theory نظریه بازیها
game theory نظریه بازی
general theory نظریه عمومی
balance theory نظریه توازن
communication theory نظریه ارتباط
set theory نظریه مجموعه ها
graph theory نظریه گرافها
dust cloud theory نظریه غباری
view نظریه عقیده
electomagnetic theory نظریه الکترومغناطیسی
communication theory نظریه ارتباطات
electron theory نظریه الکترونی
classical theory نظریه کلاسیک
electron theory نظریه الکترونها
theorists نظریه پرداز
views نظریه عقیده
capital theory نظریه سرمایه
viewing نظریه عقیده
economic theory نظریه اقتصادی
consumption theory نظریه مصرف
viewed نظریه عقیده
group theory نظریه گروهها
group theory نظریه گروهی
information theory نظریه اگاهی
refutes رد کردن نظریه
reading نظریه شور
theoreticians نظریه پرداز
information theory نظریه خبر
information theory نظریه اطلاعات
refuting رد کردن نظریه
theoretician نظریه پرداز
innovation theory نظریه نواوری
notional فکر نظریه
submission افهار نظریه
readings نظریه شور
attensity در نظریه تیچز
refuted رد کردن نظریه
hartree theory نظریه هارتری
automata theory نظریه ماشینها
heam yoei vooly نظریه نیرو
theorist نظریه پرداز
refute رد کردن نظریه
continuity theory نظریه پیوستگی
set theory نظریه مجموعه ها [ریاضی]
theory of income determination نظریه تعیین درامد
counterview نظریه مخالف مواجهه
crystal field theory نظریه میدان بلور
theory of income distribution نظریه توزیع درامد
decision theory نظریه تصمیم گیری
theory of monoplistic competition نظریه رقابت انحصاری
switched on <idiom> لحنی با نظریه تازه
put in one's two cents <idiom> به شخصی نظریه دادن
young helmholtz theory نظریه یانگ- هلمهولتس
affective arousal theory نظریه برانگیختگی عاطفی
valence bond theory نظریه پیوند والانس
underconsumption theory نظریه مصرف ناکافی
bard cannon theory نظریه بارد- کنون
counseled نظریه دادن رایزنی
theory of numbers نظریه اعداد [ریاضی]
c.f.t نظریه میدان بلور
counsels نظریه دادن رایزنی
theory of saving نظریه مربوط به پس انداز
counselling نظریه دادن رایزنی
Complex analysis نظریه توابع [ریاضی]
mathematical learning theory نظریه ریاضی یادگیری
maxwell theory og light نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
statistical learning theory نظریه اماری یادگیری
need press theory نظریه نیاز- فشار
general theory of relativity نظریه نسبیت عمومی
mechanistic theory نظریه ماشینی نگری
field theory نظریه اساسی میدان
theory of functions of a complex variable نظریه توابع [ریاضی]
logic theorist نظریه پرداز منطقی
Group theory نظریه گروه ها [ریاضی]
james lange theory نظریه جیمز- لانگه
l.f.t. نظریه میدان لیگاند
labor theory of value نظریه ارزش کار
ligand fild theory نظریه میدان لیگاند
liquidity preference theory نظریه رجحان نقدینگی
location theory نظریه تعیین مکان
expertize نظریه فنی دادن
second best theory نظریه بهترین دوم
counselled نظریه دادن رایزنی
special theory of relativity نظریه نسبیت خصوصی
quantum theory of valence نظریه کوانتومی والانس
steady state theory نظریه حالت پایا
stimulus response theory نظریه محرک- پاسخ
excess capacity theory نظریه مازاد فرفیت
relativistic quantum theory نظریه کوانتومی نسبیتی
counsel نظریه دادن رایزنی
density wave theory نظریه موج چگالی
real will نظریه اراده واقعی
equal sacrifice theory نظریه برابری فداکاری
surplus energy theory نظریه انرژی مازاد
switch theory نظریه راه گزینی
equal sacrifice theory برطبق این نظریه
quantity theory of money نظریه مقداری پول
symptom substitution theory نظریه جانشینی نشانه ها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com