English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 230 (12 milliseconds)
English Persian
queing theory نظریه صف
queuing theory نظریه صف
Search result with all words
automata نظریه ماشین ها
set theory نظریه مجموعه ها
persuasion نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
persuasions نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
remark افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarked افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarking افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarks افهار داشتن افهار نظریه دادن
view نظریه عقیده
view نظریه
viewed نظریه عقیده
viewed نظریه
viewing نظریه عقیده
viewing نظریه
views نظریه عقیده
views نظریه
suggestion نظریه
suggestions نظریه
comment نظریه
commented نظریه
commenting نظریه
recommendation نظریه
recommendations نظریه
theorist نظریه پرداز
theorists نظریه پرداز
notion نظریه
notions نظریه
opinion نظریه
opinions نظریه
point of view نظریه
points of view نظریه
position نظریه
positioned نظریه
lookout نظریه
lookouts نظریه
counsel نظریه دادن رایزنی
counseled نظریه دادن رایزنی
counselled نظریه دادن رایزنی
counselling نظریه دادن رایزنی
counsels نظریه دادن رایزنی
refute رد کردن نظریه
refuted رد کردن نظریه
refutes رد کردن نظریه
refuting رد کردن نظریه
theoretician نظریه پرداز
theoreticians نظریه پرداز
submission افهار نظریه
notional فکر نظریه
theories نظریه
theory نظریه
theorem نظریه
theorems نظریه
many sided مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many-sided مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
outlook نظریه
viewpoint نظریه
viewpoints نظریه
reading نظریه شور
readings نظریه شور
affective arousal theory نظریه برانگیختگی عاطفی
attensity در نظریه تیچز
automata theory نظریه ماشینها
baeyer strain theory نظریه کرنش- کشیدگی بایر
balance theory نظریه توازن
bard cannon theory نظریه بارد- کنون
bargaining theory of wages نظریه چانه زنی مزدها
benefit theory of taxation نظریه مالیات بندی بر پایه انتفاع
big push theory of development نظریه فشار شدید توسعه
c.f.t نظریه میدان بلور
capital theory نظریه سرمایه
classical theory نظریه کلاسیک
classical theory of money نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
communication theory نظریه ارتباطات
communication theory نظریه ارتباط
conceptual tool وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
consumption theory نظریه مصرف
continuity theory نظریه پیوستگی
counterview نظریه مخالف مواجهه
crystal field theory نظریه میدان بلور
decision theory نظریه تصمیم گیری
density wave theory نظریه موج چگالی
drive to maturity جهش بسوی کمال چهارمین مرحله رشد در نظریه روستو
duplicity theory نظریه دو جزیی
dust cloud theory نظریه غباری
economic theory نظریه اقتصادی
electomagnetic theory نظریه الکترومغناطیسی
electron theory نظریه الکترونی
electron theory نظریه الکترونها
electrostatic crystal field theory نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
equal sacrifice theory نظریه برابری فداکاری
equal sacrifice theory برطبق این نظریه
equilibrium theory نظریه تعادل
excess capacity theory نظریه مازاد فرفیت
expertize نظریه فنی دادن
facet theory نظریه رویه ها
field theory نظریه میدانی
field theory نظریه اساسی میدان
game theory نظریه بازیها
game theory این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
game theory نظریه بازی
Other Matches
stages theory of economic growth نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
thebe نظریه
in the light of نظریه
two cents worth <idiom> نظریه
information theory نظریه خبر
trichromatic theory نظریه سه رنگی
trireceptor theory نظریه سه گیرندهای
theory of rent نظریه اجاره
theory of saving نظریه پس انداز
theory of value نظریه ارزش
innovation theory نظریه نواوری
information theory نظریه اطلاعات
heam yoei vooly نظریه نیرو
value theory نظریه ارزش
three component theory نظریه سه مولفهای
hartree theory نظریه هارتری
group theory نظریه گروهی
graph theory نظریه گرافها
information theory نظریه اگاهی
group theory نظریه گروهها
general theory نظریه عمومی
transformational theory نظریه تطور
transformism نظریه تطور
kinetic theory نظریه جنبشی
theory of relativity نظریه نسبیت
theory of numbers نظریه اعداد
replacement theory نظریه جایگزینی
perturbation theory نظریه اختلال
poetics نظریه شاعرانه
price theory نظریه قیمت
probability theory نظریه احتمالات
stagnation thesis نظریه رکود
quantum theory نظریه کوانتومی
social theory نظریه اجتماعی
queuing theory نظریه صف بندی
recapitulation theory نظریه بازپیدایی
one factor theory نظریه یک عاملی
noncontinuity theory نظریه ناپیوستگی
network theory نظریه شبکه
learning theory نظریه یادگیری
local theory نظریه اختصاصی
theory of accumulation نظریه انباشته
theorization نظریه پردازی
logic theory نظریه منطقی
theorem proving اثبات نظریه
probability theory نظریه احتمال
tetrachromatic theory نظریه چهاررنگی
maxwellian view نظریه ماکسولی
molecular theory نظریه مولکولی
representation theory نظریه نمایش
two factor theory نظریه دو عاملی
valence theory نظریه والانسی
viscoelastic theory نظریه ویسکوالاستیک
steady state theory نظریه حالت پایا
stimulus response theory نظریه محرک- پاسخ
sampling theory نظریه نمونه گیری
underconsumption theory نظریه مصرف ناکافی
statistical learning theory نظریه اماری یادگیری
second best theory نظریه بهترین دوم
valence bond theory نظریه پیوند والانس
Complex analysis نظریه توابع [ریاضی]
special theory of relativity نظریه نسبیت خصوصی
Group theory نظریه گروه ها [ریاضی]
theory of functions of a complex variable نظریه توابع [ریاضی]
symptom substitution theory نظریه جانشینی نشانه ها
set theory نظریه مجموعه ها [ریاضی]
theory of monoplistic competition نظریه رقابت انحصاری
theory of income distribution نظریه توزیع درامد
theory of income determination نظریه تعیین درامد
theory of saving نظریه مربوط به پس انداز
switch theory نظریه راه گزینی
surplus energy theory نظریه انرژی مازاد
switched on <idiom> لحنی با نظریه تازه
put in one's two cents <idiom> به شخصی نظریه دادن
young helmholtz theory نظریه یانگ- هلمهولتس
theory of numbers نظریه اعداد [ریاضی]
l.f.t. نظریه میدان لیگاند
labor theory of value نظریه ارزش کار
ligand fild theory نظریه میدان لیگاند
liquidity preference theory نظریه رجحان نقدینگی
location theory نظریه تعیین مکان
james lange theory نظریه جیمز- لانگه
general theory of relativity نظریه نسبیت عمومی
logic theorist نظریه پرداز منطقی
real will نظریه اراده واقعی
quantum theory of valence نظریه کوانتومی والانس
need press theory نظریه نیاز- فشار
quantity theory of money نظریه مقداری پول
relativistic quantum theory نظریه کوانتومی نسبیتی
maxwell theory og light نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
mechanistic theory نظریه ماشینی نگری
mathematical learning theory نظریه ریاضی یادگیری
theory of consumer's choice نظریه انتخاب مصرف کننده
ring strain theory نظریه کرنش- کشیدگی حلقه
perturbation [terms] آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
quasi free electron theory نظریه الکترون شبه ازاد
quantity theory of money and prices نظریه مقداری پول و قیمت
geometry of numbers نظریه هندسی اعداد [ریاضی]
he took a different view نظریه دیگری اتخاذ کرد
analytic number theory نظریه تحلیلی اعداد [ریاضی]
that i snot in keepingwith our این مطابق نظریه مانیست
location theory نظریه تعیین محل استقرار صنعت
time preference theory of interest نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
queuing theory نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
opine افهار نظر کردن نظریه دادن
these two view are polesapart این نظریه یک دنیاباهم فرق دارند
vent for surplus theory of trade نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
This idea took root in my mind. این نظریه درفکرم ریشه گرفت
you said it/you can say that again <idiom> نشان دادن موفقیت با نظریه دیگران
marginal productivity theory of نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
underconsumption theory of نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
take off خیز . یکی از مراحل توسعه اقتصادی در نظریه روستو
innovation theory این نظریه اولین بار توسط جوزف شومپتر
pan germanism نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
relative income hypothesis براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
theory of effective demand determination نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
immanentism نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
innovation theory ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
neoclassical theory of value تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
liquidity preference theory براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
quantity theory of money حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
quantity equation of exchange یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com