Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
immanentism
نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
Other Matches
wage fund theory of wages
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
causal nexus
رابطه میان علت و معلول
the vanity of the world
فنای دنیا مزخرفات یا اباطیل دنیا
psychomancy
رابطه با روح رابطه ارواح باهم
stages theory of economic growth
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
relational expression
عبارت رابطهای
relational model
مدل رابطهای
relational operator
عملگر رابطهای
relational
وابستگی رابطهای
relational structure
ساختار رابطهای
rdbms
داده رابطهای
relative cell reference
ارجاع سل رابطهای
relational database
پایگاه داده رابطهای
relative addressing
ادرس دهی رابطهای
equation of exchange
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
relational database management
مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
ac fittings
رابطهای لولهای پخدار بازاویه 53 درجه
relational data menagement system
سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
rdbms
سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
medoterranean
واقع در میان چند زمین میان زمینی
nexus
رابطه رابطه داخلی
dbase iii
بسته نرم افزاری مدیریت پایگاه داده رابطهای
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
I am done with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am
[have]
finished with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
classical theory of money
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
futtock
میان چوب میان تیر
intervenient
در میان اینده واقع در میان
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
believers
معتقد
believer
معتقد
worlds
دنیا
universe
دنیا
vale
دنیا
macrocosms
دنیا
macrocosm
دنیا
world
دنیا
vales
دنیا
casualist
معتقد به اتفاق
resurrectionist
معتقد برستاخیز
trinitarian
معتقد به تثلیث
predestinarian
معتقد به تقدیر
fatalist
معتقد به سرنوشت
polygamist
معتقد به تعددزوجات
theist
معتقد بخدا
introspectionist
کسیکه معتقد به
essential
ذاتی
inherent
ذاتی
essentials
ذاتی
naturals
ذاتی
organic
ذاتی
natural
ذاتی
ingrained
ذاتی
autochthonous
ذاتی
inward
ذاتی
innate
ذاتی
connate
ذاتی
intrinsic
ذاتی
intuitive
ذاتی
coessentiality
هم ذاتی
substantial
ذاتی
roguery
بد ذاتی
indigenous
ذاتی
inbred
ذاتی
inborn
ذاتی
oceans of money
یک دنیا پول
tactful
دنیا دار
tactfully
دنیا دار
secularity
دنیا پرستی
ascetics
تارک دنیا
ascetic
تارک دنیا
pelf
جیفه دنیا
pelf
مال دنیا
secularization
دنیا پرستی
the whole world
تمام دنیا
mammonist
دنیا پرست
hermitess
زن تارک دنیا
worldliness
دنیا پرستی
wordly minded
دنیا دار
nuns
زن تارک دنیا
nun
زن تارک دنیا
wordly minded
دنیا پرست
monk
تارک دنیا
all over the world
در تمامی دنیا
mammonist
دنیا دار
Thanks a mI'llion.
یک دنیا متشکرم
Tons (bags) of money.
یک دنیا پول
monks
تارک دنیا
spiritualists
معتقد بارتباط باارواح
materialists
معتقد به اصالت ماده
materialist
معتقد به اصالت ماده
spiritualist
معتقد بارتباط باارواح
henotheist
معتقد یا وابسته به توحیدنوبتی
red tapist
معتقد به red-tapism
rationalist
معتقد به فلسفه عقلانی
moralist
معتقد به اصول اخلاق
naturalist
معتقد به فلسفه طبیعی
moralists
معتقد به اصول اخلاق
rationalistic
معتقد به اصالت عقل
trinitarian
معتقد بوجوداقانیم ثلاثه
idealist
معتقد به ایده الیسم
naturalists
معتقد به فلسفه طبیعی
nihilist
معتقد به مکتب nihilism
inherency
ذاتی بودن
turpitude
دنائت ذاتی
inherent vice
فساد ذاتی
natural
ذاتی فطری
inhesion
لزوم ذاتی
inherent error
خطای ذاتی
intrinsic velocity
گرانروی ذاتی
inhesion
ذاتی بودن
inherency
لزوم ذاتی
congenital
موروثی ذاتی
substantivize
ذاتی کردن
limiting viscosity number
گرانروی ذاتی
substantive law
حقوق ذاتی
intrinsic semiconductor
نیمرسانای ذاتی
intrinsic properties
خواص ذاتی
intrinsic motivation
انگیزش ذاتی
intrinsic value
ارزش ذاتی
intrinsic conductivity
رسانندگی ذاتی
naturals
ذاتی فطری
inherence or rency
ذاتی بودن
inherence or rency
لزوم ذاتی
inherence
ذاتی بودن
inexistency
اتکاء ذاتی
aptitudes
میل ذاتی
inherently
بطور ذاتی
essential attribute
صفت ذاتی
erg
2- امادگی ذاتی
aptitude
میل ذاتی
inherence
لزوم ذاتی
inhere
ذاتی بودن
preformism
ذاتی نگری
sister
پرستار دخترتارک دنیا
born with a silver spoon in one's mouth
<idiom>
باثروت به دنیا آمدن
hermits
تارک دنیا منزوی
hermit
تارک دنیا منزوی
religious
تارک دنیا روحانی
The living languages of the world.
زبانهای زند ؟ دنیا
worldling
ادم دنیا پرست
sisters
پرستار دخترتارک دنیا
He is unique in the world.
توی دنیا تک است
epicurus
نام فیلسوف یونانی که معتقد
evolutionist
معتقد به فرضیه تکامل یافرگشت
self righteous
معتقد بعدالت وتقوی خود
self-righteous
معتقد بعدالت وتقوی خود
self-righteousness
معتقد بعدالت وتقوی خود
biracialism
معتقد به یا دارای دونژاد بودن
socialists
جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
socialist
جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
principle
معتقد باصول ومبادی کردن
hylicist
کسیکه معتقد به مادیات است
rabbinist
معتقد به احادیث بنی اسرائیل
adoptionist
معتقد به فرزند خواندگی عیسی
naturalness
حالت طبیعی ذاتی
inherent vice
عیب و نقص ذاتی
indigenously
بطور بومی یا ذاتی
roguishly
ازروی بد ذاتی یاشیطنت
intrinsic semiconductor
نیم رسانای ذاتی
naturals
مسلم استعداد ذاتی
natural
مسلم استعداد ذاتی
intrinsic quantum number
عدد کوانتومی ذاتی
appetite
میل و رغبت ذاتی
inherent
[in]
<adj.>
درونی
[ماندگار]
[ذاتی]
intrinsic fatigue strength
استحکام فرسودگی ذاتی
inexistence
معدومی اتکاء ذاتی
natural color
رنگ ذاتی جسم
appetites
میل و رغبت ذاتی
the love of money is the root of all evil
<idiom>
حب دنیا هست راس هر خطا
My holiday did me a world of good.
درتعطیلات یک دنیا به من خوش گذشت
the whole world
همه دنیا تمامی جهان
Photos are accepted world
عکس هایی مقبولی دنیا
Make a journey round the world.
بدور دنیا سفر کردن
enclosure
سلول تارکان دنیا
[دین]
revelationist
کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
millenarian
معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
bureaucrats
فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
bureaucrat
فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
representationalist
معتقد بفلسفه ایده هاو افکار
totemite
معتقد بوجودروح حافظ یک قوم یا قبیله
totemist
معتقد بوجودروح حافظ یک قوم یا قبیله
coxalgia
خلع ذاتی بند ران
immovable by nature
مال غیر منقول ذاتی
abbesses
رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
abbess
رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
thule
اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
A wave of anger swept over the entire world .
موجی از خشم دنیا را فرا گرفت
geocentric
معتقد باینکه خداوندزمین رامرکز عالم وجودقرارداده
sabbatarian
مسیحی معتقد به تعطیل کار و عبادت در یکشنبه ها
animalist
مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
infallibilist
کسیکه معتقد است که پاپ اشتباه نمیکند
They are poles apart.
یک دنیا باهم فرق دارند ( بسیار متفاوتند )
cloisters
اطاق یاسلول راهبان وتارکان دنیا ایوان
cloister
اطاق یاسلول راهبان وتارکان دنیا ایوان
ap.saved is a p gained
یک دینار پس انداز در حکم یک دنیا درامد است
Trinity
سه گانگی
[معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد]
[تثلیث]
axiology
علم ارزش یا خواص ونوامیس ذاتی اجسام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com