Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
quantity theory of money
نظریه مقداری پول
Search result with all words
classical theory of money
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
quantity equation of exchange
یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
quantity theory of money
حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
quantity theory of money and prices
نظریه مقداری پول و قیمت
Other Matches
quantity equation
معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
stages theory of economic growth
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
quantitative
مقداری
qualitative
مقداری
quantitatively
مقداری
bill of quantities
صورت مقداری
value parameter
پارامتر مقداری
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
some crisps
مقداری چیپس
single valued function
تابع یک مقداری
quantitative analysis
تحلیل مقداری
quantitative value
ارزش مقداری
quantitative methods
روشهای مقداری
parameters
مقداری از یک مدار
parameter
مقداری از یک مدار
extensive property
خاصیت مقداری
volume discont
تخفیف مقداری
drop in the bucket
<idiom>
مقداری جزئی
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
some milk
مقداری شیر
some hot water
مقداری آب گرم
some cold water
مقداری آب سرد
amounts
مقداری از داده یا کاغذ یا...
amounting
مقداری از داده یا کاغذ یا...
amount
مقداری از داده یا کاغذ یا...
Some sugar, please.
لطفا مقداری شکر.
applicative
صفت مقداری مانندsome یا every
I'd like some soup.
من مقداری سوپ میخواهم.
amounted
مقداری از داده یا کاغذ یا...
size distribution of income
توزیع درامد مقداری
augmenter
مقداری که به دیگری اضافه میشود
to have a limit
[of up to something]
[تا]
به حد
[چیزی یا مقداری]
اعتبار داشتن
[اقتصاد]
to run to a quantity
[to run into a sum]
بر مبلغی
[مقداری]
بالغ شدن
[یا بودن]
The welfare budget has been cut down.
از بودجه رفاهی مقداری زده اند
leakage
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
to have a maximum limit
[of something]
[به]
حداکثر
[چیزی یا مقداری]
اعتبار داشتن
[اقتصاد]
handily
ذخیره کردن مقداری از انرژی از طرف اسب
transparencies
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
lipoprotein
مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
May I have some ...?
آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
transparency
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
parameters
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
parameter
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
leakages
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
wage fund theory of wages
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
plough land
مقداری زمین که با هشت گاومیتوانستند در یک سال شخم بزنند
oversale
پیش فروش چیزی به مقداری که بعدا` نتوان تحویل داد
drag
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drags
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
dragged
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
soft valve
شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
defaulting
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
water hole
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
defaults
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
default
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
biases
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
bias
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
nuclide
انواع اتم هایی که حاوی پروتون و نوترون و مقداری نیرو میباشند
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
defaulted
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
creditor's bill
رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
default
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaults
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulted
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulting
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
multipe expansion of credit
استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
outlook
نظریه
viewpoint
نظریه
viewpoints
نظریه
two cents worth
<idiom>
نظریه
thebe
نظریه
queuing theory
نظریه صف
queing theory
نظریه صف
in the light of
نظریه
position
نظریه
comment
نظریه
viewing
نظریه
point of view
نظریه
views
نظریه
suggestions
نظریه
commented
نظریه
commenting
نظریه
recommendation
نظریه
recommendations
نظریه
lookouts
نظریه
lookout
نظریه
positioned
نظریه
viewed
نظریه
points of view
نظریه
notion
نظریه
notions
نظریه
theorem
نظریه
theory
نظریه
theorems
نظریه
view
نظریه
suggestion
نظریه
opinions
نظریه
theories
نظریه
opinion
نظریه
quantum theory
نظریه کوانتومی
theorists
نظریه پرداز
maxwellian view
نظریه ماکسولی
social theory
نظریه اجتماعی
queuing theory
نظریه صف بندی
representation theory
نظریه نمایش
recapitulation theory
نظریه بازپیدایی
replacement theory
نظریه جایگزینی
probability theory
نظریه احتمال
molecular theory
نظریه مولکولی
refutes
رد کردن نظریه
network theory
نظریه شبکه
noncontinuity theory
نظریه ناپیوستگی
refuted
رد کردن نظریه
one factor theory
نظریه یک عاملی
refute
رد کردن نظریه
perturbation theory
نظریه اختلال
poetics
نظریه شاعرانه
probability theory
نظریه احتمالات
price theory
نظریه قیمت
refuting
رد کردن نظریه
stagnation thesis
نظریه رکود
theorist
نظریه پرداز
valence theory
نظریه والانسی
viscoelastic theory
نظریه ویسکوالاستیک
views
نظریه عقیده
set theory
نظریه مجموعه ها
viewing
نظریه عقیده
viewed
نظریه عقیده
view
نظریه عقیده
two factor theory
نظریه دو عاملی
trireceptor theory
نظریه سه گیرندهای
tetrachromatic theory
نظریه چهاررنگی
theorem proving
اثبات نظریه
theorization
نظریه پردازی
theory of accumulation
نظریه انباشته
theory of numbers
نظریه اعداد
theory of relativity
نظریه نسبیت
theory of rent
نظریه اجاره
theory of saving
نظریه پس انداز
theory of value
نظریه ارزش
value theory
نظریه ارزش
three component theory
نظریه سه مولفهای
transformational theory
نظریه تطور
transformism
نظریه تطور
trichromatic theory
نظریه سه رنگی
logic theory
نظریه منطقی
field theory
نظریه میدانی
information theory
نظریه اگاهی
automata
نظریه ماشین ها
electron theory
نظریه الکترونی
information theory
نظریه خبر
electomagnetic theory
نظریه الکترومغناطیسی
information theory
نظریه اطلاعات
innovation theory
نظریه نواوری
notional
فکر نظریه
economic theory
نظریه اقتصادی
dust cloud theory
نظریه غباری
submission
افهار نظریه
reading
نظریه شور
readings
نظریه شور
facet theory
نظریه رویه ها
game theory
نظریه بازی
general theory
نظریه عمومی
graph theory
نظریه گرافها
group theory
نظریه گروهها
group theory
نظریه گروهی
game theory
نظریه بازیها
equilibrium theory
نظریه تعادل
hartree theory
نظریه هارتری
electron theory
نظریه الکترونها
duplicity theory
نظریه دو جزیی
heam yoei vooly
نظریه نیرو
attensity
در نظریه تیچز
balance theory
نظریه توازن
communication theory
نظریه ارتباط
communication theory
نظریه ارتباطات
classical theory
نظریه کلاسیک
capital theory
نظریه سرمایه
consumption theory
نظریه مصرف
theoretician
نظریه پرداز
automata theory
نظریه ماشینها
learning theory
نظریه یادگیری
local theory
نظریه اختصاصی
theoreticians
نظریه پرداز
kinetic theory
نظریه جنبشی
continuity theory
نظریه پیوستگی
earnest
مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
set theory
نظریه مجموعه ها
[ریاضی]
expertize
نظریه فنی دادن
theory of monoplistic competition
نظریه رقابت انحصاری
field theory
نظریه اساسی میدان
theory of income distribution
نظریه توزیع درامد
c.f.t
نظریه میدان بلور
theory of income determination
نظریه تعیین درامد
equal sacrifice theory
برطبق این نظریه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com