English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English Persian
rival نظیر شبیه
rivaled نظیر شبیه
rivaling نظیر شبیه
rivalled نظیر شبیه
rivalling نظیر شبیه
rivals نظیر شبیه
Other Matches
Bijection نگاشت یک به یک یا نظیر به نظیر
gooseneck هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pinnulate شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated شبیه برگچه شبیه بالچه
world beater بی نظیر
exemplars نظیر
exemplar نظیر
correlative نظیر
analogues نظیر
analogue نظیر
unprecedentedly بی نظیر
make نظیر
makes نظیر
synoptic هم نظیر
incomparable بی نظیر
comparable نظیر
nonpareil بی نظیر
match نظیر
inimitable بی نظیر
unprecedented بی نظیر
matches نظیر
one of a kind <adj.> بی نظیر
tallies نظیر
tally نظیر
tallying نظیر
unequaled بی نظیر
unexampled بی نظیر
homolog نظیر
unbeatable بی نظیر
homologue نظیر
unrivaled بی نظیر
analog نظیر
unparalleled بی نظیر
tallied نظیر
inapproachable بی نظیر
corresponding نظیر به نظیر
like نظیر همانند
liked نظیر همانند
without example بی مانند بی نظیر
likes نظیر بودن
without a rival بی مانند بی نظیر
liked نظیر بودن
like نظیر بودن
without comparison بی مانند بی نظیر
unrivalled بی مانند بی نظیر
mesterpiece کار بی نظیر
nonesuch چیز بی نظیر
ensample مانند نظیر
unique بیمانند بی نظیر
uniquely بیمانند بی نظیر
likes نظیر همانند
without parallel بی مانند بی نظیر
parallels نظیر مطابق بودن با
paralleled نظیر مطابق بودن با
paralleling نظیر مطابق بودن با
parallelling نظیر مطابق بودن با
parallel نظیر مطابق بودن با
symmetry مراعات نظیر تشابه
parallelled نظیر مطابق بودن با
It is unque . It is matchless. بی لنگه است (بی نظیر )
She is a nonpareil in poetry او [زن] در هنر شاعری بی نظیر است.
correlative بهم پیوسته جفت نظیر
suction lift ارتفاع نظیر مکش در پمپ
uniue بی مانند بی نظیر یکتا یگانه فرد
green manure گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
dialectic روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
academe فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره
hollow ware چینی یاشیشهای که بصورت استوانهای شکل ویا نظیر ان قالب گیری شده است
characteristic diagram for the concrete دیاگرام مشخصه بتن دیاگرامی که تغییر شکلهای بتن را بر حسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
characteristic diagram for the steel دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
occupational disease امراض شغلی [نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
rag rug قالیچه چهل تکه [در بعضی از کشورها نظیر مصر و مکزیک ابتدا نوارهای باریکی به عرض دو یا سه سانتی متر بافته شده و سپس لبه های آن به یکدیگر دوخته می شود که حالت فرش راه راه به آن می بخشد.]
pygidial شبیه دم
quasi شبیه
similar to that شبیه به ان
simulant شبیه
similiar شبیه
luteous شبیه گل
similar شبیه
make شبیه
similes شبیه
analogous شبیه
makes شبیه
papilionaceous شبیه
feathery شبیه به پر
personator شبیه
simile شبیه
more like;most like شبیه تر
imitations شبیه
nearer شبیه
nearest شبیه
nearing شبیه
nears شبیه
medal شبیه
medals شبیه
related <adj.> شبیه
neared شبیه
near- شبیه
womanlike شبیه زن
wifelike شبیه زن
similar <adj.> شبیه
alike <adj.> شبیه
akin <adj.> شبیه
near شبیه
imitation شبیه
like <adj.> شبیه
anthoid شبیه به گل
encephaloid شبیه مغز
crystalloid شبیه بلور
equaling همرتبه شبیه
equalled همرتبه شبیه
palmate شبیه پنجه
equalling همرتبه شبیه
equals همرتبه شبیه
reniform شبیه کلیه
computer simulation شبیه سازی
epithelial شبیه بشرهای
epithelioid شبیه بشرهای
astral شبیه ستاره
bovine شبیه گاو
chochleate شبیه صدف
chylaceous شبیه کیلوس
osteal شبیه استخوان
citied شبیه شهر
claustral شبیه حجره
phylloid شبیه برگ
quasi easement حق شبیه به حق ارتفاق
dermoidal شبیه پوست
plexiform شبکهای شبیه رگ
equaled همرتبه شبیه
plumy شبیه پر کرکی
likens شبیه کردن
polypose شبیه بواسیرلحمی
polypous شبیه بواسیرلحمی
prismoidal شبیه منشور
protean شبیه Proteus
plexiform شبیه شبکه
likening شبیه کردن
platy شبیه بشقاب
piscine شبیه ماهی
pisiform شبیه نخود
platinoid شبیه پلاتین
psittaceous شبیه طوطی
liken شبیه کردن
liken شبیه شدن
likened شبیه کردن
likened شبیه شدن
likens شبیه شدن
eugenoid شبیه اوگانا
nebulous شبیه سحاب
lupin شبیه گرگ
lupine شبیه گرگ
alkaloid شبیه قلیا
haemoid شبیه خون
molluscoid شبیه نرم تن
more like;most like شبیه ترین
nomological شبیه قانون
haematoid شبیه بخون
popish شبیه کاتولیک
argillaceous شبیه خاک رس
limacine شبیه نرم تن
limaciform شبیه نرم تن
lilied شبیه سوسن
henny شبیه بمرغ
ichthyoid شبیه ماهی
stellar شبیه ستاره
adrenergic شبیه ادرنالین
keel shaped شبیه ته کشتی
lacertilian شبیه مارمولک
dermoid شبیه پوست
libriform شبیه لیف
aliform شبیه بال
liker to god than man شبیه تر بخداتاادم
grapy شبیه انگور
assonant شبیه در صدا
b هرشکلی شبیه به B
fiddleback شبیه کمانچه
butyraceous شبیه کره
airily شبیه هوا
carinal شبیه زورق
fiddleback شبیه ویولون
alike شبیه یکسان
palating شبیه کاخ
panduriform شبیه ویولون
cervine شبیه گوزن
farfetched شبیه بعید
like شبیه همچون
for all the world like کاملا` شبیه
ghostliness شبیه به روح
berrylike شبیه توت
simulated شبیه ساخته
goosy شبیه غاز
oleaginous شبیه روغن
ophidian شبیه مار
ophitic شبیه مار
goosey شبیه غاز
ovine شبیه گوسفند
likes شبیه همچون
liked شبیه همچون
chartaceous شبیه کاغذ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com