Dictiornary-Farsi | نقاشی با انگشت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
finger painting	نقاشی با انگشت


Other Matches

mittens	دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mitten	دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
vorticism	مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
oil on canvas [painting technique]	رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
fingerprint	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
digits	انگشت
adactylous	بی انگشت
dactyl	انگشت
monodactylous	تک انگشت
fingers	انگشت
finger	انگشت
digit	انگشت
soleprint	انگشت نگاری از پا
sawison keut	نوک دو انگشت
rule of thumb	حساب انگشت
potentilla	پنج انگشت
pollex	انگشت شست
pinky	انگشت کوچک
pinkie	انگشت کوچک
knuckle	بند انگشت
knuckles	بند انگشت
syndacty	چسبیده انگشت
soon koot	نوک انگشت
fingered	انگشت مانند
to become a byword	انگشت نماشدن
the ring finger	انگشت حلقه
the middle finger	انگشت میانه
conspicuous	انگشت نما
finger	انگشت زدن
fingers	انگشت زدن
fingered	انگشت دار
middle finger	انگشت میان
medius	انگشت وسطی
dactylitis	اماس انگشت
dactylagraphy	انگشت نگاری
the little finger	انگشت کهین
cinquefoil	پنج انگشت
cinqfoil	پنج انگشت
toenails	ناخن انگشت پا
notoriety	انگشت نمایی
index finger	انگشت نشان
index fingers	انگشت نشان
dactyloscopy	انگشت نگاری
digitate	انگشت دار
medius	انگشت میان
marplot	انگشت به شیر زن
gazing stock	انگشت نما
finger print	اثر انگشت
five finger	پنج انگشت
finger mark	اثر انگشت
egregious	انگشت نما
digitiform	انگشت مانند
phalange	بند انگشت
the first or index finger	انگشت نشان
fingerprinting	اثر انگشت
ring finger	انگشت انگشتر
fingering	استفاده از انگشت
fingerprints	اثر انگشت
fingerprinted	اثر انگشت
agnail	میخچهء پا یا انگشت پا
forefingers	انگشت شهادت
forefingers	انگشت نشان
forefinger	انگشت شهادت
forefinger	انگشت نشان
fingerprint	اثر انگشت
the first or index finger	انگشت شهادت
ring fingers	انگشت انگشتر
toenail	ناخن انگشت پا
little fingers	انگشت کوچک
fingertips	نوک انگشت
fingertip	نوک انگشت
daubry	نقاشی بد
portraits	نقاشی
painting	نقاشی
pictorial art	نقاشی
daubery	نقاشی بد
canvas	نقاشی
the brush	نقاشی
portrait	نقاشی
paintings	نقاشی
canvases	نقاشی
finger mark	با انگشت چرک کردن
phalanges	استخوان انگشت گروه
pinkie	انگشت کوچک دست
nose-picking	انگشت کردن در بینی
pettitoes	چیز بی ارزش انگشت پا
phalange	استخوان انگشت یاپنجه
polydactyl	چند انگشتی پر انگشت
proverbialize	انگشت نما کردن
little finger	انگشت کوچک دست
tap the door with your fingers	انگشت بزنید بدر
the little finger	انگشت کوچک کلنج
To take fingerprints.	انگشت نگاری کردن
To finger something.	به چیزی انگشت زدن
lumbrical	ماهیچه انگشت یا پنجه
knucklebone	استخوان بند انگشت
finger glass	فرف انگشت شوئی
finger play	استفاده از انگشت درشمشیربازی
finger print department	اداره انگشت نگاری
finger tapping	ضربه زنی با انگشت
finger thumb opposition	تقابل شست و انگشت
his hand want's two fingers	دستش دو انگشت ندارد
his hand lack one finger	دستش یک انگشت ندارد
hitsu shiubi	مفصل انگشت وسط
to run over	تند انگشت گذاشتن
ring finger	انگشت چهارم دست چپ
flagrant	انگشت نما رسوا
ring fingers	انگشت چهارم دست چپ
notoriously	بطور انگشت نما
indexes	نمودار انگشت سبابه
index	نمودار انگشت سبابه
indexed	نمودار انگشت سبابه
animations	نقاشی متحرک
animation	نقاشی متحرک
picture gallery	اطاق نقاشی
plychromy	نقاشی رنگارنگ
scumble	رنگهای نقاشی
polychromy	نقاشی رنگارنگ
spackle	بتونه نقاشی
sand painting	نقاشی روی شن
pencil	نقاشی مدادی
paysage	نقاشی دورنما
pallet knife	کاردک نقاشی
drawing key	کپیه نقاشی
portraiture	نقاشی از صورت
tableaux	پرده نقاشی
his painting lacked repose	نقاشی وی توافق
illusionism	نقاشی از منافرخیالی
impaint	نقاشی کردن
tableaus	پرده نقاشی
living picture	پرده نقاشی
tableau	پرده نقاشی
mirror drawing	نقاشی از ایینه
watercolor	نقاشی ابرنگ
painting and the like	نقاشی و مانند ان
tablature	تصویر نقاشی
picturing	نقاشی کردن
palette knife	کاردک نقاشی
illusiansm	نقاشی سه بعدی
nocturnes	نقاشی از منظره شب
graphic	مربوط به نقاشی
pictures	نقاشی کردن
pictured	نقاشی کردن
picture	نقاشی کردن
paints	رنگ نقاشی
paint	رنگ نقاشی
water colour	نقاشی ابرنگی
white ground technique	اسلوب نقاشی
nocturne	نقاشی از منظره شب
painted	نقاشی شده
aquarelle	نقاشی اب و رنگی
easels	سه پایه نقاشی
oil painting	نقاشی بارنگ
frescoes	نقاشی دیواری
bepaint	نقاشی کردن
oil paintings	نقاشی بارنگ
brushes	نقاشی کردن
brush	نقاشی کردن
aqua relle	نقاشی اب و رنگی
miniature	نقاشی باتذهیب
easel	سه پایه نقاشی
miniatures	نقاشی باتذهیب
pencilling	نقاشی مدادی
pencils	نقاشی مدادی
mural	نقاشی دیواری
finger painting	نقاشی انگشتی
murals	نقاشی دیواری
wall painting	نقاشی دیواری
palette knives	کاردک نقاشی
pastel	نقاشی بامدادرنگی
fresco	نقاشی دیواری
phalangeal	وابسته به استخوان انگشت یاپنجه
lumbrical	ماهیچهای که با انگشت یاپمجه را می جنباند
jams	گرفتن شکاف کوه با انگشت
agnus castus	پنج انگشت فلفل بری
toes	با انگشت پا زدن یاراه رفتن
toe	با انگشت پا زدن یاراه رفتن
finger	باندازه یک انگشت میله برامدگی
fingers	باندازه یک انگشت میله برامدگی
a man's best friends are his ten fingers <proverb>	کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
jammed	گرفتن شکاف کوه با انگشت
finger hold	خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
pizzicato	با ضرب نوک انگشت یاناخن
jam	گرفتن شکاف کوه با انگشت
poke	فشار با نوک انگشت حرکت
poked	فشار با نوک انگشت حرکت
pokes	فشار با نوک انگشت حرکت
poking	فشار با نوک انگشت حرکت
to make an e. of oneself	خود را انگشت نما کردن
fingering	پنجه گذاری انگشت کاری
scenograph	منظره نقاشی شده
scenography	نقاشی پردههای نمایش
line drawings	نقاشی با مداد وقلم
line drawing	نقاشی با مداد وقلم
Oil painting .	نقاشی رنگ روغن
panel	نقاشی روی چوی
old masters	نقاشی هر یک از این هنرمندان